صداي مخالف
مولاوردي هدف جديد تندروها
اخيرا مشاور رييسجمهور در امور شهروندي بار ديگر در رسانههاي اصولگرا به هدف اصلي براي حملات تبديل شده است. اينبار بهانهها مربوط به مصاحبه او با آسوشيتدپرس است كه در آن از تلاش براي احقاق حقوق شهروندي حرف زده بود. در بخشي از اين مصاحبه او به پروندهاي كه سال 94 به اسم نفوذ باز شده و در آن برخي دستگير و بعد از تحمل زندان آزاد شدند، اشاره كرده بود. فارس در گزارشي كه سايتهاي ديگر نيز به بازنشر آن پرداختند به اين بخش از اظهارات مولاوردي اشاره كرد و نوشت: مولاوردي در اين مصاحبه از ناكارآمدي و شكست تلاشهاي دولت براي مانع شدن از دخالتهاي قوه قضاييه و همچنين دستگيري شهروندان كشورهاي ديگر توسط نيروهاي انتظامي و امنيتي ايران سخن گفته است. موضوع قابل توجه ديگر در اين مصاحبه موضوع دستگيري نزار زاكاست. زاكا يك تبعه لبناني مقيم امريكاست و بنا بر برخي اقوال مولاوردي در دعوت و حضور زاكا در همايشي در ايران موثر بوده است.
فارس با اشاره به سابقه نزار زاكا كه هنوز هم آزاد نشده است، مينويسد: بديهي است كه مقامات رسمي هر كشوري جدا از هر عقيده و مرام سياسي بايد مراقب آنچه از خود و كشورشان در صحنه بينالمللي و بهويژه در گفتوگو با رسانه يك دولت متخاصم نشان ميدهند، باشند و لازمه اين مراقبت تدبير براي اداره مصاحبه و رعايت احتياط است.
با اين همه فارس سخنان او را ساختارشكنانه دانسته و خارج از حيطه وظايف او ميداند: «بر فرض صحت انتشار رسانهاي سخنان مولاوردي بايد گفت، سخنان مداخلهجويانه يك مقام از قوه مجريه درخصوص اعمال و اقدامات قوه قضاييه در حوزه رسيدگي به وظايفش صحيح نيست، چه آنكه اين سخنان ساختارشكنانه در فضاي بينالمللياي باشد كه عرصه هجمههاي ناجوانمردانه به مسائل حقوق بشري جمهوري اسلامي ايران است. به نظر ميرسد واكنش به اين اظهارات بايد جدي و پشيمانكننده باشد.»
تفاوتي ميان رييسي و روحاني نيست
حسن رضايي در سرمقاله روزنامه وطن امروز معتقد است كه از نظر امريكاييها تفاوتي ميان رييسي و روحاني نيست. او مينويسد: «قدر مسلم، در نظر سيستم حكومتي امريكا، تفاوت بين سيدابراهيم رييسي و حسن روحاني، همان تفاوت انگور و استافيل است. اينها تا مادامي كه ذرهاي به شرف و استقلال اين ملت باور داشته باشند و مهمتر اينكه «مرگ بر اسراييل» از دهانشان نيفتاده باشد، در نظر امريكاييها يك عنصر نامطلوب تلقي ميشوند. گيرم با زرنگي ارث برده از انگليسيها، يكي را تندرو و ديگري را هم ميانهرو ناميده باشند!» اين بخش از اظهارات اين روزنامه بيش از همه آنهايي را با مشكل مواجه ميكند كه در تمام اين سالها مدعي «غربگدايي» (نه فقط غربگرايي) روحاني و دولت بودند. مهمتر اينكه حسن عباسي تئوريسين مورد علاقه وطن امروز روحاني را نه فقط غربگرا بلكه وابسته هم اعلام ميكرد. ادعاهاي آن روز در برابر اين تغيير رنگ باخته و ميتوان گفت آنها خودشان را نقض كردند كه مدعي بودند اعتدالگرايي و ميانهروي با دستور غرب در حال انجام كار است.
حالا فهميديد چرا در خارج از مرزها ميجنگيم؟
محمدكاظم انبارلويي سردبير روزنامه رسالت در سرمقاله روز دوشنبه اين روزنامه به دنبال «ردپاي خون» شهيدان اهواز نوشت: اگر اعتراف مشاور سياسي وليعهد امارات مبني بر به خاك و خون كشيدن كودكان، زنان و مردم بيدفاع اهوازي را جدي بگيريم و آن را به تعبير وي «انتقال نبرد به داخل ايران به عنوان يك تصميم علني» تلقي كنيم. همچنين قول وي را مبني بر اينكه حمله به يك هدف نظامي (حمله به مردم بيدفاع كه براي تماشاي يك رژه نظامي آمدهاند) را اقدام تروريستي ندانيم، از اين پس رژه نظامي در كشور امارات و عربستان و برخي كشورهايي كه از تروريستها حمايت ميكنند، يك هدف نظامي تلقي ميشود و آن را ميتوان با موشكهاي نقطهزن به بهانه اين حمله نظامي كور تروريستي درهم كوبيد.
سرمقالهنويس رسالت نقدي هم به مخالفان حضور ايران در سوريه زده و آنها را كساني معرفي ميكند كه به فكر ناموس ملي نيستند. انبارلويي نوشته است: حادثه تروريستي اهواز اين پيام را براي كساني كه به فكر نواميس ملي نيستند و حضور مدافعان حرم را در عراق و سوريه زير سوال ميبرند، داشت كه؛ «حالا فهميديد چرا مدافعان حرم در خارج از مرزها جنگيدند؟»
رسالت، كشيدن موضوع به سطح ديپلماتيك را هم توصيه ميكند. اين انتظاري بود كه ديگر رسانههاي اصولگرا هم از وزارت خارجه و ظريف داشتند. در اين بخش از مقاله رسالت آمده: احضار سفراي هلند و دانمارك و كاردار موقت انگليس به وزارت خارجه براي رديابي خون مظلومان اهوازي، اقدامي درست و بهموقع بود. همين كار بايد براي نمايندگيهاي امارات و عربستان صورت بگيرد و به آنها صريح گفته شود كه منتظر اقدام مقابله بهمثل ملت و دولت ايران باشند.