• 1404 سه‌شنبه 2 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6025 -
  • 1404 سه‌شنبه 2 ارديبهشت

نگاهي به مجسمه‌هاي آصف ابراهيمي در نمايشگاه «چگونگي»

خلأيي براي كشف حضور

آرزو آزادي |مجسمه‌هاي آصف ابراهيمي در نمايشگاه اخيرش با عنوان «چگونگي» در باغ‌موزه هنر ايراني، تجربه‌اي بصري‌-حسي را پيش روي مخاطب قرار داد؛ تجربه‌اي كه در آن فرم، فضا، ماده و غياب به گفت‌وگويي بي‌واسطه فراخوانده شدند. آثار آصف ابراهيمي تركيبي از انتزاع مدرن، گرايش به مينيماليسم و حساسيتي عميق به جريان‌هاي ارگانيك‌اند؛ تركيبي كه در عين سادگي، بار عاطفي غريبي را با خود حمل مي‌كند.
مجسمه‌سازي در آستانه فقدان: آنچه در نخستين نگاه به چشم مي‌آمد، بهره‌گيري هنرمند از فضاي منفي و حفره‌هاي خالي در فرم بود؛ تكنيكي آشنا در سنت مدرنيسم اما در اينجا با چرخشي دراماتيك و شخصي. اين فضاهاي خالي نه ‌تنها عنصر زيبايي‌شناختي‌اند، بلكه حاملان مفهومي‌اند؛ آنها از مخاطب مي‌خواهند تا غياب را ببينند، جايي كه نبود، حضور را تعريف مي‌كند. حفره‌ها و انقطاع‌هاي نرم و پيوسته، به ‌شكلي رازآلود مفاهيمي چون اشتياق، فقدان، فرسايش و گذار را به ذهن متبادر مي‌سازند.
جريان سيال بدن و طبيعت: سياليت در آثار آصف ابراهيمي، مولفه‌اي اساسي است. منحني‌ها و پيچش‌هاي پيكرها يادآور اندام انساني، جنبش حيواني يا حتي حركت طبيعت‌اند؛ فرم‌هايي كه گاه به جسمي ايستاده شباهت دارند و گاه چون لحظه‌اي از رقص يا مكاشفه‌اي خاموش در باد. گويي اين پيكره‌ها در ميانه تعليق زمان ايستاده‌اند، نه كاملا ايستا و نه كاملا در حركت؛ بينابيني و گريزان از قطعيت. مينيماليسمي پراحساس: فرم‌هاي آثار ابراهيمي در نگاه نخست ساده و حتي كودكانه مي‌نمايند، اما پشت اين ظاهر آرام، لايه‌هايي از تنش و پيچيدگي پنهان است. آثار او همزمان سبُك و سنگين، صلب و ظريف‌اند؛ تركيبي كه از جنس تضاد است. استفاده از مصالحي چون گچ يا سنگ سفيد با بافت نرم و بي‌نقص، بر شدت بيان مي‌افزايد. تضاد ميان سادگي بصري و عمق مفهومي، مخاطب را به درنگ و تأمل فرا مي‌خواند.
تاثير مدرنيسم، بازخواني سوررئاليسم: مجسمه‌هاي ابراهيمي را مي‌توان در امتداد ميراث مدرنيستي مجسمه‌سازاني چون هنري مور و باربارا هپورث نيز خواند؛ آثاري كه از فرم‌هاي ارگانيك براي بيان ابعاد دروني بدن و روان انسان بهره مي‌گيرند. با اين‌حال، آصف ابراهيمي برخلاف آن سنت تثبيت‌شده، فرم‌ها را سيال‌تر، شكننده‌تر و گاه نامتوازن‌تر مي‌سازد؛ به‌گونه‌اي كه تماشاگر را از تفسير يك‌ لايه دور مي‌كند و به سوي تجربه‌اي شهودي و چندوجهي سوق مي‌دهد. در اين مجسمه‌ها، واقعيت در حال واپاشي است، فرم‌ها كامل نيستند، گسسته‌اند و همين گسست، استعاره‌اي است از تكه‌تكه شدن تجربه انساني در جهان معاصر.
بدن، ماده، روان: ابراهيمي با تن دادن به انتزاع، فرم انساني را از بازنمايي صريح دور كرده و آن را به نقطه‌اي مي‌برد كه تنها ردّي از بدن باقي مي‌ماند. اين بدن‌ها ديگر حاملان كالبدي نيستند، بلكه پژواك‌هايي هستند از حالت‌هاي دروني، رواني و عاطفي. برخي آثار انگار در حال رقص‌اند، برخي در جدال و برخي به سكونِ مرموزي تن داده‌اند؛ اما در همه‌شان، نوعي ميل به رهايي موج مي‌زند.
بافت، لمس، نشانه حضور دست: يكي از ويژگي‌هاي جذاب آثار ابراهيمي، استفاده خلاقانه از بافت است. سطح آثار اگرچه در نگاه اول يكدست و صيقلي است، اما در جزييات، زبري‌هايي دارد كه نشاني از ردّ دست هنرمند و كنش انساني در فرآيند خلق اثر است. اين لمسِ ناتمام، حس ارتباط عميق‌تري ميان مخاطب و اثر برقرار مي‌كند. گاه لكه‌هاي رنگ ـ مثل آبي خاكي ـ نيز در برخي آثار حضور يافته‌اند تا سكوت تك‌رنگ مجسمه‌ها را بشكنند و بار معنايي جديدي بيفزايند.
مجسمه به مثابه لحظه‌اي مكاشفه‌‌آميز: در مجموع، آثار آصف ابراهيمي نه فقط فرم‌هايي براي تماشا، بلكه لحظه‌هايي براي تأمل‌اند. مجسمه‌هاي او تن به روايت نمي‌دهند، اما نشانه‌هايي از زيست، خاطره، فراق و پرسش‌هاي بي‌پاسخ را در خود پنهان دارند. آنها مجسمه‌هايي براي درنگ‌اند، براي ايستادن مقابلشان و انديشيدن به آنچه ديده نمي‌شود؛ به غياب، شكست و ميل به تداوم.  او هنرمندي است كه از سادگي براي رسيدن به پيچيدگي استفاده مي‌كند، از خاموشي براي رسيدن به صدا و از خلأ براي كشف حضور.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون