پرسشگر صريح يا شومن انتقامگير؟
محمدعلي ابطحي
راديو و تلويزيون از نظر بودجه، قانون و عرف شناخته شده جهاني بخشي از حاكميت است. در راديو و تلويزيون ايران كه از جمله راديو تلويزيونهاي رسمي و غيروابسته به بخش خصوصي است توجه به سياستهاي كلي نظام كه همه قوا در آن جاي ميگيرند بسيار ضروري است. از همين رو در قانون شورايي براي نظارت بر عملكرد اين سازمان در نظر گرفته شده است. نكته مهمتري كه ثابت ميكند اين صدا و سيما نبايد به صورت اختصاصي در اختيار يك قوه قرار گرفته يا عليه يك قوه فعاليت مخرب نداشته باشد، اين است كه اين مجموعه در بازنگري قانون اساسي زير نظر رهبري قرار گرفته است. متاسفانه سالهاست كه اين مهم در ايران مورد خدشه قرار گرفته است. يعني راديو و تلويزيون به طور معمول وابسته به يكي از جريانهاي سياسي است و آن جريان سياسي با وجود استفاده از امكانات ملي از جمله بيتالمال از قانون تخطي ميكند. يكي از موارد تخطي جدي شيوه برخورد صدا و سيما با قوه مجريه در دوران اخير است. ميتوان پذيرفت كه مديريت راديو و تلويزيون به هر دليلي با مديريت اجرايي كشور همدل و هماهنگ نباشد اما اينكه به تخريب مداوم اين قوه و به تاييد دو قوه ديگر بپردازد، خلاف قانون، شرع، عرف و هم به نوعي اختلاس از جيب ملت است، زيرا سرمايه راديو و تلويزيون از بيتالمال تشكيل ميشود.
نمونههاي تخريب قوه مجريه در برنامههاي صدا و سيما به وفور مشاهده ميشود و نيازي به اشاره به يك مورد خاص نيست. به اعتقاد من اين روش راديو و تلويزيون يك روش ضدملي است و ميتواند به كل جامعه آسيب بزند و موجب ترويج نااميدي، شايعه و دروغ باشد.
نكته قابل توجه ديگر افزايش اهانت و تخريب دولت در هفته دولت است. ثبت هفتههايي به نام دولت، قوه قضاييه يا پارلمان در تاريخ ايران براي آن است كه اين قوا فرصتي براي نشان دادن دستاوردهاي خود در اختيار داشته باشند. حمله به دولت يا هر قوه ديگري در همه اوقات بد است اما در هفتههاي اختصاصي آنها نوعي انتقامگيري تلقي ميشود. اين انتقامگيري به خصوص وقتي پررنگ ميشود كه شاهد باشيم، شايعات ضدانقلاب در متن سوالات مجريان در گفتوگو و پرسش و پاسخ با مسوولان دولتي قرار گرفته باشد. اين رويه بسيار خطرناك است، زيرا طرح شايعات توسط مجريان موجب ميشود كه شايعه بيش از پاسخ طولاني و فني مسوولان در اذهان جاي بگيرد.
مجريان و برنامهريزان صدا وسيما بايد بدانند كه اين سازمان غير از راديو و تلويزيونهاي خصوصي مرسوم در دنيا كه در ايران نيست يا كانال اختصاصي يك فرد است و سوالكنندگان بايد قبل از هر چيز به منافع ملي توجه داشته باشند. حتي اگر ميخواهند اداي مجريان و پرسشگران بينالمللي را در آورند بايد به اين نكته توجه كنند كه آنها ميتوانند در مورد همه مسائل و موضوعات بدون سانسور سوال كنند. نه اينكه فقط با دستور يك مدير و عليه يك فرد و قوه چنين امكاني داشته باشند. قطعا در مورد قواي غير از مجريه سوالات بيپرده كه بخشي از شايعات نيز هست، پرسيده نميشود و همين امر در ذهن جامعه اين تلقي را ايجاد ميكند كه اين نوع پرسشها به خاطر همساز نبودن جهت كلي راديو و تلويزيون با دولت امكان طرح يافته است و در مورد ديگر بخشهاي حاكميت چنين پرسشگري صريحي وجود ندارد. اين تلقي خود حاكي از پيام ديگري براي جامعه است. پيامي مبني بر اينكه مجري يا تحليلگر به اصطلاح صريح و بيپروا شومني است كه آنچه به او ديكته و القا شده و با سياستهاي كلي مديريت سازمان همدل و هماهنگ است را بيان ميكند. به همين دليل جسارتي كه به نمايش ميگذارد از او يك پرسشگر و سوالكننده قوي نميسازد.
ديگر نكته قابل توجه در ارزيابي عملكرد صدا و سيما بيتوجهي به نخبگان و انديشمندان برآمده از همه جريانهاي سياسي است. سالهاست كه رهبري نظام بحث كرسيهاي آزادانديشي را طرح كردهاند. كرسي آزادانديشي به اين معني نيست كه چند فرد همنظر كنار هم نشسته و عليه جرياني كه دوست ندارند، صحبت كنند. اين بيشتر شبيه اجتماعي عليه يك قوه و يك جريان سياسي است.
ما بايد از نقد كه در هر لغتنامهاي به معني دور هم جمع شدن نخبگان با ديدگاههاي مختلف در كنار هم است، استقبال كنيم اما نميكنيم. منظور از ديدگاهها نيز نظرات در چارچوب سياستهاي كلي نظام است. اكنون شاهديم كه بخش عمدهاي از نخبگان، متخصصان و دلسوزان كشور اين ديدگاههاي خود را در شبكههايي غير از راديو و تلويزيون بيان ميكنند و جامعه نظرات آنان را دفاع از نظام تلقي ميكند، اما صاحبان همين نظرات امكان استفاده از رسانه ملي را ندارند. اين موضوع يكي از فجايع جبرانناپذيري است كه جامعه دچار آن شده و بسياري از انديشهها را به انزوا كشانده است. نتيجه اين انزوا همين است كه صداي گروههاي داخل نظام كه ميتوانند در روزهاي بحران به نظام و حاكميت كمك كنند، شنيده نشود و برداشت مبني بر اينكه همه گروهها يكپارچه و همه با هم همنظر هستند، در ذهن جامعه ايجاد شود. ايجاد اين ذهنيت كه همه سياسيون صاحبنظرهاي افراطي كه مورد پذيرش جامعه نيست، هستند به جامعه آسيب ميزنند و موجب ترويج نااميدي است.
خوشبختانه در جامعه ما رسانههاي مختلف وجود دارد و مانع از بزرگ شدن فاجعه است، اما وجود رسانههاي مختلف براي رساندن پيام متفاوت از نخبگان غير راديو و تلويزيوني دليلي بر اين نيست كه راديو و تلويزيون رسالت و وظيفه خود را انجام ندهد به هر حال اين سازمان با توجه به امكاناتي كه از بيتالمال در اختيار دارد بايد زمينه را براي شنيده شدن همه صداها فراهم كند.
فعال سياسي اصلاحطلب