مديريت بحران
وحيد جعفري
وزارت ورزش سليقهاي برخورد ميكند و خودي و ناخودي به راه انداخته است. براي رشتههايي كه ميخواهد بودجه و ارز دارد؛ براي رشتههايي كه به آنها علاقه ندارد نه. تيمهاي ملي كشتي آزاد و فرنگي به دليل مشكلات مالي و بيتوجهي وزارت با تركيب ناقص راهي جهاني خواهند شد؛ اتفاقي كه حتي در دوران جنگ هم شاهد آن نبوديم. بعد از ريخت و پاش جام جهاني، توسط فدراسيون فوتبال و وزارت و بعد از آن هزينههاي غير ضروري براي برخي از رشتهها در بازيهاي آسيايي به دست كميته ملي المپيك، نميتوان قبول كرد كه كشتي به عنوان پرافتخارترين رشته ورزشي ايران به خاطر شرايط مالي با تركيب كامل راهي رقابتهاي جهاني مجارستان نشود. چطور ارز براي عملياتي كردن برنامه چند رشته خاص وجود دارد؛ اما براي ورزش اول ايران نه؟ دليل بيمهري وزارت به ورزش ملي ايران چيست؟ چرا مسعود سلطانيفر كه با شعار كمك به ورزش سكان هدايت وزارت را به دست گرفت تا اين اندازه نسبت به رشتههاي غيرتوپي بيتفاوت است؟ در بازيهاي آسيايي همگان منتظر سفر وزير به جاكارتا بودند تا با حضور خود روحيهاي تازه به كاروان ايران بخشد؛ همچون زماني كه به جام جهاني روسيه سفر كرد تا از رشته فوتبال حمايت كند؛ اما وزير اينكار را نكرد تا مشخص شود كه فوتبال براي او در اولويت است و بر خلاف شعارهايش هيچ رشتهاي به اندازه فوتبال برايش مهم نيست، حتي كل ورزش ايران، حتي بازيهاي آسيايي كه مهمترين رويداد بعد از المپيك براي ورزش كشورمان است، وگرنه حداقل براي چند روز هم كه شده به اندونزي سفر ميكرد تا در كنار كاروان ايران باشد. چطور ميتوان قبول كرد كه براي اعزام تيمهاي جوجيتسو، پنچاك سيلات و بسياري از رشتههاي ديگر به جاكارتا ارز كافي وجود داشت اما براي اعزام كشتي به رقابتهاي جهاني ارزي وجود ندارد؟ چرا اين تعداد رشته بايد در كاروان كيفي بازيهاي آسيايي قرار ميگرفتند، رشتههايي كه در بازيهاي آسيايي زنگ تفريح بودند و با آبروي ورزش ايران بازي كردند. دليل اعزام اين تعداد همراه و دادن حق ماموريت به آنها چه بود؟ به هيچوجه قابل قبول نيست كه وزارت ورزش نتواند اين بحران را مديريت كند، مگر اينكه خود دچار بحران مديريت باشد.