دو گام براي حمايت از تشكلها
حميدرضا خالدي
هنوز براي جمعيت اعظمي از كشور كه جوانان هستند برنامه مشخص و مدوني نداريم. در چند ساله اخير اما، جوانان كه گويا از حمايتها و اقدامات دولتها نااميد شده بودند، به فكر افتادند تا خودشان آستين همت بالا بزنند و در بخشهاي مختلف وارد گود شوند. نتيجه اين تصميم خودجوش، امروز وجود بيش از 2 هزار تشكل فعال در حوزههاي مختلف است . در طول اين سالها عملكرد اين تشكلها به گونهاي بوده كه ثابت كرده ميتوانند باري را از دوش دولت و كشور بردارند. شايد به همين دليل بود كه دولت تصميم به حمايت جدي از آنها گرفت تا هم به بخشي از تعهداتش نسبت به جوانان عمل كرده باشد و هم از آنها براي به حركت در آوردن چرخ توليد و حل معضلات اجتماعي و فرهنگي جامعه استفاده كند. اما اينبار هم به نظر ميرسد دولت چندان در اين زمينه موفق نبوده است. چرا كه با ادغام سازمان ورزش با سازمان ملي جوانان سايه همان متولي دست و پا شكسته قبلي نيز از سرتشكلها كنار رفت تا عملا حمايت چنداني از آنها نشود. در اين بين هنوز آسيبهايي وجود دارد كه نميگذارد تشكلهاي بخشهاي مختلف چندان كه بايد و شايد در حوزهاي كه فعالند خوش بدرخشند. آسيبهايي كه شايد اصليترين آنها نداشتن ارتباط و نبود شبكهاي براي همفكري و تبادل نظر آنها با يكديگر باشد. چه بسا ممكن است در كشور همزمان چند تشكل فعال مشغول كار روي معضلي اجتماعي باشند و هيچ كدام نيز از نتيجه كار و تلاش ديگري خبري نداشته باشد. در اين بين اما نبايد گناه تمام كاستيها را نيز به گردن دولت انداخت. در مورد تشكلها، واقعيتي غير قابل انكار وجود دارد كه مانع از پيشرفت سريع آنها ميشود؛ واقعيتي كه ريشه در كاستيهاي فرهنگي ما در اين حوزه دارد و كمبود دانش تشكيل و مديريت تشكلهاي غيردولتي. به زبان ساده، بسياري از اعضا و مديران تشكلهاي موجود درك درستي از ماهيت و فلسفه وجودي يك «تشكل» ندارند يا تصوراتشان چندان تناسبي با فعاليتهاي تشكلها ندارد. بنابراين به نظر ميرسد مسوولان متولي ميتوانند با برگزاري دورههاي آموزشي براي افرادي كه ميخواهند تشكلهايي را تشكيل دهند يا اداره كنند، راه را براي فعال شدن بيش از پيش تشكلها و ثاتيرگذاري بيش از پيش آنها هموار كنند.