مترجم همراه نويسنده نيست
آرش عباسي
امري كه در مورد كتابهاي تئاتري و نمايشنامههاي تئاتري در نمايشگاه كتاب ذهن من را مشغول كرده است، وضعيت ترجمه كتابهاي تئاتري است كه رشد خوبي ازنظر كمي كرده است. خيلي روششناس هستيم كه از اين نظر بهروز هستيم و كتابهاي تئاتري روز دنيا را در اختيار داريم.
بايد بگويم كه كتابهايي كه در كشور ما ترجمهشده است، حتي در كشور اروپايي هم موجود نيست. به نظرم اين امر به چند دليل است كه شايد مهمترين آن اشتياق نويسندگان اروپايي به ترجمه آثارشان در ايران به زبان فارسي است. آنها زبان فارسي و حتي رسمالخط زبان فارسي را شيرين ميدانند.
تا اينجا اين امر انتشار كتابهايي خارجي براي ما امتياز است؛ اما اگر لايههاي بيروني اين امر را بشكافيم و دروني به اين قضيه نگاه كنيم متوجه نكات ديگري ميشويم. به عنوانمثال به عنوان يك تئاتري با رصدي كه هرساله در نمايشگاه كتاب و در طول سال نسبت به كتابهاي تئاتري دارم اسم نويسنده، نام نمايشنامه را كه ميبينم براي خريد اثر ترغيب ميشوم، اما وقتي شروع به خواندن آن ميكنم، به اين نكته ميرسم كه ترجمهها اشتباهات فاحشي دارد. دليل اين موضوع هم ساده است، مترجم بر زبان مسلط است، اما آشنا به تئاتر، فضاي تئاتري و اصطلاحات تئاتري نيست. به همين دليل نيمي از كتابها را بعد از خواندن 30 صفحه رها ميكنم. مطمئن هستم كه مخاطبان هم متوجه اين امر ميشوند.
متاسفانه بايد بگويم كه اين كتابها شكيل هستند، براي انتشار آن هزينه گزافي شده حتي مترجم هم زمان زيادي صرف آن كرده است اما ازنظر محتوا بسيار ضعيف هستند. اين سوال مطرح ميشود كه چرا مترجمها به سمت اين كتابها ميروند؟ بهعبارتديگر مترجم نتوانسته است حق مطلب را ادا كند و دافعه ايجاد ميكند. نتيجه اين امر هم ساده است: دلزدگي مخاطب. در مقابل هم ترجمههايي داريم كه بارها تجديد چاپ شدهاند. دليل آنهم ساده است پشت اسم نويسنده، نمايشنامه يك مترجم حرفهاي ايستاده است.
نويسنده و كارگردان