• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۴ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4190 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲ مهر

تحليلي بر گيشه 61 ميلياردي سينما در تابستان

همه در خدمت گيشه

تينا جلالي

 

 

طبق آمارهاي رسمي تابستان امسال مجموع فروش فيلم‌هاي سينماي ايران به رقم ٦١ ميليارد تومان رسيده كه از اين ميزان حدود٣5 ميليارد تومان و نيمي از اين چرخش گيشه متوجه فيلم كمدي «هزارپا» بوده، بقيه اين فروش بين 22 فيلمي كه در اين بازه زماني اكران شده تقسيم مي‌شود. فيلم «تنگه ابوقريب» و «دشمن زن» به ترتيب رتبه دوم و سوم پرفروش‌هاي تابستان را به خود اختصاص دادند. با اين فرض كه كمدي هزارپا تابستان امسال گردش مالي خوبي براي سينماها داشته اما اين پرسش به وجود مي‌آيد گردش مالي اين فيلم بر اساس چه تعداد سالن به‌دست‌آمده؟

يكي از فيلم‌هاي اجتماعي كه در نهايت ناكامي در تابستان امسال به نمايش درآمد فيلم «شماره 17 سهيلا» بود. سيد امير سيد‌زاده تهيه‌كننده اين فيلم سينماي ايران را عاري از هرگونه عدالتي در اكران مي‌داند و صريح مي‌گويد: «از شخص وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گرفته تا زيرمجموعه نسبت به اين موضوع آگاهي دارند اما همه موضع انفعال نسبت به مشكلات اكران فيلم‌ها مي‌گيرند اين افراد يا از اين قضيه سود مالي مي‌برند يا منفعت پستي دارند و چون ذي‌نفع هستند هيچ واكنشي به اين مشكلات نشان نمي‌دهند.» اين تهيه‌كننده مي‌گويد: «عده‌اي براي رسيدن به منافع مالي و سرمايه‌هاي هنگفت همه قوانين را زير پا مي‌گذارند و عده‌اي هم نمي‌خواهند مقام‌هاي پستي خود را به خطر بيندازند به همين جهت نسبت به آشفتگي اكران كسي ورود پيدا نمي‌كند و جالب اينكه كسي هم نيست با آنها برخورد قانوني كند.»

چرا 31 ميليارد به‌ناحق بايد سهم فيلمي شود كه صندلي‌هاي سينماي مرا اشغال كرده؟ چرا فيلمي بايد بيشتر از موعد مقرر روي پرده باشد؟ آيا اين فيلم‌ها غير از رابطه از چيز ديگري بهره مي‌برند؟ اينها پرسش‌هايي است كه تهيه‌كننده فيلم «شماره 17 سهيلا» مطرح مي‌كند: «گروهي دست در دست هم مي‌گذارند و فيلمي كه محصول مشترك است را مي‌خواهند در گيشه موفق جلوه دهند حال‌آنكه اين فيلم از هيچ موضوع و مضمون قابل دفاعي برخوردار نيست. يك عده افراد محدود در سينما هستند كه هم توليدكننده هستند هم سينما دارند و هم درصدي از فروش فيلم و پخش بهره مي‌برند؛ سينما به قبضه اين افراد درآمده و كسي هم با آنها مقابله نمي‌كند، چون پول و قدرت دارند و ديگران هم چون پول‌ندارند حرف‌شان به‌جايي نمي‌رسد. اين افراد نمي‌توانند ببيند كه من فيلمي با سرمايه 300 ميليون توليد مي‌كنم كه مي‌تواند يك ميليارد فروش داشته باشد آنها جلوي فروش فيلم امثال ما را مي‌گيرند. چون فضايي براي فيلم‌هايي با توليد10ميليارد باقي نمي‌ماند.»

نظرات درباره نحوه اكران فيلم‌ها در سينما متفاوت است. سيدزاده معتقداست كه مافياي سينماي ايران عملا جلوي اكران فيلم خوب را در سينما مي‌گيرند. در سايت‌هاي آنلاين فروش بليت فيلم‌ها را بلاك مي‌كنند در يك پرديس سينمايي 5 سالن يك فيلم را بلاك كردند بعد عنوان شده فيلم مخاطب نداشت.

او مي‌گويد: «باور كنيد در خارج تماشاي فيلم‌ها در سبد تغذيه فكري خانواده‌ها قرار مي‌گيرد تا به معلومات فكري آنها اضافه شود. مردم به سينما مي‌روند تا از گذشته و آينده تاريخ خود چيزي ياد بگيرند اما يادگيري در كشور ما اهميت ندارد مردم اصلا خواهان آموزش نيستند.»

خوشبختانه فيلم تنگه ابوقريب گردش مالي خوبي داشته فيلمي با موضوع دفاع مقدس كه تحسين منتقدان را هم به همراه داشت. سيدزاده مي‌گويد: « اگر تنگه ابوقريب در گيشه چهار ميليارد فروخته بازهم ضرر كرده چون اصل پول ساخت اين فيلم برنگشته و اتفاقا به‌شدت هم ضرر كرده، حتي با رايت خانگي هم اصل پول ساخت اين فيلم برنمي‌گردد اين يعني ورشكستگي سينماي اجتماعي و مفهومي. سينمايي كه بايد باروح و انسانيت آدم‌ها سروكار داشته باشد زيردست و پا له و نابود مي‌شود.»

سيدزاده مي‌گويد: «حداقل مسوولان كاري نكردند كه سازندگان اين فيلم‌ها براي ساخت فيلم بعدي خود دلگرم شوند. كارگردان اين فيلم كه از ايران رفت . من هم ديگر دست‌ودلم به كار نمي‌رود آخر چقدر كارگردان حرفه‌اي به سينماي ايران معرفي كنم كه براي من بازگشت مالي نداشته باشد و ورشكست شوم؟»

حبيب اسماعيلي تهيه‌كننده و مديرعامل موسسه «رسانه فيلم‌سازان» تابستان امسال چهار فيلم «كاتيوشا» به كارگرداني علي عطشاني، «ناخواسته» برزو نيك نژاد، « همه چي عاديه» محسن دامادي و «به‌وقت خماري» محمدحسين لطيفي را پخش كرده؛ مي‌گويد: « از اين گيشه‌اي كه سهم تابستان سينماي ايران بوده خيلي خوشحالم واين چرخش مالي باعث افتخار ما است.سال‌هاي 94 و قبل‌تر كل مجموعه سينماي ايران در سال به 50 ميليارد تومان هم نمي‌رسيد و حال اينكه سينماي ايران در سه ماه فصل تابستان امسال به فروشي معادل شصت‌ويك ميليارد تومان دست پيداكرده است. البته از سال 95 به اين‌ور فروش فيلم‌ها در گيشه خوب بود كه در اين ميان نمي‌توانيم از تاثيري كه پرديس‌هاي سينمايي بر ميزان جذب مخاطب دارد چشم بپوشيم. پرديس سينمايي كوروش، چارسو، باغ كتاب مخاطبان زيادي را به سالن‌هاي سينما مي‌كشانند.»

در چند سال اخير افزايش بهاي بليت سينما هم در گردش مالي گيشه تاثير بسزايي داشته نكته‌اي كه نبايد از آن غافل ماند. اما در اين سال‌ها سينما با افزايش بيننده مواجه نبوده. اسماعيلي در اين رابطه مي‌گويد: «مخاطبان فيلم «هزارپا» سه ميليون بيننده بوده اما ميزان بيننده‌اي كه فيلم‌ها در سال‌هاي 60 و 70 داشت چهار ميليون و سه ميليون بيننده بوده ما در تعداد بيننده رشد نداشتيم اما در افزايش فروش فيلم‌ها رشد داشتيم.»

اين تهيه‌كننده درباره بي‌عدالتي‌اي كه در حق اكران برخي فيلم‌هاي اجتماعي صورت مي‌گيرد، توضيح مي‌دهد: «در كانون پخش همواره اين مشكل مطرح مي‌شود كه تعداد سالن‌هايي كه به بعضي فيلم‌ها اختصاص داده مي‌شود بالاست واقعا نمي‌توان براي اين مشكل كاري كرد. مردم خواهان فيلم‌هاي كمدي هستند سينماداران هم بايد به مخاطبان سرويس مطلوب بدهند اما اگر بخواهيم كمي موشكافانه‌تر نسبت به اين موضوع نگاه كنيم فيلم‌هايي چون «نهنگ عنبر»، «من سالوادور نيستم»، يا «پنجاه كيلو آلبالو» در چند سالن پرديس‌هاي سينمايي نمايش داده مي‌شوند اما در قديم اينگونه نبود و هر فيلم تنها در يك سالن سينما به نمايش درمي‌آمد به همين جهت از سرريز مخاطبان فيلمي، ناخواسته فيلم‌هاي ديگر بهره مي‌بردند. اما در حال حاضر با ديجيتالي شدن خريد بليت فيلم‌ها و اينكه هر سالن از كد خاصي برخوردار است فيلم‌هاي ديگر مظلوم واقع مي‌شوند و اكران فيلم‌هاي با مخاطب بالا، كمكي به فيلم‌هاي ديگر نمي‌كند.» اسماعيلي در ادامه صحبتش به نكته مهمي اشاره مي‌كند و آن اينكه به عنوان نمونه فيلمي 30 حواله اكران دارد، وقتي در يك پرديس سينمايي از دو يا سه سالن برخوردار مي‌شود اين سه سالن هم بايد جزو حواله به‌حساب‌ آيد امامتاسفانه اين نكته رعايت نمي‌شود.

وقتي دو هفته به فيلم‌ها سانس‌هاي خوب تعلق نگيرد قطعا اين فيلم‌ها تماشاگر نخواهند داشت. اسماعيلي در تحليلي ديگر مي‌گويد: «شما به آمار فروش فيلم‌ها دقت كنيد حد وسط در فيلم‌ها نداريم يا گيشه بالاي بالا يا گيشه پايين. يكسري فيلم‌ها واقعا فاتحه آنها در اكران خوانده مي‌شود. 10 فيلم فدا مي‌شود تا يك فيلم به فروش سي‌ويك ميليارد برسد. اين انصاف نيست. بايد كميته اجرايي در نظر بگيرد كه اكران خوب به بعضي فيلم‌ها هم تعلق بگيرد. به عنوان نمونه فيلم‌هاي آقاي موتمن يا جعفري‌جوزاني يا محسن دامادي فيلم‌هاي بدي نيستند اما درنهايت مي‌بينيم با دويست ميليون اكران‌شان به پايان مي‌رسد. راه چاره‌اي بايد براي اين نوع فيلم‌ها انديشيده شود. سرمايه بخش خصوصي كه مشروع هستند و وارد سينما شده‌اند البته اين نقد به فيلم‌سازان محترم هم وارد است كه فيلم‌هايي بسازند كه از حداقل جذابيت‌ها برخوردار باشد اما شوراي اكران هم بايد شرايط اكران را در نظر بگيرد. قطعا منظور ما اين نيست كه به همه فيلم‌ها صدوپنجاه سالن اختصاص پيدا كند اما مي‌توان براي فيلم‌هايي كه مخاطب كمتري دارند با اختصاص ساعت‌هاي بهتر و دو سالن اضافه‌تر به فروش‌شان كمك كرد.»

آنچه در اين گزارش مطرح است اينكه سينماداران بايد به فروش فيلم‌ها توجه كنند چون بايد چراغ سينما را روشن نگه‌دارند اما وقتي بعضي فيلم‌ها با مميزي‌هاي مختلف و با سختي مجوز ساخت مي‌گيرند در هنگام نمايش نبايد حيف‌وميل شوند. حبيب اسماعيلي هم مي‌گويد: «فيلم‌هاي مرداد، يا «شماره 17 سهيلا»، درنهايت 150 ميليون گردش مالي داشتند اگر با سازندگان اين آثار صحبت كنيم ممكن است آنها بگويند بهتر بود دلار مي‌خريديم يا پول‌مان را وارد تجارت ديگر مي‌كرديم اين خيلي بد است. اما آنچه منظور است اينكه قطعا نمي‌توانيم فيلم كم‌فروش را پرفروش كنيم اما مي‌توانيم فضايي براي اين نوع فيلم‌هاي با مخاطب كم ايجاد كنيم كه از گيشه حداقل برخوردار شوند.

فيلم «خاله قورباغه» در ميان فيلم‌هاي اكران تابستان حدود ٢ميليارد و ٣٠٠ ميليون تومان گيشه داشت. فرشته طائرپور تهيه‌كننده اين فيلم در پاسخ به اين سوال كه «به عقيده شما چقدر بي‌عدالتي در تخصيص سالن‌هاي سينما به هر فيلم و معمولا بيشتر به فيلم‌هاي كمدي، در اين وضعيت موثر است؟ يك فيلم كمدي مانند هزارپا بيش از ١٨٠ سالن دارد و يك فيلم اجتماعي گاهي كمتر از ۱۰ سالن. اين بي‌عدالتي در اكران باعث مي‌شود فروش يك فيلم امكان رشد بيشتري نسبت به بقيه داشته باشد» مي‌گويد: تعداد سالن‌هايي كه در سايت‌ها اعلام مي‌شوند از شيوه خاصي براي محاسبه برخوردارند، مثلا اگر در يك پرديس سينمايي، ساعت ٢بعدازظهر فيلمي را نشان بدهند و همان فيلم را در ساعت ٧ بعدازظهر در سالن ديگري از همان پرديس نشان بدهند، آمار سينماهاي نمايش‌دهنده در سينماتيكت -كه در حال حاضر به‌روزترين سيستم را دارد- اين ۲تك‌سانس را ٢سالن به‌حساب مي‌آورد.البته اين روش به نظر من براي بررسي شرايط فروش يك فيلم و مقايسه آن با ساير فيلم‌ها خيلي درست نيست كه تك‌سانس‌ها، يك سالن شمرده شوند؛ چه براي فيلم‌هاي پرفروش و چه براي فيلم‌هاي كم‌فروش. مثلا در مورد فيلم «خاله قورباغه» روزهايي كه تعداد سالن‌ها بين ٦٠ تا ٧٠ گزارش‌شده، عملا ما كمتر از ٢٠ سالن داشته‌ايم.»

اين تهيه‌كننده ادامه مي‌دهد: «استفاده از عبارت «بي‌عدالتي» شايد خيلي روا نباشد. به‌هرحال چند سالي است كه سينماداران يا به عبارتي صاحبان سرمايه در عرصه نمايش، بر اساس جبر شرايط و هزينه‌هاي بالايي كه دارند، بطور روزافزون به سمت فرمول عرضه و تقاضا رفته‌اند و با اولويت‌هاي مديريت دولتي فاصله گرفته‌اند. آنها به طور طبيعي تمايل دارند فقط فيلم‌هايي را اكران كنند كه استقبال مخاطبان از آنها احتمال بيشتري دارد. اين ضريب اطمينان را دو عامل افزايش مي‌دهند، يكي ژانر فيلم-كه طبيعتا كمدي مانند همه جاي جهان حرف اول را مي‌زند- و دوم برخورداري آن فيلم از تبليغات تلويزيوني، فارغ از ژانر و قوت و ضعف فيلم.» به عقيده طائرپور اشكال كار در تسلط چنين فرمولي، اين است كه فيلمسازان، به عنوان صاحبان سرمايه در عرصه توليد، قدرت چنداني در اعتنا به تقاضاي مخاطب و انتخاب موضوع و حتي استفاده از عوامل و ابزار ندارند: «به‌عبارتي‌ديگر، مديريت دولتي و صنفي، نياز و حقوق صاحبان سالن را بيش از نياز و حقوق صاحبان آثار درك كرده‌اند. بعيد ندانيد كه چيزي نمي‌گذرد كه اجازه اكران فيلم‌هاي خارجي هم به جبران زياندهي سالن‌ها، به آنها داده شود درحالي‌كه هنوز تعدادي فيلم توقيفي و اكران نشده ايراني داريم كه هيچ‌كس به فكر جبران خسارت آنها نيست.» تهيه‌كننده فيلم خاله قورباغه مي‌گويد: «به تحليل واقع بينانه‌تر، بايد بيشتر به اين تجربه توجه كنيد كه موثرتر از تعداد سالن‌ها، تعداد تبليغات تلويزيوني هستند كه بيش از هر عامل ديگري، در ترغيب سينماداران به اكران يك فيلم، تشويق مخاطبان به تماشاي آن فيلم و درنتيجه افزايش فروش تاثير مي‌گذارند.

كم نبوده‌اند فيلم‌هاي متوسطي كه به‌واسطه پخش به‌موقع و كافي تيزرهاي تلويزيوني به گيشه خوبي دست‌پيداكرده‌اند يا برخلاف آنها فيلم‌هايي كه بااستعداد كافي براي جذب مخاطب، مهجور و بي‌تبليغ اكران شده و آسيب‌هاي جدي ديده‌اند.كمدي‌هايي مانند «هزارپا»و «مصادره» و امثالهم، اگر توانسته‌اند فروش خوبي كسب كنند، حتما علاوه بر تعداد سالن‌هاي كافي و سانس‌هاي پرمخاطب آن سالن‌ها، تبليغات تلويزيوني خوبي هم داشته‌اند و تيزرهاي‌شان به‌موقع از رسانه ملي يا رسانه‌هاي ديگر پخش‌شده است.» همين چند سال پيش بود كه فيلم‌هاي بعضا ضعيف سينما به واسطه تبليغات ماهواره‌اي به فروش‌هاي خوب دست پيدا كرده بودند. طائرپور در همين زمينه توضيح مي‌دهد: «چند سال پيش آمار فروش همه فيلم‌ها به خاطر تبليغ از شبكه‌هاي ماهواره‌اي جهش چشمگيري پيدا كرد كه متاسفانه بدون اختصاص هرگونه جايگزيني جلويش گرفته شد و مشمول ممنوعيت و بازخواستي شد كه صرفا در مورد فيلم‌هاي سينمايي اعمال مي‌شود. اين محدوديت ويژه سينماگران در استفاده از انواع روش‌هاي رسانه‌اي در تبليغات، طبيعي است كه ما را به همين وضعيت كنوني برساند.» سازمان سينمايي اگر به‌جاي هر كار ديگري، بتواند لااقل در اين چهل‌سالگي انقلاب، با سازمان صداوسيما به توافقي دست پيدا كند كه فاصله بين‌شان از بين برود و اين رسانه ملي مكلف شود حداقل ۵۰۰ تيزر يك دقيقه‌اي براي هر فيلم داراي مجوز، در فاصله يك هفته قبل و چهارهفته بعد از اكران پخش كند، هم جريان توليد را نجات داده و به حمايت‌هاي وعده‌اي خود عمل كرده و هم كمك مضاعفي به صاحبان سالن كرده است. اين پيشنهادي است كه طائرپور مطرح مي‌كند و در ادامه مي‌گويد: «شك نكنيد كه در صورت تحقق چنين تعاملي، هيچ فيلمي دچار ورشكستگي نخواهد شد و فيلم‌هاي داراي قابليت براي فروش نيز در تداوم چنين آغازي، روندي رو به رشد را پي خواهند گرفت؛ البته اگر براي رسانه ملي، چنين اتفاقي مهم باشد.» ‎ طائرپور مي‌گويد: «كاربرد همه سانس‌هاي سالن‌هاي سينما در اكران يكسان نيستند. مثلا براي فيلم‌هاي كودك، در فصل تابستان، سانس‌هاي ساعت ۱۱ و ۱۳ و ۱۵ مطلقا به‌اندازه سانس‌هاي ۱۷ و ۱۹ و ۲۱ مورد استقبال قرار نمي‌گيرند، چون خانواده‌ها در اوج گرما و ترافيك از خانه بيرون نمي‌آيند، درحالي‌كه عملا فيلم‌هاي كودك در همين سانس‌هاي كم مخاطب آنها با بليت‌هاي نيم‌بها نمايش داده مي‌شوند. به‌هرحال هر فيلم با توجه به موضوع و نوع آن و‌ همچنين شرايط زماني و روحي جامعه، قشر يا اقشار مختلفي را به خود جلب مي‌كند و طبيعتا نمي‌شود توقع داشت كه همه فيلم‌ها از فروش چشمگيري برخوردار باشند. مهم اين است كه فروش خوب هر فيلم ايراني، اتفاق مثبتي براي همه سينما به‌حساب مي‌آيد.»

طائرپور صراحتا مي‌گويد: «يكي از واكنش‌هاي ناپسند در برابر فروش بالاي يك فيلم كمدي اين است كه جريان‌هاي مخالف، سينماي ايران را يا تماشاگران آن را به پسنديدن ابتذال متهم مي‌كنند. خوشبختانه فروش فيلم‌هاي فرهادي و جليلوند يا اخيرا فيلم خوش‌ساخت «تنگه ابوقريب» آنها در شرايطي كه روحيه مخالف جنگ در جامعه قابل‌مشاهده است، اين اتهام را به بهترين شكل ممكن رد مي‌كند. چه خوب كه اين فيلم ارزنده، از غنيمت تيزرهاي تلويزيوني برخوردار است و مي‌تواند بااطلاع‌رساني كافي به مخاطب، اكراني موفق داشته و ضمنا تنوع سليقه مخاطبان ايراني را نيز به اثبات برساند. تصور كنيد همين اتفاق اگر براي فيلم‌هاي خوبي مثل «چهارراه استامبول» يا «فراري» هم به عنوان فيلم‌هاي اجتماعي مي‌افتاد چقدر نتيجه كار فرق مي‌كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون