نشست مسوولان تئاتر كشورهاي اسلامي و كشورهاي همسايه در ايران دو سال قبل به همت امور بينالملل اداره كل هنرهاي نمايشي و با همكاري سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي برگزار شد. نشست مشترك مديران تئاتر كشورهاي اسلامي به منظور ايجاد ارتباط بين هنرمندان اين كشورها و آشنايي فرهنگ ملتهاي مسلمان با يكديگر برنامهريزي شده بود و بر اساس آن از مسوولان دولتي تئاتر كشورهاي همسايه و منطقه براي حضور در اين نشست دعوت به عمل آمد. به اين ترتيب مديران تئاتر كشورهايي از جمله قطر، قرقيزستان، سوريه، لبنان و افغانستان براي حضور در اين نشست مشترك اعلام آمادگي كردند و چندي بعد نيز به تهران آمدند.
توليد مشترك تئاتر، تبادل آثار بين كشورهاي مسلمان و همسايگان ايران، ترجمه آثار هنرمندان كشورهاي اسلامي، برپايي كارگاههاي آموزشي و پژوهشي در اين كشورها از جمله محورهاي نشست مورد نظر بود. دو سال بعد از آن ماجرا حالا كوروش زارعي قصد دارد نمايش «خورشيد از حلب طلوع ميكند» را با ايفاي نقش بازيگران تئاتر كشور سوريه در شهرهاي حلب و دمشق روي صحنه ببرد. گرچه برنامهريزي براي به نتيجه رسيدن اين اجراي مشترك از مجرايي متفاوت و غيردولتي صورت گرفته اما هرچه هست بايد غنيمت بشماريم و حمايت كنيم. به اين اميد كه نهادهاي دولتي همچون اداره كل هنرهاي نمايشي نيز امكانات اعزام هنرمندان صاحبسبك و كاردان تئاتر ايران به كشورهاي منطقه را به دست بياورند. چرا كه اكثر كشورهاي مسلمان منطقه – جز بخشي از لبنان و تركيه- در زمينه هنرهاي نمايشي مجال عرض اندام در برابر تئاتر ايران ندارند و اين فرصتي مغتنم در اختيارمان ميگذارد كه بايد برايش برنامهريزي داشته باشيم. با كوروش زارعي كه اين روزها در كشور سوريه به سر ميبرد، گفتوگويي انجام دادهايم كه در ادامه ميخوانيد.
نمايشي كه قرار است در كشور سوريه اجرا شود چه نام دارد و چرا شهرهاي حلب و دمشق براي اجرا انتخاب شدند؟
نمايشي كه قرار است در كشور سوريه و شهر حلب روي صحنه ببريم، «خورشيد از حلب طلوع ميكند» نام دارد. عنوان «خورشيد از حلب طلوع ميكند» به اين دليل انتخاب شده است كه اتفاقات نمايش ما در سال 61 هجري در شهر حلب رخ داده و اتفاقي كه پس از قصه نمايش براي مردم حلب روي ميدهد به گونهاي است كه حقيقتي را براي آنها آشكار ميكند. مردم حلب تاثير بسياري از اين واقعه ميگيرند و به نوعي ميتوان گفت دچار يك تحول عظيم دروني ميشوند. بر اساس اين توضيحات و به دليل اينكه داستان نمايش ما در «حلب» رخ داده ما هم تصميم گرفتيم نمايش را در اين شهر روي صحنه ببريم.
لطفا كمي درباره داستان اين نمايش توضيح دهيد.
خلاصه نمايش «خورشيد از حلب طلوع ميكند» همان داستان مشهور مقتل است كه كاروان اسرا به سوي شام شبي را در دير راهبي مسيحي ميگذرانند و راهب مسيحي زماني كه متوجه ميشود صندوقي كه اين كاروان همراه خود دارد حامل سر مبارك امام حسين (عليه السلام) است تمام دارايي و اموالش را ميدهد و خواهش ميكند اجازه بدهند او يك شب تا صبح با سر مبارك حضرت تنها بماند. مرد مسيحي شب تا صبح با امام گفتوگو ميكند و همين ماجرا باعث ميشود يك تحول و انقلاب دروني در راهب ايجاد شود. البته ما در نمايش نشان نميدهيم او اسلام ميآورد يا نه، بلكه نقطه تحول دروني او را در صحنه نمايش ميبينيم.
نمايش چه مدت و در چه اماكني روي صحنه ميرود و از نظر امكانات فني چه تمهيداتي در نظر گرفته شده است؟ بازيگران و عوامل بخش فني ايراني هستند يا سوري؟
مدت اجراي نمايش ما به اين شكل است كه از اواخر دهه سوم محرم 10 شب در شهر «حلب» نمايش روي صحنه ميرود و پس از آن نمايش را 10 شب در شهر «دمشق» روي صحنه ميبريم. «خورشيد از حلب طلوع ميكند» با حضور بهترين بازيگران سوري اجرا خواهد شد و در بخش فني عوامل هنرمندان ايراني ما را همراهي ميكنند. هماكنون هم در حال تمرين نمايش هستيم. نكته مهمي كه وجود دارد اين است كه نمايش ما در حلب و دقيقا در مكان واقعي واقعه رخ داده، يعني در همان «دير راهب مسيحي» كه هنوز پابرجاست، اجرا ميشود و به نوعي نمايشي مكان محور را در فضايي غير از سالنهاي مرسوم تئاتري روي صحنه ميبريم. ظرفيت فضايي كه براي تماشاگران در حلب ايجاد كردهايم چيزي حدود 1500 صندلي در هر اجرا را شامل ميشود اما ظرفيت در شهر دمشق بيشتر است و سالن مدنظر ما هر اجرا 2 هزار مخاطب را پذيرا خواهد بود.
گذشته از اينكه واقعه به صورت تاريخي در حلب اتفاق افتاده، اين دو شهر در بحث فرهنگ و هنر چه ويژگيهاي قابل اشارهاي دارند؟
شهرهاي دمشق و حلب، از شهرهاي بهشدت فرهنگي و هنري سوريه هستند كه هنرمندان درجه يك كشور در اين دو شهر زندگي و فعاليت ميكنند. البته در تصوير اصلي دمشق به دليل بحث پايتخت بودن، شهري كاملا سياسي است و حلب شهري كاملا فرهنگي، البته حلب از نظر وسعت و جمعيت نسبت به دمشق بزرگتر است و مردماني فرهيخته دارد كه در عرصههاي مختلف فرهنگي - هنري فعال هستند. هر دو شهر هم داراي سالنهاي حرفهاي هستند و نمايشهايشان منظم و به صورت مستمر روي صحنه ميرود. جالب است بگويم كه سيستم و زمانبندي اجراي نمايشها در سوريه مشابه كشورهاي اروپايي است و گروهها اجراهاي طولانيمدت ندارند. به اين ترتيب كه كار نهايتا در 10اجرا به پايان ميرسد.
نكته مهم ديگر استقبال خوب مخاطبان از تئاتر در شهر حلب است. مردم مشتاقانه تئاترها را دنبال ميكنند و به تماشاي نمايشها مينشينند. بنده نيز در همين مدت كوتاه با همه مشغلههاي كاري موفق شدم دو نمايش ببينم. مردم به تئاتر علاقه زيادي دارند و هنرمندان بينالمللي چه درآثار نمايشي و چه تلويزيوني مشغول به كارند، حتي هنرمندان ديگر كشورهاي عربي نيز اينجا مشغول و فعال هستند.
ميزان مشاركت دولتهاي دو كشور در شكلگيري نمايش به چه شكل است؟
نمايش «خورشيد از حلب طلوع ميكند» اثري كاملا مشاركتي و در واقع تبادلي فرهنگي - هنري بين هنرمندان ايراني و سوري است. دولت سوريه نيز شرايط خوبي را براي ما ايجاد كرده و خوشبختانه مشكل لجستيكي نداريم، در همين راستا هم «سازمان هنري رسانهاي اوج» با نگاهي بينا فرهنگي و اشتراكات فرهنگي، هنري دو ملت ايران و سوريه از اين اثر تمام قد حمايت كرده است. به هر حال همان طور كه ميدانيد يكي از مهمترين فعاليتهاي فرهنگي، هنري در دنياي امروز در راستاي ارتباطات دوجانبه كشورها به ويژه كشورهايي با اشتراكات فرهنگي شكل ميگيرد و توليد اين نوع آثار در همين راستا اتفاق ميافتد. اميدوارم اين اثر سر منشا و آغاز جرياني تازه از تبادلات تئاتري بين كشورهاي غرب آسيا باشد، اتفاقي كه بايد زودتر از اينها رخ ميداد. اميدواريم با تبليغاتي كه انجام شده و ميشود شاهد اجراهايي پرشور باشيم. خدا را شكر از همين حالا هم مردم دمشق و حلب منتظر اجراي نمايش «خورشيد از حلب طلوع ميكند» هستند. از طرف ديگر به لطف خدا، بنده به دليل بازي در سريال «يوسف پيامبر» و علاقهمندي شديد مردم كشورهاي عربي از جمله سوريه به اين سريال بين مردم شناختهشده هستم. به همين دليل هنرمندان عزيز سوري و مردم اين كشور به من لطف و اعتماد دارند و منتظرند نمايشي را كه قرار است هنرمندي از ايران با حضور بازيگران سوري كارگرداني كند، ببينند. اميدوارم مثل هميشه و به لطف خدا بتوانم لطف عزيزان را با اجرايي خوب پاسخ دهم. جالب است بدانيد اكثرا اين طور برخورد ميكنند كه برادر يوسف به سوريه آمده تا نمايشي را اجرا كند! از طرف ديگر هم ما در اينجا به عنوان نماينده تئاتر ايران شناخته ميشويم و تلاش داريم از جايگاه هنر نمايش در كشورمان هم تصويري با كيفيت ارايه دهيم.
پيش از اين در حلب و دمشق نمايش اجرا ميشد؟
شايد جالب باشد بدانيد پس از نزديك به 70 سال اين اولين نمايشي است كه با روايتي تاريخي و مضموني ديني در كشور سوريه اجرا ميشود و همين مساله بر جذابيت و اشتياق مخاطبان افزوده است. از طرف ديگر به گفته برخي هنرمندان سوري اين اولين پروژه مشترك تئاتري با يك كشور ديگر پس از نزديك به 50 سال است.
كيفيت حرفهاي هنرمندان سوري به چه شكل است؟
هنرمندان سوري بسيار فعال هستند و بازيگران حرفهاي هم دارند، سوريه همواره هنرمندان مشهوري داشته كه حتي برخي از آنها هر سال در هاليوود به ايفاي نقش ميپردازند. حتي يكي از بازيگراني كه ميخواستيم در اين نمايش بازي كند به دليل مسائل مالي با تيم توليد به توافق نرسيد. قبلا هم بنده در پروژه سينمايي رستاخيز به كارگرداني احمدرضا درويش تجربه همكاري با بازيگران سوري از جمله جواد الشكرجي، طلحت حمدي و... را داشتهام. به هر حال بازيگران سوري چه در كشورهاي عربي و چه در سينماي جهان شناخته شده هستند و قرار است نمايش را در يكي از قدرتمندترين كشورهاي فعال عربي در زمينه تئاتر اجرا كنيم. بازيگران سوري خلاق و باهوش هستند و بنده بهشدت در تمرينهاي اين اثر با هنرمنداني كاملا حرفهاي و تراز اول طرف هستم.
برنامهريزي براي آينده چيست؟ آيا نمايش در ايران هم روي صحنه ميرود؟ در آينده شاهد افزايش اين دست تجربهها خواهيم بود؟ احتمال دارد شرايط انتقال تجربيات هنرمندان ايران به هنرمندان سوري نيز فراهم شود يا خير؟
يكي از هدفگذاريهاي آينده ما اجراي اين نمايش در ايران است و احتمال دارد براي اجرا در جشنواره بينالمللي تئاتر فجر برنامهريزي كنيم. متوليان اين نمايش تلاش دارند كار در ديگر كشورهاي عربي نيز اجرا شود و اينكه احتمال دارد همين نمايش سالهاي آينده نيز در سوريه تكرار شود. به هر حال همان طور كه گفتم اين اتفاق يك تبادل فرهنگي، هنري براي اولينبار بين دو كشور است، اميدوارم اين جريان با آثار ديگر نيز ادامه يابد. بايد در پايان از سازمان هنري رسانهاي اوج به جهت نگاه فرهنگي، هنري بينالمللياي كه دارند تشكر و آرزو كنم در اين راه سخت همواره موفق و پيروز باشند و يكي از مسائلي كه ميتوانند در دستور كار قرار دهند بحث آموزش و انتقال تجربه بين هنرمندان تئاتر ايران و سوريه است.