• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۸ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5975 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۷ بهمن

نگاهي به كتاب تسخير نان اثر پيتر كروپوتكين

صلح، نان، زمين

فرشيد معرفت

كتاب‌«تسخير‌نان» ‌‌ اثر ‌پيتر ‌‌كروپوتكين ( 1921- 1842) جانورشناس، جغرافي‌دان و فيلسوف آنارشيست روس، گامي فراتر از دوران زندگي نويسنده‌اش گذاشته. به دليل معضلات ماركسيسم-لنينيسم در اتحاد جماهير شوروي، برخي از متفكران اين‌كتاب‌را‌پيشگويي دانسته‌اند،‌چون‌كروپوتكين‌بسياري از‌‌مشكلات‌و‌موارد ناقض‌حقوق‌بشر‌را‌در پي صنعتي‌ شدن جهان پيش‌بيني كرده بود. پس از بحران مالي(‌2008-2007) و جنبش «اشغال» (Occupy)، اثر كروپوتكين توجه بيشتري را به خود جلب كرد. ديويد گراوبر، يكي از رهبران فكري جنبش اشغال، اين اثر را صراحتا به‌يادآورنده دنيايي ذكر كرده كه معترضان «اشغال» تلاش داشتند بسازند. در سال 2015، ديويد پريستلند، با توجه به فروپاشي اخير اتحاد جماهير شوروي در 1991 و بحران مالي جهاني (2008-2007)، در مقاله‌اي براي «گاردين» خواستار بازنگري در آثار كروپوتكين و كتاب «تسخير نان» درغرب شد.

 

كتاب نان

گاهي اين كتاب موضوع ميم‌هاي چپ‌گرايانه شده و با عنوان غيررسمي «كتاب نان» نيز شناخته مي‌شود. گروهي از توليدكنندگان محتواي يوتيوب مستقل و چپ‌گرا از سال 2018 به نام «برِدتيوب» (BreadTube) شناخته مي‌شوند كه اين نام را از عنوان اين كتاب الهام گرفته‌‌اند. واژه «breadpilled»، به معناي تبديل‌شدن به يك آنارشيست-سوسياليست، به قرص‌هاي قرمز و آبي از فيلم «ماتريكس» (1999) اشاره دارد.

فعال و نظريه‌پرداز آنارشيست روسي، جي. پي. ماكسيموف (‌1950-1893)، هميشه از اينكه فقط معدودي از فعالان جنبش آزادي‌خواهي به مطالعه آثار كلاسيك آنارشيسم پرداخته‌اند، گلايه مي‌كرد و اغلب خود را در مقابل مخالفان سياسي‌شان ضعيف مي‌ديد. امروزه ديگر هيچ بهانه‌اي براي نخواندن آثار بنيان‌گذاران سنت آزادي‌خواهي نداريم. براي مثال آثار پيتر كروپوتكين به‌راحتي در دسترس هستند. اين آثار شامل «آنارشيسم: فلسفه و آرمان» (ترجمه رضا اسكندري)، «ياري متقابل؛ عامل تكامل» (ترجمه هومن كاسبي)، «مزارع، كارخانه‌ها و كارگاه‌ها» (ترجمه هومن كاسبي) و مشهورترين كتاب او «تسخير نان» (ترجمه رضا اسكندري، نشر افكار) هستند.

 

محتواي تسخير نان

كتاب «تسخير نان» نخستين‌بار در سال 1892 در پاريس منتشر شد، اين درحالي بود كه كروپوتكين 10‌سال پيش‌تر نظريات خود را در صفحات نشريه آنارشيستي «لا رويولت» مطرح كرده بود. در سال 1906، اين كتاب براي اولين‌بار به انگليسي ترجمه و در لندن منتشر شد. اين كتاب از جهات زيادي مشابه كتاب «مزارع، كارخانه‌ها و كارگاه‌ها» (1912) است كه آن هم مجموعه‌اي از مقالات نوشته‌شده بين سال‌هاي 1888 تا 1890 بود. هر دو كتاب حاوي اطلاعات متعدد، مربوط به دوران معاصر هستند كه براي تقويت استدلال‌هاي كروپوتكين به كار رفته‌اند. ممكن است خواننده امروزي اين اطلاعات را، كه بيشتر به ايده‌هاي مطرح‌شده توجه دارد، ناديده بگيرد.

كروپوتكين با «تسخير نان» قصد دارد چه چيزي را ثابت كند؟ در طول هفده فصل، كروپوتكين نكات اساسي زير را مدام يادآور مي‌شود:

1- وضعيت سياسي و اقتصادي فعلي ناعادلانه است و تنها به نفع اقليتي از مردم است كه هزينه آن را اكثريت مردم مي‌پردازند. 2- انسان‌ها به سمت كمونيسم آنارشيستي در حركتند. 3- براي تغيير سيستم، انقلابي ريشه‌اي و بنيادين براساس اصول كمونيسم آنارشيستي با كمون‌هاي آزاد به عنوان واحد‌هاي اداري ضروري است. 4- طبقه كارگر ظرفيت‌هاي اخلاقي و سازماني عظيمي دارد كه تاكنون استفاده نشده‌اند. 5-كمونيسم تنها سيستم اقتصادي عادلانه است، زيرا حفظ نظام حقوق و دستمزد از هر نظر براساس ارزيابي خودسرانه كار است و بنابراين لزوما ناعادلانه است. 6- براي بقاي انقلاب، كمون‌هاي آنارشيستي آزاد بايد تلاش كنند تا به بالاترين درجه ممكن خودكفايي برسند.

 

پايان صبر مردم

كروپوتكين براي نشان‌دادن موقعيت كارگراني كه نمي‌توانند وضعيت‌هاي انقلابي را به نتيجه منطقي برسانند و درنتيجه بهاي آن را با جان خود مي‌پردازند مثال‌هاي تاريخي مي‌آورد؛ مانند اتفاقات فرانسه در سال‌هاي 1789، 1848 و 1871. نمونه‌هايي در كتاب آورده‌شده كه بينش واقعي درمورد مكانيسم‌هاي انقلاب‌ها را نشان مي‌دهد و بسياري از آنها فقط 11 سال بعد از انتشار اولين نسخه انگليسي كتاب در انقلاب روسيه 1917 به اثبات رسيدند. براي مثال در فصلي به نام «غذا»، خطرات يك انقلاب «جمع‌گرايانه» (به‌معناي انقلاب سوسياليستي دولتي يا ماركسيستي) را كه نظام حقوق و دستمزد در آن برقرار است، شرح مي‌دهد. او قحطي و بيكاري را نتيجه احتمالي بازسازي اقتصاد مي‌داند و مي‌نويسد: «مردم ديگر صبر نخواهند كرد. اگر غذا نيابند، نانوايي‌ها را غارت خواهند كرد. بعد اگر نتوانند چيزي را به حركت درآورند، سرنگون خواهند شد تا ميداني مناسب براي عرض‌اندام جمع‌گرايي بدهند. به اين منظور بايد نظم به هر قيمتي حفظ شود - نظم، انضباط، اطاعت!» آنها «نه‌تنها مهاجمان را مي‌كشند، بلكه سركردگان جريان نظم را پيدا خواهند كرد. دادگاه‌ها را دوباره راه‌اندازي كرده و جلادان را بازخواهند گرداند. انقلابگرانِ شجاع به‌دار آويخته خواهند شد. دوباره 1793 خواهد شد.» درنهايت: «اگر نظم بازگردد سوسيال‌دموكرات‌ها (به معناي بلشويك‌ها) آنارشيست‌ها را به‌دار خواهند آويخت، فابي‌ها (حزب كارگر) سوسيال‌دموكرات‌ها را و انقلاب به پايان خواهد رسيد.»

در اينجا آشكار است كه اگرچه كروپوتكين از دانش وسيع خود درباره تحولات مختلف در فرانسه از 1789 استفاده مي‌كند، اين سناريوها مي‌توانند مشمول انقلاب‌هاي روسيه در 1917، آلمان 1918 و اسپانيا( 1937-1936) نيز شوند.در جاي ديگر همان فصل، كروپوتكين راجع به مسائل عملي كه انقلاب‌ها به وجود مي‌آورند صحبت مي‌كند كه اغلب از سوي عناصر ايده‌آليست در جنبش آزادي‌خواهي حتي امروزه ناديده گرفته مي‌شوند: «نان، اين همان ناني است كه انقلاب به آن نياز دارد.»

 

انقلاب‌هاي متفاوت

تضمين تامين كالاهاي اساسي براي هر انقلاب موفق ضروري است. شايد امروزه در بريتانيا يا كشورهاي اروپايي معضل غذا به اندازه گذشته حياتي نباشد، اما توجه داشته باشيد كه وقتي شايعاتي راجع به كمبود برخي مواد غذايي به گوش مي‌رسد منابع چقدر سريع تمام مي‌شود (كشورهاي آفريقايي و برخي كشورهاي خاورميانه مي‌توانند مثال‌هاي خوبي براي جهان امروز باشند). درحقيقت، اينجا دوباره كروپوتكين با شعار «صلح، نان و زمين» يك مساله مهم را در انقلاب روسيه 1917 پيش‌بيني كرده بود. او همچنين پيشنهاد مي‌كند: «اينكه انقلاب در همه‌جا همان ويژگي‌ها را نشان دهد، بسيار مشكوك است.» و «انقلاب در هر يك از كشورهاي اروپايي شكل متفاوتي خواهد داشت؛ نكته‌اي كه در اجتماعي‌شدن ثروت به دست مي‌آيد در همه‌جا يكسان نخواهد بود.»و درنهايت: «در كنار كمون‌هاي انقلابي، چنين مكان‌هايي (مناطق كشاورزي) همچنان در وضعيت انتظار خواهند ماند و به سيستم فردگرايانه ادامه خواهند داد.» (كه دقيقا در 1936 در اسپانيا اتفاق افتاد!)

 

شانه به شانه توده‌ها

كروپوتكين درباره نقش آنارشيست‌ها بسيار كم نوشته است. او بيشتر به برجسته‌كردن خصايص آزادي‌خواهانه‌اي علاقه‌مند است كه در كارگر عادي وجود دارد و ممكن است در شرايط مناسب آشكار شود. اين همان موضوعي است كه در كتاب «ياري متقابل؛ عامل تكامل» بر آن تمركز دارد. او چندان به نحوه سازمان‌دهي كه انقلابيون بايد پيش يا پس از دوران انقلاب به‌كار گيرند، نمي‌پردازد و صرفا بيان مي‌كند: «...به عنوان فردي از ميان مردم، انقلابي‌هاي مصمم بايد شانه‌به‌شانه توده‌ها كار كنند...»

در اين زمينه جهت‌گيري كروپوتكين برخلاف باكونين كه بر اشكالِ سازماني انقلابيون تاكيد فراوان داشت، بسيار مبهم است. بايد توجه داشت كه مقالات منتشرشده درمورد كتاب «تسخير نان» در دهه ۱۸۸۰ نوشته شده‌اند. يعني همان زمان كه آنارشيست‌ها در فرانسه، جايي‌كه كروپوتكين در آن زمان زندگي مي‌كرد، درحال سازماندهي و بازنگري تاكتيك‌هاي خود پس از سركوب كمون پاريس ۱۸۷۱ بودند. در اين سركوب، ده‌ها هزار انقلابي كارگر، بهترين‌هاي اين طبقه، قتل‌عام شدند. درنتيجه آنارشيست‌ها در گروه‌هاي كوچك و هم‌فكر فعاليت مي‌كردند كه هدف‌شان سرنگوني سرمايه‌داري و دولت بود. آنها از اشكال سازماني مانند احزاب سياسي كه ممكن بود شتاب انقلابي مردم را مختل كند، اجتناب مي‌كردند. نقش آنارشيست‌ها محدود به الهام‌بخشيدن به مردم و «تاكيد بر ايده‌هاي انقلابي آنها» بود.

 

در سنت آزادي خواهانه

در سخنراني‌اي كه كروپوتكين در كنگره بين‌المللي آنارشيست‌ها در سال ۱۸۸۱ در لندن ارايه داد، به‌وضوح مي‌توان ديد كه نگرش او به سازمان‌دهي آنارشيستي تحت‌تاثير مطالعات تاريخي‌اش درباره انقلاب فرانسه است؛ جايي‌كه فعاليت خودجوش كارگران و كشاورزان فرانسوي به‌تنهايي كافي شمرده مي‌شد. اين مفهوم خودجوشي، همراه با اعتقاد به اجتناب‌ناپذيربودن كمونيسم آنارشيستي، اثربخشي سازماني ايده‌هاي آزادي‌خواهانه را تا دهه ۱۸۹۰ كه آنها دوباره به جنبش كارگري بازگشتند، تضعيف كرد.

كتاب «تسخير نان» نه يك راهنماي سازماندهي انقلابي، بلكه اثري درباره اقتصاد و تاريخ آنارشي-كمونيستي است؛ يك اثر ساختارگرايانه بزرگ در سنت آزادي‌خواهانه است. كروپوتكين تا سال ۱۸۸۰ از ايده باكونين درباره پاداش‌دهي به كار در جامعه پس از انقلاب فاصله گرفته بود؛ درحالي كه باكونين و شاخه فدراليستي انترناسيونال اول دوره‌اي از گذار اقتصادي بين سرمايه‌داري و كمونيسم آزادي‌خواهانه را پيشنهاد مي‌دادند، كروپوتكين معتقد بود كه بايد از روز اول انقلاب، از يكي به ديگري جهش كرد. هرگونه حفظ نظام حقوق و دستمزد، چه به شكل چك‌هاي كاري يا كوپن‌هاي زماني، تنها منجر به استثمار و بي‌عدالتي بيشتر خواهد شد. او بيان مي‌كند: «پس از انقلاب جمع‌گرايانه، به‌جاي گفتنِ دو پني صابون، خواهيم گفت: پنج دقيقه صابون.»

 

انقلاب آدم را عوض مي‌كند

اگر انقلاب بر اين باور باشد كه همه‌چيز ارثِ مشترك بشريت است و بايد به‌طور مشترك نگهداري شود، چرا بايد سيستمي از پاداش‌دهي را حفظ كرد كه به لحاظ منطقي تنها مي‌تواند يك سيستم قراردادي باشد و به‌نوعي نشان دهد كه همه‌چيز به‌طور مشترك نگهداري نمي‌شود؟ جمع‌گرايان به‌جاي اينكه آن را نابود كنند، تنها نظام حقوق و دستمزد را دستكاري مي‌كنند.اين استدلال قدرتمند است، اما فرضيات زيادي دارد. از‌جمله اين فرضيه كه مردم كارگر، بانيان و پيروزمندان انقلاب از اخلاقياتي بسيار متعالي برخوردارند. بدون شك بسياري چنين‌اند و ديگران نيز پس از انقلاب تغيير خواهند كرد. انقلاب‌ها افراد را تغيير مي‌دهند: ترسوها قهرمان مي‌شوند، تنبل‌ها سختكوش و بي‌نظم‌ها به سازمان‌دهنده تبديل مي‌شوند. اما اين تغييرات تا چه مدت باقي خواهند ماند؟ اختلالات در توليد و تاثيرات نزاع‌هاي داخلي منجر به جيره‌بندي محصولات خاص براي دوره‌هايي مي‌شود كه به احتكار و كمبودهاي بيشتر مي‌انجامد. همبستگي و فداكاري بخشي از ماهيت انساني است، اما خودخواهي و خودپرستي نيز بخش ديگري از آن است. سناريوي كروپوتكين يك درجه غيرواقعي از مازاد در هر كالا را پيش‌فرض مي‌گيرد تا گذار به كمونيسم آنارشيستي يك‌شبه به يك پيشنهاد عملي تبديل شود.

ديدگاه مبهم كروپوتكين نسبت به اشكال سازمان‌دهي پيش از انقلاب و به‌طور خاص نگرش شكاكانه او نسبت به آناركو-سنديكاليسم، يك ضعف بزرگ در نظريه او محسوب مي‌شود. اتحاديه‌هاي انقلابي مدارسي هستند كه در آن اعضا درحال تمرين ياري متقابل و همكاري هستند و خود را براي جامعه پس از انقلاب توسعه داده و آموزش مي‌دهند. اخلاق و ارزش‌هاي انقلابي بايد در دوران سرمايه‌داري دوباره فراگرفته شده و دايما تمرين و تقويت شوند. براي مثال، اعضاي C.N.T اسپانيا، پس از سال‌ها مبارزه، درمورد موضوعات لازم پس از انقلاب آموزش ديده بودند و اين يكپارچگي اخلاقي و ارزشي آنها بود كه در شرايط بسيار سخت، كشاورزي و صنعت را تا مدت‌ها زنده نگه داشت.

 

مقوله انسان شناختي

كروپوتكين در اواخر عمر خود نسبت به موضع آناركو-سنديكاليسم حمايت بيشتري نشان داد، اما هميشه در برابر آنچه به عنوان گرايش‌هاي اصلاح‌طلبانه يا بروكراتيك مي‌ديد، محتاط بود. اين موضوع ما را به تصوري كه كروپوتكين از آنارشيسم داشت، بازمي‌گرداند. او آنارشيسم را به عنوان يك ايدئولوژي سياسي در سطح ماركسيسم نمي‌بيند، بلكه آن را بيشتر يك گرايش هميشگي در ميان گروه‌هاي انساني مي‌داند. آنارشيسم براي كروپوتكين بيشتر يك مقوله انسان‌شناختي است تا سياسي.

در كتاب «ياري متقابل؛ عامل تكامل» به قبايل باستاني اروپا، دولت‌شهرهاي قرون وسطي، اصناف و حتي دنياي حيوانات نگاه مي‌كند تا نمونه‌هايي از همبستگي، فداكاري و ياري متقابل را بيابد كه همه جنبه‌هاي ايده آنارشيستي هستند. در «تسخير نان» نيز همين كار را مي‌كند. او برخي از رويدادهاي انقلاب فرانسه را برجسته مي‌كند. رويدادهايي كه در آن انجمن‌هاي كارگران براي كشاورزي مشترك شكل گرفته‌اند. همچنين به جنبه‌هايي از استفاده اشتراكي زمين در ميان دهقانان روسي و سوييسي و خدمه قايق‌هاي نجات انگليسي كه به صورت داوطلبانه به دريانوردان در بحران كمك مي‌كردند، نگاه مي‌كند.

 

همكاري به جاي نزاع براي بقا

حوزه تاريخ و اخلاق همان جايي است كه ارزش واقعي كروپوتكين در آن نهفته است. البته برخي از نتيجه‌گيري‌هاي تاريخي او جاي انتقاد دارد، مانند اينكه شهرهاي قرون وسطي به آن اندازه كه او مي‌خواهد به ما بقبولاند دموكراتيك و صلح‌آميز نبودند. اما كروپوتكين جنبه‌اي از تاريخ بشر را روشن كرد كه كاملا ناديده گرفته شده بود. دانشگاهيان قرن نوزدهم شديدا تحت‌تاثير ايده‌هاي نئودارويني بودند كه هدف‌شان توجيه سرمايه‌داري و امپرياليسم بود. كروپوتكين يكي از اولين كساني بود كه تلاش كرد ايده «بقاي اصلح» را رد كند. نكته اصلي اين است كه بشريت تحت شرايط همكاري، بيشترين پيشرفت را كرده است؛ نكته‌اي كه در سراسر كتاب «تسخير نان» جاري است.

اين كتاب براي آزادي‌خواهانِ امروزي بسيار قابل‌توجه است. كروپوتكين به موضوعاتي مانند «آموزش يكپارچه»، توليد كشاورزي در شهرها، تجارت بين‌المللي، تمركززدايي صنعت و بسياري ديگر از مسائل مهم فعلي اشاره مي‌كند. اين كتاب يكي از آثار ساختارگرايانه بزرگ آنارشيستي است و يكي از معدود آثار درخشاني كه پس از يك قرن، هنوز خواندني است. كروپوتكين البته ضعف‌هايي نيز داشت؛ او نتوانست هدف كمونيسم آنارشيستي را با قدرت سازماني اتحاديه‌هاي انقلابي پيوند دهد، كاري كه آزادي‌خواهان اسپانيايي هميشه انجام مي‌دادند و فرانسوي‌ها نيز تا دهه ۱۸۹۰ در حال انجام آن بودند. اگر او اين ارتباط را برقرار كرده بود، شايد ماكسيموف و رفقاي روسي‌اش مي‌توانستند در انقلاب‌هاي ۱۹۱۷ تاثير بيشتري بر وقايع داشته باشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون