امين شول سيرجاني
خانه مردم حاشيه تالاب هامون هميشه تاريك است. تابستانها تاريكتر. لامپهاي خانه روشن باشد يا نباشد فرقي ندارد. سالهاست كه شنهاي روان ديواري كوتاهتر از ديوار سيستانيها پيدا نكردهاند. شنهاي روان پشت پنجرههاي خانههاي اهالي روستاهاي سيستان تلنبار شدهاند و راه ورود نور خورشيد به خانهها را سد كردهاند. بادهاي سيستان ديگر خصلت بادهاي سالهاي گذشته را ندارند. شديدتر و ويرانگرتر شدهاند. با خودشان شنهاي روان و ذرات ريزگردها را هم حمل ميكنند و به پنج شهر منطقه سيستان و 900 روستا ميرسانند. آنطور كه هوشنگ ناظري، فرماندار زابل ميگويد توفان و آلودگي هوا امسال ۳هزار و ۴۹۵ نفر روانه بيمارستانها كرده است. 703 نفر بستري شدهاند و ۲هزار و ۷۹۲ نفر هم خدمات سرپايي دريافت كردهاند و به خانههايشان بازگشتهاند. 21 سال است كه خشكسالي كشاورزي مردم سيستان را به حالت نيمه تعطيل درآورده و سفره مردم كوچ شده است. و در تمام اين سالها دولتها از لزوم اجراي برنامهاي جامع براي احياي تالاب و تغيير الگوي كشاورزي و معيشت جايگزين و عناوين مشابه ديگر سخن گفتهاند. سيستانيها اما هنوز در انتظارند كه اين طرحها به نتيجه برسند. هوشنگ ناظري، فرماندار زابل كه با «اعتماد» به گفتوگو نشسته است اين تاخير تاريخي را نگرانكننده ميداند و ميگويد بايد هرچه زودتر يك نهاد توسعهاي قوي طرح احيا و مديريت تالاب هامون را اجرايي كند. او در اين گفتوگو از تعلل سازمانهاي حفاظت محيط زيست و جنگلها و مراتع هم انتقاد كرده است.
سيستان روزهاي نگرانكنندهاي را سپري ميكند. به نظر ميرسد كه امسال توفان شديدتر شده است. توفانهاي اخير آيا موجب شده كه روند مهاجرت مردم تشديد شود؟
توفانهاي سيستان كه دايمي است. ما پنج نوع باد در اين منطقه داريم. يكي از اينها به بادهاي 120 روزه معروف است كه حالا مدتشان هم بيشتر شده و به 170 تا 180 روز رسيده و شدتشان هم نسبت به سالهاي گذشته بيشتر شده است. فعلا شرايط توفاني منطقه كاهش پيدا كرده اما دوباره شروع ميشود. هر وقت هوا رو به سردي ميرود توفان كاهش مييابد. مناطقي كه در مسير توفان شن قرار دارند بيشترين مشكلات را دارند. تقريبا 30درصد روستاهاي سيستان در مسير مستقيم باد قرار دارند. بر اثر حركت شنهاي روان و شدت توفان برخي روستاها دچار مشكلات بيشتري بودند كه تخليه شدهاند.
چند روستا در مسير مستقيم توفان قرار دارد؟
تقريبا نزديك به 300 روستا در مسير مستقيم توفانها قرار دارند.
چه تعداد از اين روستاها خالي از سكنه شدهاند؟
در سالهاي گذشته تقريبا 100 روستا يا بهطور كامل از جمعيت تخليه شدهاند يا از تعداد ساكنانشان كاسته شده است. اين آمار مربوط به روستاهايي است كه تحت تاثير هجوم شنهاي روان قرار دارند. اما روستاهايي هم هستند كه مورد هجوم شنهاي روان نيستند ولي از ريزگردها متاثرند. شنهاي روان و ريزگردها فقط 5 شهرستان منطقه سيستان را تحت تاثير قرار نميدهند. اثر بحران در زاهدان، ميرجاوه و حتي سراوان هم قابل مشاهده است.
دليل افزايش شدت بادها به دليل از بين رفتن پوشش گياهي و خشك شدن هامون و رودخانههاي فصلي است؟
بله. خشك شدن تالاب و كشت نشدن اراضي كشاورزي باعث شده دماي هوا افزايش يابد. افزايش دما و كاهش رطوبت با شدت و طول وزش باد رابطه مستقيم دارد. در سال زراعي جاري اين وضعيت تشديد هم شده است. متاسفانه هيچ آوردي از رودخانه هيرمند نداشتهايم. سال زراعي 97-96 هيچ آبي به كشاورزان نرسيد. ما وارد بيست و يكمين سال خشكسالي ميشويم. در سالهاي «ترسالي» كه سيلاب داشتهايم هميشه 12 تا 13 ميليارد متر مكعب آب وارد هامون ميشد. در شرايط طبيعي هم ما بايد 4 ميليارد و 600 ميليون متر مكعب در سال آورد آب داشته باشيم. در سالهاي خشكسالي متوسط آوردها كه بر اثر بارشها و سيلابها نصيب ما ميشود - و نه حقابهاي كه قانونا بايد دريافت كنيم؛ يك ميليارد و 300 ميليون متر مكعب است كه معمولا روانه چاهنيمهها ميشود. اما در سال زراعي جاري همانطور كه گفتم هيچ آبي به سمت تالاب نيامده است.
امسال چقدر آب وارد چاهنيمهها شد؟
تقريبا بيش 100 تا 200 ميليون متر مكعب وارد چاهنيمهها شده است. اين آب نه تنها به تالاب نرسيده بلكه به اراضي كشاورزي هم نرسيده است. با توجه به حجم تبخير آب در منطقه بايد از اين ميزان آب عملا صرف نظر كنيم. در مجموع شرايط بسيار سخت است.
اينكه گفته ميشود بخشي از مشكل ريزگردها متوجه فعاليت غيرقانوني واحدهاي شن و ماسه است را تاييد ميكنيد؟
آن هم اثر دارد اما اثرش به اندازه بقيه عوامل نيست. اراضي كشاورزي خشك شده و بستر خشك رودخانهها اثر دارند. بيشتر ريزدانهها از بستر هامون ميآيد. شنهاي روان هم كانونهايش در چند نقطه در كشور ما و در داخل كشور افغانستان است. با اندك بادي در فضا معلق ميشوند. شنهاي روان هم حركت ميكنند به سمت مناطق مسكوني.
چرا بعد از اين همه سال هنوز طرح روشني براي مقابله با اين وضعيت نداريد؟ اين بحران نيازمند راهكارهاي كوتاهمدت و ميانمدت است. اما چرا نشانه اميدبخشي از سوي دولت ديده نميشود؟
خشكسالي، ريزگردها و شنهاي روان و مصرف و تجارت مواد مخدر سه مشكل عمده منطقه سيستان است. درباره مشكل ريزگردها و شنهاي روان نه اينكه راهكاري وجود نداشته باشد؛ وجود دارد اما انسجام و اراده ملي شكل نگرفته است. بر اساس مطالعاتي كه انجام شده بهطور متوسط در هر 30 سال 13 سال با خشكسالي روبهرو هستيم. اما حالا ميبينيم كه خشكسالي از 13 سال هم فراتر رفته و به 21 سال رسيده است. يكي از اولويتها بايد اين باشد كه تالاب هم در وضعيت ترسالي و هم در وضعيت خشكسالي برايش برنامه مديريتي مشخصي وجود داشته باشد. براي هيچ كدام از اين وضعيتها مديريت جامع وجود ندارد. متولي تالابها بايد در اين زمينه اقدام ميكرد. اما اقدامي نشده است.
منظورتان سازمان حفاظت محيطزيست است؟
متولي تالابها در كشور ما سازمان حفاظت محيط زيست است. هر چند در سالهاي اخير براي تهيه طرح مديريت جامع تالاب هامون اقدام كردند. كارگاههاي زيادي با حضور متخصصان و بهرهبرداران برگزار شد. اما در عرصه عمل چيزي نديدهايم.
چرا سازمان حفاظت محيط زيست كاري نكرده است؟
از اواخر سال 91 كه به فرمانداري زابل آمدم خطاب به مديركل وقت محيط زيست استان گفتم كه سازمان آنها در طي سالها براي مديريت تالاب هامون كوتاهي كرده است. بقيه مراكز مرتبط هم البته وضعيت مشابهي دارند. مثلا چند سال است كه ذيل دانشگاه زابل پژوهشكده تالاب بينالمللي هامون تاسيس شده است. براي شنهاي روان بايد مجموعهاي از كارهاي پيوسته و وابسته طراحي ميشد اما هيچوقت انجام نشده است. كارهاي منقطع و جزيرهاي به درد منطقه سيستان نميخورد. اميدوارم با حضور آقاي دكتر كلانتري كه خودشان فرد عملياتياي هستند اين اتفاقها بيفتد. اما تاكنون در عرصه عمل ما هنوز نتوانستهايم براي تالاب و كانونهاي بحران بهطور مستمر كاري كنيم.
در روزي كه توفان آمد با مسوول پژوهشكده تالاب هامون تلفني حرف زدم و پرسيدم اگر بخواهيد براي مهار كانونهاي بحراني كاري پيشنهاد دهيد آيا طرح مدوني در دست داريد؟ دانشگاه زابل و پژوهشكده هر دويشان اعلام كردند كه طرح مدوني براي اين كار ندارند.
ولي پيش از اين يك عضو هيات علمي دانشگاه زابل و يكي از پژوهشگران حوزه محيط زيست به «اعتماد» گفتهاند روي اين موضوع كارهاي تحقيقاتي گستردهاي انجام دادهاند و براي مثال مالچهاي گياهي و انوع گونههاي متناسب با كانونها را هم شناسايي كردهاند؟
ممكن است به صورت فردي كارهايي انجام شده باشد. اما از سوي پژوهشكده تالاب هامون طرح مدوني تهيه نشده است. من با مسوول پژوهشكده صحبت كردم و ايشان اعلام كردند چنين طرحي تهيه نشده است. زماني كه مديرعامل سازمان عمران سيستان بودم قرار بود روي اين موضوع متمركز شويم و طرح جامع تثبيت شنهاي روان و ريزگردها را تهيه كنيم. با وجود برخي فشارها براي اين كار مشاور هم گرفتيم اما بعدا سازمان عمران سيستان منحل شد و آن طرح هم به نتيجه نرسيد. از سال 80 اين برنامه را شروع كرديم كه سازمان در سال 82 منحل شد.
سازمان جنگلها و مراتع در اين باره برنامهاي ارايه كرده؟
سازمان جنگلها و مراتع كشور هم بايد در اين زمينه به صورت جدي وارد شود و كار كند. كانونهاي بحراني كه مربوط به شنهاي روان است اثر زيادي روي زندگي مردم در روستاها گذاشته است. مسيرهاي ترانزيت شن و ماسه مشخص است. بايد براي اينها وقت بگذارند. ممكن است بگويند آب نيست و نميتوان برخي از طرحها را اجرا كرد. خب كوير يكي خصيصههايش اين است كه آب ندارد. حالا كه آب نيست بايد دست روي دست بگذاريم؟ بايد از تجربههاي مشابه استفاده كنيم. اينكه ميگويند كساني بگويند طرح دارند خب ما آمادهايم از اين طرحها حمايت كنيم. درباره مالچهاي گياهي ما هم اطلاعات داريم. اما اين مالچهاي گياهي را به چه روشي و چگونه بايد استفاده كرد؟ جزييات اجرايي اين ايدهها بايد بهطور دقيق روشن باشد. چيزي كه ما خبر داريم تا الان چنين طرحي آماده نشده است.
جناب آقاي ناظري شما از سال 91 تا امروز فرماندار زابل هستيد. خود شما به عنوان بالاترين مقام اجرايي دولت در شهرستان براي اجراي طرحهاي مهار كانونهاي ريزگرد چه كردهايد؟
ما بارها در اين باره تذكر دادهايم.
به چه كسي تذكر دادهايد؟ سازمان جنگلها؟
به مجموعهاي از افراد مسوول در دستگاههاي اجرايي استان اين را گفتهام. در همان جلساتي كه به مديريت سازمان حفاظت محيطزيست براي تدوين طرح جامع تالاب هامون برگزار ميشد هم اين نكات گفته شد. آن كارگاهها البته كار ارزشمندي بود. توقع ما اين است نتايج آن همانديشيها عملي شود. وگرنه اينكه ما مطالعه انجام دهيم و نتايج را مجلد كنيم كارمان تمام نميشود. بايد طرح عملي از اين مطالعات استخراج شود.
طرح مديريت جامع تالاب كي آماده شده و چرا اجرايي نشده؟
سال 93 جلسات تدوين طرح برگزار شد و از مجموعههاي دستگاههاي اجرايي هم در اين جلسات حضور داشتند. از نخبگان محلي و تشكلهاي مردمي هم حضور داشتند. مطالعه در سال 96 تمام شد و منجر به تفاهمنامه هم شد كه براي دستگاههاي مختلف اجرايي تعهداتي ايجاد كرده است. مثلا وزارت امورخارجه، وزارت نيرو، مرزباني، وزارت جهاد كشاورزي و... تعهداتي بر دوششان گذاشته شده است. مساله اين است كه اين طرح نميتواند مقطعي اجرا شود. بايد بدون وقفه و بر اساس برنامه زمانبندي شده همه دستگاهها به وظايف و تعهداتشان عمل كنند.
الان چند سال است كه از لزوم احياي تالاب يا مقابله با پيشروي شنهاي روان و تغيير الگوهاي كشاورزي و... حرف زده ميشود. شما به عنوان فرماندار شهرستان زابل بفرماييد اين بايدها عملي ميشوند؟
اين كار يك ستاد ملي ميخواهد. بايد بين همه دستگاهها كار مشترك شكل بگيرد. خب اينها را تاكيد كردهايم ولي الان كه ميگوييم چه كار كردهايد همه ميگويند پول نداريم. من به عنوان نماينده دولت فقط ميتوانيم اين موارد را پيگيري كنيم.
اما شايد اين پيگيريها كافي نباشد. آن هم در شرايطي كه دستگاههاي اجرايي به چانهزنيهاي اداري بين خودشان مشغولند، 400 هزار نفر مردم ساكن منطقه سيستان از خشكسالي، فقر و از همه بدتر هجوم دايمي شنهاي روان و هواي آلوده به ريزگردها رنج ميبرند و هر روز هم كه ميگذرد، دارند اميدشان را بيش از قبل از دست ميدهند؟
بله، متاسفانه اين مشكلات مخصوص سالهاي اخير نيست. ما هم بارها با ادبيات مختلفي اين موارد را گوشزد كردهايم. الان هم ميگوييم كه بايد هر چه زودتر مردم سيستان و تالاب هامون در عمل مورد توجه قرار گيرند. ما نميتوانيم خودسانسوري كنيم. كارهايي بايد براي تالاب هامون انجام ميشده كه اتفاق نيفتاده است. دستگاههاي متولي بايد تحرك بيشتري از خودشان نشان دهند. شبيه همان كاري كه براي احياي درياچه اروميه از نظر سازماني انجام شده بايد براي تالاب بينالمللي هامون هم انجام شود. مثلا ما ميگوييم تبخير آب در سيستان شش برابر كل آب شرب شهرها و روستاهاي ما است و بايد براي جلوگيري از تبخير آب طرحي اجرا شود.
خب براي جلوگيري از تبخير آب طرحي اجرا شده است؟ ارديبهشتماه كه به سيستان رفته بوديم معتمدان محلي هم از سطح تبخير آب و بينتيجه بودن طرحهاي قبلي گلايهمند بودند.
با عنايت آقاي ستاري، معاون محترم علمي رياستجمهوري، طرح نصب پنلهاي خورشيدي روي چاهنيمه شماره سه سيستان شروع شده كه هم انرژي توليد كنند و هم از تبخير آب جلوگيري شود. يا طرح 46 هزار هكتاري كشاورزي كه قرار است با لوله آب به مزارع منتقل شود در حال اجرا است و 10 هزار هكتار هم آماده شده. اما خب همزمان بايد جهادكشاورزي براي تغيير الگوهاي كشت اقداماتش را افزايش دهد. الگوهايي در قالب طرحهاي دو هكتاري ارايه كردهاند اما بايد اين رويكرد جديتر دنبال شود. خيلي روشن است كه ما نميتوانيم آب مورد نياز به 160 هزار هكتار زمين فعلي كشاورزي تامين كنيم. بايد ساير ظرفيتهاي اقتصادي سيستان فعال شود. بايد به سيستان بدون هيرمند حركت كنيم. در كنار اينها البته ميتوان از منابع آب داخل استان مانند آب ژرف هم استفاده كنيم.
شايد با اين سطح از بحران كمآبي اين آدرس غلط دادن باشد. طرح استحصال آب ژرف اگر به نتيجه برسد و از طرف كارشناسان مورد تاييد قرار گيرد هم نميتواند تمام نياز آبي سيستان را تامين كند؟
طرح فعلي كه تحقيقاتي است و منتظر نتايج نمونههاي آزمايشگاهي هستيم. فعلا نميدانيم كه چقدر آب ميتوانيم برداشت كنيم. حتي اگر يك ليتر بر ثانيه هم آب بتوانيم استفاده كنيم باز هم خوب است. اين يك ذخيره است كه در صورت به نتيجه رسيدن بايد براي استفاده درست از آن برنامهريزي شود.
با ساكنان شهرهاي سيستان كه صحبت ميكرديم خيليهايشان با دلخوري عقيده داشتند تداوم مشكلاتشان ظرف 20 سال گذشته نشانهدهنده اين است كه دولتمردان طي اين سالها صداي آنها را نشنيدهاند. انگار اين مردم جزو اولويت دولتها نيستند. چه پاسخي براي اين مردم داريد؟
من بارها گفتهام كه مسائل لاينحل نيست. اما رفع اين مشكلات نيازمند يك حركت ملي و منطقهاي است. ما نميتوانيم فقط حرف بزنيم و شعار بدهيم. اين مشكلات ريشه دارند. مثلا سازمان عمران سيستان به عنوان يك تشكيلات توسعهاي نبايد در سال 82 منحل ميشد.
چرا سازمان عمران سيستان منحل شد؟
به عنوان يك مجموعه اضافه به حساب ميآمد و نميتوانستند تحملش كنند.
چه كساني نميتوانستند تحمل كنند؟
آن زمان سازمان برنامه و بودجه نميتوانست تحمل كند. در عين حال كه زيرنظر خود آنها فعاليت ميكرد. معاون رييسجمهور خودش رييس هيات امنا بود و هشت وزير عضو هيات امنا بودند. مصوبههاي سازمان به منزله مصوبههاي هيات دولت لازمالاجرا بود اما تمام آن تلاش براي نهادسازي به باد رفت. الان ما هر چه جلوتر ميرويم جاي خالي يك نهاد قوي توسعهاي را احساس ميكنيم.
يعني به نظر شما بايد يك نهاد واسط براي توسعه سيستان شكل بگيرد؟
بله. سيستان نميتواند با روشهاي مرسوم اداري كارش را پيش ببرد. اوايل پيروزي انقلاب در سيستان اداره كل بيابانزدايي وجود داشته. چون ضرورت وجود چنين نهادي آن زمان درك شده بود. الان هم بايد ساختارهاي مناسب منطقه مسووليتها را به عهده بگيرد. يك اداره كوچك نميتواند تالاب بينالمللي هامون را مديريت كند. انگار كه يك سر كوچك روي يك بدنه بزرگ سوار شود. تالاب هامون معضلات عديدهاي دارد بايد براي اين وضعيت فكر جديدي رخ دهد. دوره مركزگرايي گذشته است. بيتوجهي به مناطق دور از مركز با اهداف انقلاب ما منافات دارد. اين حرفها را در سفر آقاي نوبخت هم خطاب به ايشان گفتهام. مردم ما ميپرسند چرا بايد استان آخر يا ماقبلآخر پيشرفت و توسعه باشند؟ يكي از مشكلات ما اختصاص نيافتن اعتبارات متناسب با نيازهاي اين منطقه است. روشهاي فعلي فايده ندارد و بايد در رويكرد توسعهاي استان تغيير اتفاق بيفتد.
در سالهاي گذشته تقريبا 100 روستا يا بهطور كامل از جمعيت تخليه شدهاند يا از تعداد ساكنانشان كاسته شده است.
دوره مركزگرايي گذشته است. بيتوجهي به مناطق دور از مركز با اهداف انقلاب ما منافات دارد. اين حرفها را در سفر آقاي نوبخت هم خطاب به ايشان گفتهام. مردم ما ميپرسند چرا بايد استان آخر يا ماقبلآخر پيشرفت و توسعه باشند؟
بايد هر چه زودتر مردم سيستان و تالاب هامون در عمل مورد توجه قرار گيرند. ما نميتوانيم خودسانسوري كنيم. كارهايي بايد براي تالاب هامون انجام ميشده كه اتفاق نيفتاده است.
در روزي كه توفان آمد با مسوول پژوهشكده تالاب هامون تلفني حرف زدم و پرسيدم اگر بخواهيد براي مهار كانونهاي بحراني كاري پيشنهاد دهيد آيا طرح مدوني در دست داريد؟ دانشگاه زابل و پژوهشكده هر دويشان اعلام كردند كه طرح مدوني براي اين كار ندارند.