شعبده ترامپ
حسن بهشتيپور
ترامپ، رييسجمهور امريكا در بازيهاي رسانهاي بسيار متبحر است و بازي رسانهاي و تبليغاتي بسيار هنرمندانهاي را عليه ايران انجام ميدهد. تصميم ترامپ براي خروج از برجام با اين انگيزه است كه حداكثر فشار را عليه ايران اعمال كند و با افزايش اين فشارها، چهار شرط مدنظر خودش را عملي كند. براي دولت ترامپ روشن است كه در شرايط كنوني جمهوري اسلامي ايران تن به اين شروط چهارگانه نخواهد داد، اما نهايتا تصور ميكند كه ...
اگر در ميان مدت تحريمها عليه ايران اعمال شود، ايران مجبور ميشود كه به خواستههاي دولت ترامپ تن دهد. ترامپ تصور ميكند بعد از خروج از برجام دست بازتري براي اعمال هر تحريم جديدي عليه ايران دارد. اما اين يك محاسبه غلط است، همان اشتباهي كه جورج دبليو بوش هم مرتكب شد. دولت بوش هم اصرار داشت كه ايران بايد ابتدا غنيسازي را كنار بگذارد و بعد از آن پاي ميز مذاكرات بيايد. سياست دولت بوش زماني شكست خورد كه امريكا به خود آمد و ديد با وجود همه تحريمها ايران ظرفيت غنيسازي خود را به 20 هزار سانتريفيوژ رساند. همين نكته را در سخنان جان كري، وزير خارجه پيشين امريكا هم ميتوان ديد، زماني كه توضيح داد ما با 164 سانتريفيوژ ايران موافقت نكرديم و يك دهه بعد با 20 هزار سانتريفيوژ ايران مواجه شديم. همان اشتباه تاريخي و محاسباتي كه در دوران بوش پسر انجام شد، در دوران باراك اوباما اصلاح شد تا نهايتا توافق برجام حاصل شد. حالا ترامپ تصميم گرفته است كه آن مسير اصلاحي را دوباره به عقب بازگردد و تجربه شكستخورده گذشته را به بدترين شكل تكرار كند. الان شرايط امريكا حتي از دوران بوش پسر هم ضعيفتر است، چرا كه در آن دوران به دليل پروندهسازيهاي هستهاي كه عليه ايران شدهبود، اروپاييها همراه امريكا بودند؛ اما امروز نه اروپا و نه هيچ كشور ديگري همراهي نميكند. شايد نهايتا اروپاييها در شرايط كنوني مجبور شوند به دليل قدرت اقتصادي امريكا به بازگشت تحريمهاي ثانويه تن دهند، اما نهايتا به دليل فقدان مبناي استدلال در مورد برنامه هستهاي ايران، قدرتمندانه در كنار امريكا براي فشار به ايران حضور نخواهند داشت.
آرزوي نابود كردن توانمندي غنيسازي ايران، رويايي غيرمنطقي است. ايران تنها كشوري در جهان نيست كه بدون در اختيار داشتن سلاح هستهاي فناوري غنيسازي دارد. ايران يكي از 15 كشور جهان است كه صنعتغنيسازي اورانيوم دارد، 9 كشور از اين ميان سلاح هستهاي ندارند. ژاپن، آرژانتين و آلمان از جمله كشورهايي هستند كه توانايي غنيسازي دارند، اما بمب هستهاي ندارند. برجام با اين ذهنيت نوشتهشده است كه تمامي راههاي ايران براي رسيدن به بمب هستهاي بسته باشد. يعني دولت اوباما و مشاوران او، با بررسي كامل احتمالات به اين نتيجه رسيدند كه ايران چهار راه ممكن براي رسيدن به بمب هستهاي دارد. هدف برجام اين بود كه اين چهار راه همزمان بسته شود و ايران به اين دليل كه ساخت بمب هستهاي در استراتژي دفاعياش نبود با اين پيشنهاد موافقت كرد. بر اساس برجام همه اين چهار مسير براي ايران بستهشده است، اما براي ترامپ اين اصول مشخص نيست. حدس من اين است كه ترامپ اصولا توافق هستهاي را مطالعه نكرده و اگر اطلاعاتي از آن دارد از متن گزارشهاي خلاصه يا موجزي است كه در اختيار او قرار گرفته است. همينكه جان بولتون، به عنوان يكي از مخالفان برجام در مقام مشاور امنيت ملي او قرار گرفته است، ميزان سطح اطلاعات از برجام را نشان ميدهد بولتون فردي است كه بدون داشتن مبنايي و به دلايل واهي با برجام مخالفت ميكرد.
يكي از چهار شرط ترامپ اين بود كه ميخواهد مطمئن شود ايران به سلاح هستهاي دست پيدا نميكند. راه اطمينان از اين موضوع، همان برجام بود كه آقاي ترامپ تصميم گرفت از آن خارج شود، همين نكته به اندازه كافي نشان ميدهد كه تا چه اندازه انگيزههاي اعلامي ترامپ با اعمالش تفاوت دارد. اين بازي ترامپ از نظر من يك شعبدهبازي رسانهاي است و متاسفانه ما در ايران در زميني بازي كرديم كه ترامپ و تيم قدرتمند رسانهاي او طراحي كردهاند. به اعتقاد من، برنامهاي كه ترامپ براي سخنراني ديشبش طراحي كردهبود، مانند يك جنگ نوروزي براي مخاطبان ايراني بود. وقتي كه از روز گذشته اعلام ميكند كه قرار است در كدام ساعت تصميمش را اعلام كند، مخاطبان ايراني را براي تماشاي جنگ تلويزيوني خود تحريك ميكند. بيش از خروج از برجام، آن چيزي كه باعث بدبيني و نااميدي در مردم ايران ميشود، اين فضاسازي رسانهاي و بازي با افكار عمومي است. رسانههاي درون ايران به جاي اينكه يك ميدان قوي درست كنند و متحد و يكپارچه سناريويي را طراحي كنيم كه امريكا، اسراييل و عربستان مجبور شوند در اين ميدان بازي كنند، بر عكس اين ما هستيم كه به جان هم افتادهايم، عدهاي موافق و عدهاي مخالف، عدهاي نگران و عدهاي اميدوار، عدهاي سينهچاك و عدهاي متنفر.
قطعا مساله برجام مهم است، قطعا رسانههاي ما بايد به آن بپردازند و واكنش مناسب داشته باشند. اما بايد حواسمان باشد كه چه ميكنيم، در مقابل چه كسي بازي ميكنيم، بايد بدانيم در كدامين ميدان بازي ميكنيم، نبايد فراموش كنيم كه طراحي ميداني كه در آن بازي ميكنيم در اختيار ديگراني است كه از شكاف و دودستگي ميان ما استقبال ميكنند. امروز مختصات اين ميدان در اختيار امريكا و تيم رسانهاي ترامپ است، ما بايد اين توان را داشتهباشيم كه اين انحصار ميدان را بشكنيم، از اين بازي خارج شويم و ميدان تازهاي تعريف كنيم. مسوولان جمهوري اسلامي ايران، تصميم خود را براي رويارويي با خروج ترامپ از برجام گرفتهاند و ما به جاي اينكه اسير بازي ترامپ شويم بايد متناسب با تصميمي كه مسوولان كشور گرفتهاند و اقداماتي كه انجام ميدهند، رسانههاي ما گرايشهاي جناحي را كنار بگذارند و بر اساس تشخيص صحيح اقتدار ملي و وحدت ملي عمل كنند. هدف نهايي ترامپ، ارتباطي با برنامه هستهاي ايران ندارد، هدف نهايي ترامپ اين است كه ما ايرانيان را بشكند و به جان هم بيندازد، هدف اين است كه نگراني و نااميدي را در ميان افكار عمومي ايران گسترش دهد، اينكه يك عده به فكر قيمت ارز، عدهاي به فكر قيمت طلا، عدهاي مسكن و خودرو و موبايل و غيره باشند و از منافع ملي غافل شوند.