علل سرد بودن دربي
محافظهكاري با سوت ممتد
علي كربلايي
پنجشنبه عصر دو تيم استقلال و پرسپوليس به مصاف هم رفتند و با ارايه يك بازي سرد و كسلكننده به تساوي بدون گل رضايت دادند. اين داربي دو ساعت از عمر بينندگانش را به معناي واقعي كلمه تلف كرد. دو تيم نتوانستند هيچ يك از توقعات هوادارانشان را برآورده كنند و كمتر كسي از تيمش راضي بود. اما چرا اين بازي اينقدر بيمزه و اعصابخردكن بود؟
سرعت بازي در حد مسابقات آماتور بود و يكي از دلايل مهم آن، سختگيري بيش از حد عليرضا فغاني بود. با وجود اينكه نميتوان از خشونت بازيكنان چشمپوشي كرد، اما عليرضا فغاني پنجاه و يك بار سوت زد و اين تعداد خيلي بيشتر از استانداردهاي معمول است. او هر برخوردي را سوت زد و حتي راضي به استفاده از اختيار آوانتاژ هم نميشد و فقط سعي داشت با قاطعيت و سوتزدنهاي پياپي از بروز تنش در بازي جلوگيري كند. شايد اگر اين بازي در چارچوب يك تورنمنت بينالمللي برگزار ميشد، فغاني اينگونه قضاوت نميكرد. كما اينكه اگر فقط در يكي از بازيهاي دور گروهي جام جهاني اينچنين سوت ميزد، رنگ مرحله حذفي را هم نميديد. نكته عجيب اينجاست كه فغاني در كمتر از 10 دقيقه 6 بار خطاي روحالله باقري را گرفت و براي هيچ يك از اين خطاها به او كارت زردي نداد. فغاني در نيمه اول 24 بار سوت زد و تنها يك كارت زرد به آرمين سهرابيان نشان داد. تعداد خطاهاي بازيكنان و تعداد كارت زرد دريافتي چندان با هم همخواني ندارد. به نظر ميرسد فغاني فقط به فكر كنترل بازي بوده و تمام تلاشش را كرده تا بازي بدون تب و تاب و راحتي را پشت سر بگذارد.
اما فغاني تنها بخشي از اين سناريوي كسلكننده بود. نقش اول اين فاجعه مصلحتانديشاني بودند كه پيش از مسابقه ميگفتند براي ارايه يك بازي هجومي به ميدان ميآيند و در طول نود دقيقه حتي تلاشي هم براي طرحريزي حمله نميكردند. زير توپ زدنهاي پي در پي، روان هواداران را به هم ريخته بود و هيچ كدام از دو تيم موفق نشدند به هدفي كه داشتند برسند. استقلال شفر حالا بيش از پيش تحت فشار است. هفت بازي و تنها هشت امتياز نشاندهنده يك بحران در اردوگاه آبيهاي پايتخت است. هواداران شفر را به قدرت هجومي تيمش ميشناسند و توقع نداشتند در دربي اينقدر بيروح بازي كند. از سوي ديگر، برانكو هم در اين بازي به اهدافش نرسيد. او ميخواست با كنترل فشار بازي و حضور در زمين حريف از ايجاد موقعيت روي دروازه تيمش جلوگيري كند كه به جز يكي دو مورد، كاملا موفق بود. اما هدف اصلي مربي كروات اين بود كه تيمش را سالم به ديدار با السد برساند كه در اين پروژه شكست خورد. او حسين ماهيني را احتمالا براي مدت طولاني از دست داد و در ديدار مقابل السد يا بايد بازيكني مثل عاليشاه را در پست دفاع راست بازي بدهد يا آدام همتي. اگر بازيكن ديگري براي اين پست انتخاب شود، بازيكني خواهد بود كه حتي يك دقيقه هم در بازيهاي رسمي براي پرسپوليس به ميدان نرفته است. بنابراين ميبينيم كه نه مصلحتانديشي شفر جواب داده و نه محافظهكار بودن برانكو. هيچ كدام از مربيان چيزي به دست نياوردند و در عوض چيزهايي را از دست دادند. شايد يك بازي شجاعانه و سريع، حتي در صورت شكست ميتوانست هواداران را راضي نگه دارد. اما حالا همه احساس شكست دارند.
يكي ديگر از عواملي كه خيلي هواداران را اذيت كرد، رفتارهاي سيدمهدي رحمتي و عليرضا بيرانوند بود. رحمتي بعد از هر توپي كه از خط عرضي زمين عبور ميكرد از محوطه جريمه خارج ميشد و به مدافعان تيمش اعتراض ميكرد. اعتراض بيدليلي كه اگر يك بار با تذكر فغاني روبهرو ميشد چندين دقيقه از وقت بازي كشته نميشد. در سوي مقابل عليرضا بيرانوند هم همين داستان را تكرار ميكرد. او براي زدن ضربات شروع مجدد با نهايت صبر و حوصله با اشارات دست با بازيكنان وسط زمين صحبت ميكرد و او هم چند دقيقهاي از وقت بازي را با اين كارهايش تلف كرد. ديگر بازيكنان زمين هم در كندتر شدن روند بازي نقش داشتند، اما اين دو بازيكن صداي هواداران را درآوردند.
بيلبوردهاي سيار
داربي تهران يك مورد اعصابخردكن ديگر هم داشت. آن هم تبديل كردن بازيكنان به بيلبوردهاي تبليغاتي سيار بود. هواداران به شوخي ميگفتند كه لباس دو تيم تبديل به صفحه آگهيهاي روزنامه شده است. معلوم نيست شركتهاي بزرگي مثل ايرانسل، اسنپ و موسسه كوثر چطور حاضر شدند چنين كاري را انجام بدهند. دليل اصلي اسپانسرها براي قبول اين ريسك كه با هزينهاي سنگين روي پيراهن تيمها بروند اين است كه از مزاياي «هواداري» استفاده كنند. اما وقتي تعدادي اسپانسر به صورت مشترك روي پيراهن دو تيم رقيب ميروند، تنها هزينهتراشي ميكنند و بعيد است كه بازدهي مورد انتظارشان را ببينند. اما پيراهنهاي دو تيم تنها نكات غيراستاندارد تبليغاتي اين بازي نبودند. تبليغات محيطي سازمان ليگ ايران شبيه به هيچ جاي دنيا نيست. دو يا سه رديف تابلوي تبليغاتي در استاديوم آزادي بسيار آزاردهنده است. اين تابلوها در بازيهاي آسيايي خاموش ميشوند چراكه بر اساس قوانين ورزشگاهها بايد يك رديف تابلوي تبليغاتي داشته باشند. جداي از تابلوهاي روان كه در طول بازي خاموش و روشن ميشوند تا توجهات را جلب كنند، تابلوهاي تبليغاتي ديگري هم هست. پشت دروازهها، پشت نيمكتها، فاصله بين طبقه اول و دوم ورزشگاه و البته لباس داوران. ديدن اين همه تبليغ براي يك بازي تا اين حد بيكيفيت، واقعا يك شكنجه است. صدا و سيما هم البته در اين ميان دست كمي از سايرين ندارد و با پخش تبليغات تا لحظاتي بعد از شروع شدن مسابقه، تبديل به يك مشكل جدي شده است. ضمن اينكه تبليغات زيرنويسي تلويزيون بسيار بزرگ هستند و ناخودآگاه توجه مخاطب را از بازي به تبليغ ميكشاند. در بعضي موارد حتي صحنههايي از بازي به خاطر اين تبليغات از دست رفت. از همه اينها كه بگذريم، گزارشگر بازي هم مدام تبليغ برنامه گزارش ورزشي را ميكرد كه قرار است روز شنبه (امروز) تعداد زيادي بازي مهم اروپايي پخش كنند.
سرعت بازي در حد مسابقات آماتور بود و يكي از دلايل مهم آن، سختگيري بيش از حد عليرضا فغاني بود. با وجود اينكه نميتوان از خشونت بازيكنان چشمپوشي كرد، اما عليرضا فغاني پنجاه و يك بار سوت زد و اين تعداد خيلي بيشتر از استانداردهاي معمول است. او هر برخوردي را سوت زد و حتي راضي به استفاده از اختيار آوانتاژ هم نميشد و فقط سعي داشت با قاطعيت و سوتزدنهاي پياپي از بروز تنش در بازي جلوگيري كند.