تيم ملي واليبال كشورمان در رقابتهاي قهرماني جهان با سه باخت متوالي در دور دوم از ادامه بازماند. نتيجهاي كه به اعتقاد بسياري از كارشناسان نتيجهاي ضعيف به حساب ميآيد. در همين زمينه با «بهروز عطايي» كه خودش سالها در تيمهاي ليگ برتري و تيمهاي ملي نوجوانان و جوانان به مربيگري پرداخته گفتوگويي كرديم كه متن آن پيش روي شماست.
به عنوان سوال اول مسابقات جهاني واليبال و وضعيت تيم ملي كشورمان در اين رقابتها را چطور ارزيابي ميكنيد؟
همه ميدانند كه مسابقات قهرماني جهان در رشته واليبال همانند مسابقات جام جهاني فوتبال است. اين رقابتها بالاترين سطح مسابقات بعد از المپيك است. ما نميتوانيم مسابقات جهاني را با ليگ جهاني يا بازيهاي آسيايي يا چنين رقابتهايي مقايسه كنيم. در بالاترين سطح مسابقات تيمها از قبل برنامهريزي و با تمام قوا شركت ميكنند. در واقع استراتژي تيمها به اين شكل است كه ابتدا به دنبال مدال المپيك هستند و بعد مسابقات قهرماني جهان. تيمها معمولا بعد از اين دو رقابت اقدام به پوستاندازي ميكنند تا براي رقابتهاي آتي آماده ميشوند. به نظرم همه تيمها با آمادگي و برنامهريزي كامل در اين رقابتها حاضر شدند. ما هم از اين قاعده مستثني نبوديم.
يعني به نظر شما ما هم با آمادگي كامل شركت كرده بوديم؟
قطعا. ما برنامهريزي براي آمادگي كامل داشتيم. تيم ما از فروردين ماه اردوهاي خودش را شروع كرد و فكر ميكنم كمتر تيمي به اندازه ما در اردوهاي مختلف شركت كرده باشد. در مجموع همانطور كه سرمربي تيم ملي اعلام كرد عملكرد تيم چندان راضيكننده نبود. تيم ما پتانسيل بيشتري داشت. شروع خوب و قرعه مناسبي هم داشتيم. جز لهستان، تيمهايي كه در گروهمان بودند همه از رنك پايينتري نسبت به تيم ما برخوردار بودند. حتي با وجود شكست مقابل لهستان، در دور دوم هم در گروهي قرار گرفتيم كه جز امريكا، هم كانادا و هم بلغارستان در ردهبندي جهاني از ما پايينتر بودند و ما اين شانس را داشتيم كه در رده دوم اين گروه قرار بگيريم. ولي اين اتفاق نيفتاد. همانطور كه از صحبتهاي خود آقاي كولاكويچ هم مشخص بود، ما به نتيجهاي كه انتظار داشتيم دست پيدا نكرديم. آن چيزي كه در اين مسابقات ارايه داديم پايينتر از پتانسيل واليبال كشورمان بود. حالا بايد درباره اين مساله بحث و بررسي صورت بگيرد تا ببينيم چرا اين اتفاق رخ داده.
دليلش به نظر شما چه بود؟ ما بلغارستان را در مرحله اول تقريبا به راحتي برديم اما در دور دوم به همين تيم 3 بر 0 باختيم.
بازي اول مقابل بلغارستان بهترين بازي تيم ملي در اين تورنمنت بود. اما در بازي دوم، تيم بلغارستان اطلاعات خوبي از تيم ما داشت و خيلي خوب تيم ما را تحليل كرده بود و در جريان بازي از اين تحليلها استفاده كرد. اما ما نتوانستيم راهكارهايي را كه آنها پيدا كرده بودند خنثي كنيم. من فكر ميكنم كه كادر فني بايد در اين باره پاسخگو باشد. به نظرم صحبت كردن از مسائل ريز فني ما را به نتيجه خوبي نرساند. خيلي سادهانگارانه است كه بگوييم اگر تايماوت ميگرفتيم يا تقاضاي ويديوچك ميكرديم نتيجه چيز ديگري ميشد. اينها مشكلات واليبال ما نبود. مشكل واليبال ما اين بود كه ما با تيم كامل در مسابقات ليگ جهاني شركت كرديم. در حالي كه تمام كشورهاي دنيا با تيم اصلي در آن رقابتها شركت نكردند. شما نگاه كنيد تيم روسيه دو پاسور اصلياش را اصلا همراه خود به ليگ جهاني نياورده بود. بازيكناني كه در قهرماني جهان حضور دارند. اما ما با تمام قوا به آن مسابقات رفتيم. تعدادي از بازيكنان تيم در آن مسابقات مصدوم شدند. به عنوان مثال محمد موسوي. ما بايد دلايل ناكامي تيم را در اين پروسه جستوجو كنيم. من فكر ميكنم ما جام جهاني را فداي بازيهاي آسيايي كرديم. الان سرمربي تيم ملي بهانه خوبي دارد براي نتيجه نگرفتن در رقابتهاي جهاني. خود آقاي كولاكويچ اعلام كرد كه من در مسابقات آسيايي فرصت نكردم تيم را كامل تمرين دهم. اما تيم را با خود به جاكارتا برد. اين در حالي است كه تيم ما به جايگاهي از رشد رسيده كه آسيا نبايد براي ما خيلي اهميت داشته باشد. اينكه بعضي كارشناسان ميگويند وقت استراحت نگرفتيم و باختيم، اينجور حرفها سطحي و خام است. ما نتيجه را در ليگ جهاني واگذار كرديم. كاري كه سالهاست در حال انجام آن هستيم.
يعني ما ميتوانستيم در ليگ جهاني با بازيكنان اصلي شركت نكنيم؟
بله. چه اشكالي دارد ما در ليگ جهاني با تيم دوممان به ميدان برويم؟ تلفيقي از تيم جوانان و اميد و چند تا از بازيكنان جوان تيم ملي بزرگسالان. كاري كه همه تيمها ميكنند. ايتاليا در دوره قبلي ليگ جهاني يازدهم شد بين 12 تيم. اما شما الان اين تيم را نگاه كنيد. آنها مدعي اول قهرماني جهان هستند. ما از سال 2011 كه در ليگ جهاني هستيم تركيبمان ثابت است. يعني ما 6، 7 دوره در ليگ جهاني بوديم، اما شايد هيچيك از پاسورهاي تيم كلا 3 تا بازي انجام نداد. هميشه سعيد معروف بوده. ما بازيكناني نظير معروف، موسوي، غفور و سايرين را فرسوده كرديم. اين خلاف رويه جهاني است. آنها در بازيهاي غيرمهمشان از تركيب اصلي استفاده نميكنند. اما ما در بازيهاي غيرمهم نيز از وادي به عنوان پاسور استفاده نميكنيم.
در بازيهاي دور دوم به نظر ميرسيد تيم فاقد آن تمركز لازم مخصوصا در امتيازات حساس و پاياني بود. اين مشكل به بازيكنان برميگردد يا كادر فني؟
كادر فني بايد پاسخگوي عملكرد تيم باشد. اما اينكه ما بخواهيم يك نفر را سيبل قرار دهيم كار درستي نيست. كادر فني بايد پاسخ دهد و نه حتي شخص كولاكويچ. دور دوم بازيها وقتي ما بازي اول را به بلغارستان واگذار كرديم، در واقع نااميدي سراغ تيم ما آمد و شانس حضور ما در مرحله بعد از دست رفت. اين باعث عدم تمركز بازيكنان شد. ما در مقابل بلغارستان بد نبوديم. اما اشتباهات مهمي كرديم كه در نتيجه بازي تاثير گذاشت. بعد از بازي با ميزبان اما تيم ديگر خوب بازي نميكرد.
در بازي آخر آقاي كولاكويچ از بازيكنان جوانتر استفاده كرد. بازي اين بازيكنان را چطور ديديد؟ و آيا اين كار به نوعي جوانگرايي محسوب ميشود؟
ما جوانان خيلي خوبي داريم. اما ما خيلي جاهاي ديگر ميتوانستيم از بازيكنان جوان استفاده كنيم. اينكه وقتي نتيجه بازي برايمان بيتاثير ميشود يا وقتي مطمئن هستيم ميبازيم تصميم بگيريم از جوانان استفاده كنيم فلسفه درستي نيست. اينكه نشد جوانگرايي!
ما ميتوانيم با آقاي كولاكويچ ادامه دهيم؟
اين موضوع خيلي نياز به بحث دارد. ما سالهاست با مربيان به بنبست ميخوريم. هم با آقاي كواچ، هم با آقاي لوزانو و حالا با كولاكويچ. اين نشان ميدهد مشكل از ما است نه از آنها. چرا كه اينها مربيان بزرگي هستند كه در كشورهاي ديگر كار ميكنند و موفق هم هستند. ما بايد نگاه متفاوتي به شيوه كار و سياستهاي كلي خودمان داشته باشيم. هر مربي بيايد همين اتفاقات برايش رخخواهد داد. عين اين اتفاقات براي كواچ و لوزانو افتاد. حس ميكنم اگر ولاسكو هم ميماند درگير همين مشكلات ميشد. ولاسكو خيلي خوب فضا را كنترل كرد و بعد رفت. ما متاسفانه وقتي مربي خارجي ميآوريم عنان كار را به طور كامل به او ميسپاريم. ولاسكو ميآيد ميگويد ليگ بايد كوتاه شود تا من بتوانم تيم را بيشتر تمرين دهم. كولاكويچ ميگويد نه بايد بلندمدتتر شود! بالاخره كدامش درست است؟ اما مگر مربي در ليگ ايتاليا ميتواند بگويد زمان مسابقات كم يا زياد شود؟ اصلا اختياري در اين مورد ندارد. اما در ايران به اين شكل نيست.
ما سالهاست با مربيان به بنبست ميخوريم. هم با آقاي كواچ، هم با آقاي لوزانو و حالا با كولاكويچ. اين نشان ميدهد مشكل از ما است نه از آنها. چرا كه اينها مربيان بزرگي هستند كه در كشورهاي ديگر كار ميكنند و موفق هم هستند