زوال الگوي مصرف
مهتا بذرافكن
به طور مشخص يكي از عناصر تعريف كننده انسان توانايي توجه به ديگران است. وقتي درباره توانايي توجه به ديگران سخن به ميان ميآيد، اقتصاددانان اصطلاح ظاهرا خنثيتر «منفعت اجتماعي» را به عنوان روشي براي ارزيابي و درك اين توانايي به كار ميبرند. منفعت اجتماعي تقسيم كردن همدلانه منافع و توجه به ديگران است. توانايي ما براي توجه به ديگران وقتي بروز پيدا ميكند كه با رنج مواجه ميشويم و چون به صورت غريزي ميكوشيم از درد دوري كنيم، اغلب وسوسه ميشويم به چيزي كه ما را انسان ميسازد، يعني توجه، تن در ندهيم. در اين موقعيت انسان براي نديدن ديگران «خود را به آن راه ميزند» و سعي ميكند، احساسات همدلانهاش را سركوب كند. به طور كلي انسانها توانايي زيادي براي همدلي و حساسيت بينظيري در برابر نيازهاي ديگران دارند، داراي سطح قابل توجهي از نگراني در مورد رفاه ديگران هستند. اين افراد قدرت خلق هنجارهاي اخلاقي را دارند و ميتوانند اين تمايلات را تعميم دهند و لازمالاجرا كنند. آنها در زندگي اجتماعي به خوبي دريافتهاند كه همكاري شرط بقايشان را افزايش ميدهد و همچنين تاثير رواني مانند احساس شادماني در آنها بر ميانگيزد.
اما در شرايط ناپايداري اجتماعي كه شرايط خاصي است، بسياري از اين احساسات و اميال انساني به نحو مطلوب كار نميكند و در نتيجه ممكن است ما شاهد رفتارهايي ناپسند از اقليتي باشيم كه زندگي گروههاي ديگر مردم را تحت تاثير قرار ميدهد. بحرانهاي اقتصادي يكي از مهمترين عناصر ايجادكننده ناپايداري اجتماعي است. شرايط ناپايدار احساس همدلي را تضعيف ميكند و در اين وضعيت افرادي هستند كه براي بهينه كردن منافع شخصي در يك وضعيت ناپايدار به تحليلهاي منفعتطلبانه كوتاهمدت - اغلب توصيه شدهاي- عمل ميكنند كه توجيهكننده رفتارشان است.
وقتي در يك جامعه مردم احساس بيثباتي كنند، طبيعي است كه هر كسي سعي ميكند خود را از آسيبهاي احتمالي كه زمان آن مشخص نيست، حفظ كند به ويژه آنكه تجربه گذشته نيز به آنها هشدار ميدهد كه آينده ناپايدار است و گذشته تغييرناپذير. بنابراين رفتار كساني كه براي خريد اقلام ضروري به فروشگاهها يورش ميبرند از دو جنبه قابل بررسي است. از جنبه احساسي رفتارهاي طمعكارانه اين افراد قابل سرزنش است و از ديد دستهاي از مردم اين افراد بدون در نظرگرفتن حقوق ديگران، رفتاري خودخواهانه در پيش گرفتهاند كه آسيب آن دامن همه جامعه را خواهد گرفت و موجب بالا رفتن قيمت كالاها از يك سو و فروپاشي پايداري رواني جامعه از سوي ديگر خواهد شد، در حالي كه مشخص نيست در آينده چه اتفاقاتي در شرف وقوع است. اما از جنبه عقلانيت وبري رفتار اين افراد در اين شرايط عقلاني است، چرا كه تجربه گذشته نشان داده كه انتظارات آنها از بازار و وضعيت اقتصادي برآورده نشده و در آينده نيز بعيد است، چنين شود. اگر بخواهيم منصفانه به قضايا نگاه كنيم، هر دو اين رويكرد قابل توجه و تامل است.
در حقيقت ناپايداري اقتصادي و اجتماعي و تجربيات ناخوشايند عدم ثبات موجب «زوال الگوي مصرف» شده است. نكته قابل تامل اين است كه با وجود تكرار اين ناپايداري، هيچ الگوي مصرف در بحران اقتصادي نيز ارايه نشده است كه مردم بدانند در شرايط ناپايدار چه رفتاري در پيش بگيرند، در نتيجه آنها رفتاري غريزي در پيش ميگيرند كه احتمال بقاء و عبور آسانتر و امن از اين شرايط سخت را ميسر ميكند، آنها با همنوعانشان رقابت ميكنند، چراكه «اصول اخلاقي در هنگام فشار فرار ميكنند».
وقتي فردي در جايگاه تحليلگر مسائل اجتماعي و يا اقتصادي، رفتار مردم را تحليل ميكند، نميتواند به سرزنش مردم روي آورده يا مردم را نصيحت كند، بلكه بايد به اين امر بپردازد كه راهحل كوتاهمدت براي بقاي سيستم و عبور امنتر چيست؟ الگوي مصرف در زمان بحران چگونه ميتواند مردم را به خوي انساني «توانايي توجه به ديگران» بازگرداند. بديهي است كه جامعه آموزش ديده ميتواند در برابر مشكلات انتخابهاي بهتري داشته و تصميمات شايستهتري بگيرد و فقدان آموزش نيز به همان ميزان بر سرعت ناپايداري اثر ميگذارد. براي جوامعي كه مشكلات اقتصادي و اجتماعي شكننده دارند، آموزش يك راهحل مداوم و بدون وقفه است. به جاي سرزنش قرباني بايد به دنبال راهحلهاي پايداري روي آورد. اين موضوع حتي در فقيرترين كشورهاي جهان نيز امروزه مورد توجه است. آنها الگوي مصرف پايدار كه خانوادهها را به مصرف بهينه و كنترلكننده تنشها و آسيبها و در عين حال همدلانه ترغيب كرده را آموزش ميدهند.نمونه آن مثلا مفهوم «نشت سطل كالا = The leaky commodity bucket » يكي از محورهاي آموزشي براي مصرف پايدار است. اين مفهوم كه توسط مركز جهاني جنگلداري در نايروبي معرفي شده به اين معناست كه مردم با استفاده از يك دفتر (مثل يك سطل علامتگذاري شده) جريان نقدي خروجي و ورودي در سطح خانوار را اندازه گرفته و بالا و پايين رفته، جريان نقدي نشاندهنده ميزان مصرف است. در هنگام بحران نشتي يعني مخارج غيرضروري حذف شده و به جاي آن ضروريات زندگي جايگزين ميشود كه قدرت خريد خانوادهها را با شرايط تنظيم ميكند. رفتار امروز مردم عجيب و غريب و حتي سرزنشبرانگيز و نماد جامعهاي ناسالم است، اما همچون بسياري از مشكلات ناشي از ناكارآمدي سيستم است نه صرفا يك واكنش رواني بيمارگونه.
جامعهشناس