تروريستهاي مجازي
تروريستهاي رسانهاي/ مجازي صد پله خطرناكتر از تروريستهاي واقعي اسلحه به دستند. قبل از اينكه در ميداني، خياباني، مراسمي، جايي بمبي بتركد و گلولهاي شليك شود و خوني بريزد، گروهي زن و مرد شيكپوش متمدن خندان، كار فكري فرهنگي ميكنند و زمينههاي كشت و كشتار را فراهم ميآورند. اگر شما زياد پاي شبكههاي ماهوارهاي بنشينيد، اگر از يك حدي بيشتر سر در كانالهاي تلگرامي فرو ببريد، بعد از مدتي، بيآنكه خود ملتفت شويد، قسيالقلب ميشويد و ترحمتان را نسبت به كودكان يمني و سوري از دست ميدهيد. ميدانيد اين بلا را چه كساني سر شما ميآورند؟ رسانهها. مجريهاي آراسته و جوان خوش بر و رو با ذهن و ضميرتان طي چند ماه، گاهي طي چند سال، كاري ميكنند تا فيالمثل براي كشتگان شارليعبده بيشتر دل بسوزانيد تا براي قربانيان تروريسم در افغانستان و عراق و ليبي و... همه تروريستها كه شبيه داعش نيستند. گروهي از آنها كراوات ميزنند، بوي خوش ميدهند، هر روز ريش ميتراشند و همواره لبخند به لب دارند. از بچه دبستاني تا پيرمرد هشتادساله همينكه ميشنوند تروريست، توي ذهنشان قامت قلتشني نقش ميبندد شبيه ملاعمر با كمربند انتحاري و مسلسل كلاشينكف و دستار پاكستاني. اين تصوير البته كه بيبهره از واقعيت نيست. بالاخره داعش و طالبان و القاعده و همپالكيهايشان آنقدر خشونت به خرج دادهاند كه تبديل به سمبل خشونت شدهاند. اما آيا جز آنها از اين حجم فزاينده خشونت سهمي نبردهاند؟ همه ميدانند كه اسراييليها بزرگترين و پيچيدهترين دستگاه ترور دولتي را در اختيار دارند. صهيونيستها حتي از صرافت پنهانكاري و حفظ ظاهر هم افتادهاند و ابايي ندارند كه همه بفهمند آنها سياستهايشان را با كشتن و ارعاب پيش ميبرند. آنها تروريستهاي دست آموزي دارند كه از هيچ سبعيتي دريغ نميورزند. مگر نه اينكه دانشمندان هستهاي ايران را آنها كشتند، كتمانش هم نكردند؟ هزار جاي ديگر را هم زدند و شكستند و بريدند و دريدند. يكي مثل اسپيلبرگ «مونيخ» را ساخت تا بگويد چطور گلدا ماير در قامت مادري مهربان و در كمال آرامش و خونسردي پسران دورهديدهاش را به شرق و غرب ميفرستد براي قصابي و سلاخي. با اين همه رسانهها كاري كردهاند كه ترور مترادف «الله اكبر» شده و ششدانگ قتلها و نهبها به نام مسلمانان بخت برگشته سند خورده. مردم بيچاره از همهجا بيخبر چشم و گوششان را به شبكههاي ماهوارهاي ميدوزند، به اين توقع كه از گردش آزاد اطلاعات نصيب ببرند. پايين پاي تلويزيون سفره مياندازند و دل به دل مجريهاي به ظاهر باخبر از دنيا ميدهند تا به خيال خود سردربياورند از اينطرف و آنطرف؛ غافل از اينكه در اين ميان نه خبر و گزارش و دانايي كه در اصل مينها مجازي را در ذهن و ضميرشان ميكارند و بمبهاي رسانهاي را روي سرشان ميريزند. آن تروريستي كه امروز در اهواز زن و بچه مردم را نشانه رفت خانه پرش بيرحم بدبختي است كه فريبش دادهاند و در ميان مردم بيپناه رهايش كردهاند. نهايت او بتواند بيست نفر را بكشد، يا سي نفر را، يا صدنفر را. يك نفرش هم البته زياد است. به تعبير قرآن كشتن يك بيگناه مترادف كشتن بشريت است. دستشان بشكند كه طفل معصوم مردم را كشتند كه دل سنگ به حالش كباب ميشود. اما به هر حال تكليف ما با قاتل گستاخي كه با اسلحه به ميان مردم ميآيد روشن است. اصل ترور و منشا شقاوت مربوط به شبكهها و كانالهايي است كه به اسم اطلاعرساني ذهن و ضمير ميليونها انسان بيگناه و بيخبر را نشانه ميروند و از راه دور روح و روانشان را به خاك و خون ميكشند. ترور كه شاخ و دم ندارد. شبكه فلان حتي زورش ميآيد اسم حمله امروز را حمله تروريستي بگذارد. شما را به خدا نگذاريد اين ظاهر خوشآب و رنگ فريبتان دهد و كلاه سرتان بگذارد. به اسم رقص و آواز، به اسم جريان آزاد اطلاعات، به اسم اينترتيمنت خودشان را توي دل شما جا ميكنند تا بعدش زيرجلكي آن پيام نحس و كريه خود را مابين ديدگان و شنيدگانتان جا ساز كنند. دشمنان اين مرز و بوم اتفاقا موجودات كمهوشي نيستند. حواسشان خوب جمع است كه چه كار بايد بكنند. چون ميدانند كه با توپ و تفنگ كاري از پيش نخواهند برد، به سراغ سرگرمي و شو و بزن برقص و اتاق خبر آمدهاند؛ ضمن اينكه تجربه سالهاي ابتدايي دهه شصت هنوز از ياد نرفته نه از خاطر ما رفته و نه از خاطر آنها كه چشم ديدنمان را ندارند. آنها از ضعف دستگاه رسانهاي ما نهايت استفاده را ميكنند و دلهاي آشفته را آشفتهتر ميكنند و با خود ميبرند. ميدانيد به كجا؟ به قتلگاه. صريح و بيپرده به عرضتان برسانم كه خطر تروريسم رسانهاي كم از اسلحه به دستان داعشي نيست. بيشتر هم هست. مواظبشان باشيد و شما را به خدا بچههايتان را با آنها نگذاريد.
خودتان هم اگر ناچار شديد كه پاي بزن و بكوبشان بنشينيد، لااقل دعا بخوانيد، به درگاه خداوند استعاذه كنيد كه فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد و مانع شود كه شياطين در روح و روانتان تصرف كنند.