يك گروه برانداز با محوريت رضا پهلوي اعلام موجوديت كرد
«فرشگرد» يا عقبگرد اپوزيسيون
عليرضا كيانپور
اعلام موجوديت يكي ديگر از دهها و بلكه صدها گروه و دسته اپوزيسيون خارج از كشور در روزهاي گذشته بهدلايلي نامعلوم، با استقبال «شديد» و «عجيب» تلويزيونهاي ماهوارهاي و برخي رسانههاي خارج كشور روبهرو شد. موضوع آغاز به كار اين گروه برخلاف عنوانش، «فرشگرد» كه كمتر به گوش آشنا بود، در ادامه تبديل به سوژهاي خبري شد و بهويژه در فضاي مجازي، واكنشهاي بسياري را برانگيخت و پيش از هر چيز، اين سوال را ايجاد كرد كه چرا فعاليت 40 فعال سياسي عمدتا ناشناس و كم سن و سال، ناگهان اينقدر مهم شده كه تلويزيونهاي ماهوارهاي، همچون «بيبيسي فارسي»، بهترين بخش از مهمترين برنامههاي سياسي خود را، آن هم براي چندروز پياپي به اين خبر اختصاص دادهاند.
يك استقبال رسانهاي «عجيب» و «شديد»
البته اين تنها بخش فارسي تلويزيون «بيبيسي» نبود كه اينچنين به تريبون «فرشگرد» تبديل شد و شايد بيش و حداقل پيش از اين شبكه ماهوارهاي فارسيزبان، شبكه تلويزيوني «منوتو» بود كه به اين گروه تازهكار «برانداز» بال و پر داد اما باتوجه به گرايشات پيدا و پنهان «فرشگرد» به خاندان پهلوي و شخص «رضا پهلوي»، اين اقدام از جانب شبكه «منوتو» كه تطهير حكومت پهلوي را سرلوحه كار خود داشته و حتي از اعلام اين موضع نيز ابا ندارد، چندان عجيب نبود و شايد آنچه در اين مورد سوالبرانگيز بود، همان شدت اين تمركز رسانهاي بود اما تكرار اين رويكرد رسانهاي ازسوي «بيبيسي فارسي» كه البته با رعايت برخي ظرافتهاي حرفهاي مجريان اين شبكه اجرا شد، عجيب هم بود.
عقبه «فرشگرد»
حالا ديگر عنوان عجيب و غريب «فرشگرد»، وارد ادبيات سياسي شده است حتي اگر بضاعت و توانشان نهتنها بيشتر از آن دهها گروه ديگر نباشد، بلكه بهمراتب كمتر از آنها بوده و مهمتر از آن، ايدههايشان براي آنچه «فرداي براندازي» ميخوانند نيز بهروشني نشاندهنده درك سطحي و حداقلي اين 40 فعال سياسي عمدتا زير 40سال از اوضاع و احوال سياسي كشور است. گروهي كه علنا در همان نخستين واژگان بيانيه اعلام موجوديتش، عقبه تاريخي رويكرد سياسي خود را به چند ماه قبل و اعتراضات ديماه 96 محدود ساخته و تمام اقدامات سياسي پيش از آن، حتي همين انتخابات رياستجمهوري اخير در ارديبهشتماه 96 و پيام سياسي روشن آن در حمايت از مشي اعتدال و اصلاحات را ناديده ميگيرد و مهمتر آنكه در فهم پيام سياسي اعتراضات ديماه كه عمدتا با انگيزههاي معيشتي و اقتصادي روي داد نيز صرفا بهدنبال مصادره به مطلوب بوده و هرآنچه در آن اعتراضات مويد ايده عجيب سلطنتطلبانه خود باشد، ميپذيرد و هر آنچه درتضاد با اين رويكرد، اصلا نميبيند. آنچنان كه احتمالا بهواسطه شعار گروهي از معترضان در حمايت از حكومت پهلوي، بيتوجه به تحليل علل و عوامل طرح شعارهايي از اين دست، رضا پهلوي را در جايگاه رهبري خود قرار داده و در مقابل، اين مهم را ناديده ميگيرد كه باتوجه به انگيزههاي معيشتي معترضان، عليالاصول آنها با هرگونه ناآرامي در فضاي سياسي و اجتماعي كشور كه اوضاع معيشتي را با مشكلاتي دوچندان روبهرو خواهد كرد، همراه نخواهند بود؛ كما اينكه برخي ناظران و تحليلگران، يكي از علل كوتاهمدت بودن آن اعتراضات و فروكش كردن فوري موج نسبتا خشمگين اوليه ظرف چند روز را همين نگراني معترضان از نتيجه طولانيشدن اوضاع ناآرام و اثرات منفي آن بر اوضاع معيشتي عنوان كردند. همزمان شعارها درباره حكومت پهلوي نيز آنچنان كه چندي پيش برخي تحليلگران همچون يوسف اباذري جامعهشناس، عنوان كرد، بيش از آنكه نشاندهنده تمايل آگاهانه معترضان به حكومت پهلوي و بازگشت به دوران سلطنت باشد، نشان از عدم بلوغ سياسي جامعه و ناشي از عدم انتقال صحيح تجربه سياسي نسل انقلاب به نسلهاي بعد بوده است.
بعضي تناقضات «فرشگرد»
اينها اما تنها تناقضات دروني «فرشگرد» نيست. گروهي كه خود را طرفدار حكومتي سكولار و حامي جدايي دين از سياست ميداند اما عنواني مذهبي برگرفته از دين زرتشت و بهمعناي «رستاخيز» و «معاد» بر خود گذاشته، شبكهاي كه ميگويد خواهان استقرار جمهوري است و مخالف هرگونه رانت خانوادگي و آقازادگي اما «رضا پهلوي» را شخصيتي محوري براي رهبري دوران گذار معرفي كرده، چهرههاي سياسي كه دم از وطنپرستي و مردمداري ميزنند و تنها سابقه فعاليت سياسي و تشكيلاتيشان در كنار هم، تهيه نامهاي به دونالد ترامپ براي اعمال تحريمهاي سنگينتر عليه ايران بوده است. جالب آنكه اين 40 فعال برانداز باوجود آنكه شاهد انتقادات فراوان پس از نگارش نامه به ترامپ بودند، همچنان با افتخار بر اين خط و ربط تاكيد دارند، آنجا كه حتي در بيانيه اعلام موجوديت گروه جديدشان نيز به آن نامه اشاره كرده و نوشتهاند: «اينك ۲۰ ماه پس از نگارش آن نامه، بسياري از خواستههاي مطرحشده در آن يا اجرايي شدهاند يا در آينده نزديك محقق خواهند شد.»
جاي خالي همه حاميان ترامپ
نكته حائز اهميت در بحث ارتباط نويسندگان نامه به ترامپ و آنچه حالا با عنوان «فرشگرد» اعلام موجوديت كرده اين است كه باوجود تمامي انتقادها به آن نامه و اين اعلام حيات تحت عنوان شبكهاي از فعالان سياسي، مساله اينجاست كه حتي برخي از چهرههاي اصلي امضاكننده نامه به ترامپ هم حاضر به همراهي با اين گروه جديد نشدهاند و در نتيجه، كار به جايي رسيده كه عمده اعضاي اين هيات موسس 40 نفره را افرادي ناشناس تشكيل ميدهد كه اساسا سابقهاي در فعاليت و اقدام سياسي ندارند؛ چه اين سابقه بخواهد محل افتخار باشد يا همچون آن نامه ضدايراني به ترامپ، اسباب سرخوردگي. اينچنين است كه در ميان اين 40 نام گمنام، حتي اسامي نسبتا شناختهشدهتري همچون مجيد محمدي جامعهشناس ساكن امريكا كه محور اصلي تهيه نامه به ترامپ بود و نيز سعيد قاسمينژاد، جواني كه خود را سخنگوي تشكلي تحتعنوان «دانشآموختگان ليبرال» معرفي ميكند، نيز به چشم نميآيد. جالب آنكه بلافاصله بعد از اعلام حيات «فرشگرد» ميگذرد، قاسمينژاد حتي بيش از 40 عضو موسس اين گروه و احتمالا بهدليل ناشناخته بودن آنها هدف انتقادها قرار گرفته و عجيب آنكه، خود نيز اشارهاي به اين مهم نكرده و صرفا به جانبداري از «فرشگرد» و دفاع از خود دربرابر انتقادها مشغول است.
سلطنت؛ از «رستاخيز»ِ حاكم تا «فرشگرد»ِ برانداز
گفتيم اعلام موجوديت «فرشگرد» در روزهاي گذشته واكنشهاي بسياري برانگيخت اما نگفتيم اين واكنشها لزوما بهمعناي تاييد اين گروه و خواستههايش نبود. همينطور نگفتيم لااقل به اعتبار رويت شخصيمان در فضاي مجازي و مشخصا در توييتر فارسي كه حال و هوايي سياسيتر از ديگر شبكههاي اجتماعي دارد، عمده اين واكنشها، برخوردي انتقادي در بازگويي انبوه تناقضات دروني در گفتار «فرشگرد» نسبت به رفتارش و البته در متن گفتارش بوده و همچنين قطعا نميگوييم آنچه جداي نقد و تحليل، در تمسخر و مضحكه آنها گفته و نوشته شد.
اما آنچه در نهايت بايد بر آن تاكيد كنيم اينكه «فرشگرد» كه حالا در چهلمين سالگرد انحلال حزب «رستاخيز» به دستور محمدرضا پهلوي اعلام موجوديت كرده، بهطرزي عجيب و باورنكردني انگار بازگشتي است به همان دوران ناموفق «رستاخيز»؛ حزبي كه در اسفندماه 53 به دستور محمدرضا پهلوي و ازقضا پس از انحلال دو حزب حكومتي ديگر تاسيس شد و تنها 3 سال بعد، در پاييز 57 و در شرايطي كه فعاليت كوتاهمدتش به جز برملا شدن ناكارآمدي حكومت پهلوي نتيجهاي به همراه نداشت، باز به دستور موسس، منحل شد. حالا انگار «فرشگرد» هم كه تحت لواي فرزند شاه مخلوع آغاز به كار كرده، بهواسطه آنچه در بدو مسير از خود نشان ميدهد، قرار است نمادي باشد براي ناكارآمدي و ناتواني تشكيلات براندازيخواهِ آن حكومت سلطنتي. تشكلي كه البته مدعي است تصميمگيري درباره نظام حاكم در «فرداي براندازي» را به راي مردم واگذاشته اما آنچنان كه حامد شفيعيراد يكي از اعضاي ناشناس هيات موسس «فرشگرد» در مصاحبه با «منوتو»، احتمالا از سر ناپختگي اعتراف كرد، آنها عملا خواستار بازگشت «سلطنت» هستند. اگرچه بهگفته شفيعيراد كه خود را جمهوريخواهي سرسخت معرفي ميكرد كه درعين حال، مجذوب شخصيت «شاهزاده» شده، قرار است رفراندومي براي انتخاب ميان «سلطنت مشروطه» يا «جمهوري ليبرال» برگزار شود. اما رفراندومي كه گويا شخص شاهزاده برگزار ميكند و به اين اعتبار، پيشبيني نتيجه اين رفراندوم خيالي، آسانتر و البته روشنتر از آينده سياسي «فرشگرد» خواهد بود.