يادداشتي درباره كتاب «هنر مردن» ترجمه «اصغر نوري»
جنون زندگي و ترس از مرگ
ساره بهروزي
كمتر اتفاق ميافتد كه من كتابي را چند بار بخوانم. در بيشتر مواقع قسمتهاي علامتگذاريشده يا خط كشيده را مرور ميكنم. اما مواردي بوده كه تا به پايان كتاب رسيدم، دوباره بدون تلف كردن وقت شروع به خواندن دوبارهاش كردم. دلايل زيادي براي خواندن دوباره دارم كه از ذكرش صرفنظر ميكنم. همين بس كه جذابيت كلمات به طرز شگفتآوري مرا با خود ميكشاند. گاهي دوبارهخواني لذتش چند برابر است. كتاب «هنر مردن، نوشته پل موران» با ترجمه «اصغر نوري» يكي از كتابهايي است كه خواندن دوبارهاش مرا به تفكر بيشتري وا داشت و هم لذت خواندنش را برايم چند برابر كرد. با اينكه مدت زيادي از خواندنم گذشته، اما در ذهنم بارها به سراغش رفتهام. كتاب روايتي است از مرگ و نيستي. مرگ واقعي و طبيعي و مواجهه انسانها طي دوران مختلف و مرگ خودخواسته. اين دو روايت از مرگ در واقع از دريچه ادبيات، نگاه و بررسي ميشوند.پل موران نويسنده و شاعر نمايشنامه و فيلمنامهنويس مطرح فرانسوي است. در ادبيات فرانسه از اين نويسنده در كنار نويسنده مشهوري چون مارسل پروست ياد ميشود. او كه در سالهاي بين (1888 تا 1976) در اين جهان زيست، فردي اخلاقگرا، تاريخنويس، همچنين گزارشگر بود. نثر موران اگرچه نثري پرشتاب است، اما نگاهي بسيار نافذ دارد. او نويسنده پركاري بود و در مدتزمان زندگياش نوشتههاي بسياري منتشر كرده است. كتاب «هنر مردن» با مقدمهاي مفصل و خواندني از «بابك احمدي» با نام «دنياهاي پل موران» آغاز ميشود. در اين مقدمه جذاب درباره موران، رمان و داستانهايش، همچنين نظريات ديگر نويسندهها به او شكل ميگيرد. جالب توجه است كه از به فراموشي سپردن امروز موران توسط فرانسويها هم ياد ميشود. نويسندهاي كه مارسل پروست براي اولين مجموعهاش مقدمه مينويسد و سبك او را «نويسنده نو به تمام معني» مينامد، در دنياي امروزه از خاطرههاي بسياري از فرانسويان فراموش شده است! موران در ادبيات ايران هم در مقايسه با ديگر نويسندههاي مشهور چندان شناخته شده نيست كه در مقدمه كتاب بسيار دقيق به خواننده معرفي ميشود.«موران امروز بيش و كم از يادها رفته است. گمانم اگر از صد نفر فرانسوي كتابخوان دوستدار ادبيات بپرسيد «پل موران كيست؟» بيش از نيمي بگويند: «موران؟ نميشناسم.» او كه زماني اسم و رسم داشت و جاذبه كلامش بسيار ستايش ميشد امروز فراموش شده، مثل سنگ گوري كه باد و باران و گذر ايام نام حك شده بر آن پاك كرده باشند...پس چرا امروز فراموش شده؟ شايد دگرگوني تلقي از متن ادبي در سالهاي پس از جنگ دوم، پيدايش رمان نو و ظهور شيوههاي تازه روايت و نوع ديدن دنيا دليل اين فراموشي نسبي باشد.» (صفحه 9، 11) اين كتاب كوچك اما پر محتوا، علاوه بر مقدمه احمدي شامل دو بخش «مرگ و خودكشي در ادبيات» است. سخنراني موران با نام «هنر مردن» درباره مرگ اولين قسمت كتاب محسوب ميشود. به بيان مترجم، موران اين سخنراني را در سال 1932 و به مناسبت صد سالگي رمانتيسم ايراد كرده است. او پذيرفتن مرگ توسط انسانها در عهد باستان را ناشي از فلسفه عهد باستان ميداند كه به تدريج به ترس از مرگ در قرون وسطي تبديل ميشود. «ما همزمان يقين علمي و معناي آخرت را از دست دادهايم؛ همانند ملحدان قرن هجده، ديگر به طرز با شكوهي به آغوش نيستي نميرويم؛ از طرفي با شادي لرزان مذهبي قرون وسطي هم همراه نميشويم. ...ما، اسيران جنون زندگي سريع، آيا دلواپس مرگ نيستيم؟» (ص 36) با بيان اين مطالب موران به سراغ مكتب مرگانديش رمانتيسم ميرود و درباره خودكشي صحبت ميكند. او معتقد است خودكشي بين مخاطبين ادبيات زياد بوده و اين مكتب تاثيرگذاري بسياري در خودكشي داشته است. بخش ديگر كتاب «خودكشي در ادبيات» نام دارد. اين قسمت داراي متني درباره خودكشي شخصيتهاي داستانهاي نويسندگان ميشود. موران در اين بخش موضوع خودكشي در داستانها را از مادام بواري در رمان «فلوبر» و ژان كوكتو در رمان «بچههاي وحشتناك»، شخصيت داستان داستايوفسكي و ادبيات مدرن تحليل و بررسي ميكند. اينكه چگونه خودكشي شخصيتها در داستان نويسندگان ميتواند بر روي مخاطب تاثيرگذار باشد، نكته مهم و مورد تحليل اين قسمت محسوب ميشود. اما ديدگاه جامعه و فرد درباره خودكشي چگونه است و دلايل فكري و اخلاقي در اين باره نيز از موارد ديگر بررسي خودكشي در ادبيات هستند. نگاه اين نويسنده به موضوع خودكشي شخصيتها در داستان و هشدارش در اين باره تاملبرانگيز است. اين كتاب را نشر مركز منتشر كرده است.