بررسي وضع فرونشست زمين در ايران در ابتداي ۱۴۰۴
مهدي زارع
در ابتداي سال ۱۴۰۴ دشت ورامين تهران و اصفهان شاهد نرخ فرونشست بيش از ۲۵ سانتيمتر در سال هستند كه از بالاترين نرخهاي جهاني است. دشتهاي مشهد، كاشان و كرمان نيز با تشديد فرونشست مواجهند.
خشكساليهاي مداوم، شيوههاي كشاورزي ناكارآمد (مانند آبياري براي محصولات پرآببر مانند گندم) و حفر نامنظم چاهها همچنان باعث كاهش سطح و حجم سفرههاي زيرزميني ميشود. تغييرات اقليمي استرس آب را تشديد كرده و سرعت شارژ سفرهها را كاهش داده است. فرونشست زمين در كاشان، فارس، اصفهان، كرمان و منطقه خراسان تشديد شده كه ناشي از برداشت ناپايدار آبهاي زيرزميني، فشارهاي اقليمي و حكمراني ضعيف آب است.
در كاشان (استان اصفهان) سرعت فرونشست بيش از 25 سانتيمتر در سال در بخشهايي از دشت كاشان نشان داده شده كه يكي از سريعترين ميزان فرونشست در ايران است. در اين ناحيه بيش از 30 هزار چاه غيرمجاز، سفرههاي زيرزميني را براي مصارف كشاورزي، صنعتي و خانگي تخليه ميكنند. خشكسالي و كاهش بارندگي وابستگي به آبهاي زيرزميني را تشديد كرده است. تبعات فرونشست در اين ناحيه، ايجاد شكافهايي در مكانهاي تاريخي (باغ فين) و مناطق مسكوني و ريزش كوره قناتها و خشك شدن زمينهاي كشاورزي و مهاجرت روستاييان به شهرهاي بزرگتر مانند اصفهان و تهران بوده است.
در استان فارس، دشت مرودشت (نزديك تخت جمشيد) و شيراز با سرعت فرونشست حدود ۲۰ سانتيمتر در سال در مناطق كشاورزي شاخصند. محصولات پرآببر (ذرت و مركبات) همچنان با روشهاي منسوخ آبياري ميشوند. خشكسالي منابع آب سطحي را كاهش ميدهد و كشاورزان را وادار ميكند تا از چاههاي ژرفتر استفاده كنند. اثر تخريبي اين فرونشست علاوه بر تخريب زمينهاي كشاورزي و آسيب به شهرها و زيرساختها مانند جادهها، آسيب به آثار باستاني ايران از جمله تخت جمشيد و ايجاد فروچاله در نزديكي روستاهايي است كه جادهها و خانهها را به خطر مياندازد. كاهش بهرهوري گندم در «سبد نان» ايران، به خطر افتادن ناامني غذايي تبعات درازمدت اين وضع است.
پيرامون اصفهان در حوضه زايندهرود و شهر اصفهان، سرعت فرونشست حدود 15 الي 20 سانتيمتر در سال است. فرونشست زمين با خشك شدن زايندهرود (در اثر احداث سدها و انتقال آب) و تكيه بيشتر بر آبهاي زيرزميني تشديد شده است. تقاضاي آب شهري از تبعات جمعيت بيش از 2 ميليوني اصفهان است. اثر اين پديده شامل آسيب به پلهاي تاريخي (مانند سي و سه پل) و ساختمانهاي ترك خورده در هسته تاريخي اصفهان است. ضمنا نفوذ آب شور در سفرههاي زيرزميني آب را براي كشاورزي نامناسب ميكند. از سوي ديگر مساله آب با اعتراضات كشاورزان مانند آنچه در سال ۱۴۰۰ رخ داد و تخريب خط انتقال آب به يزد در فروردين ۱۴۰۴ همراه شده است. در استان كرمان، دشت رفسنجان (مركز توليد پسته) و در شهر كرمان، سرعت فرونشست 20 الي 25 سانتيمتر در سال در مناطق كشاورزي پرورش پسته (كه بيشتر صادر ميشود) و اتكاي بيشتر به چاههاي ژرف مشاهده ميشود. توفانهاي شن ناشي از تالابهاي خشك شده فرسايش خاك را بدتر كرده است. اثر اين پديده شامل نشست جادهها و خطوط ريلي راههاي كرمان به يزد و بندرعباس و افزايش فقر روستايي با غيرقابل كشت شدن زمينهاي پوشيده از نمك است.
در منطقه خراسان، دشت مشهد (خراسان رضوي) و بيرجند (خراسان جنوبي) سرعت فرونشست 10 الي 18 سانتيمتر در سال در نزديكي مشهد است. دلايل فرونشست، پمپاژ انبوه آب زيرزميني براي جمعيت بيش از 3 ميليوني مشهد و كشاورزي و فروريختن سامانههاي قنات و قطع آب روستاهاست. اثر اين پديده، تركهاي زيرساختي در مشهد از جمله نزديك حرم امام رضا(ع) است. بيابانزايي در خراسان جنوبي، جابهجايي شاغلان به دامداري از تبعات ديگر اين پديده است.
در تبريز (استان آذربايجان شرقي) و حوضه اروميه (استان آذربايجان غربي) چالشهاي محيط زيستي و زيرساختي شديد ناشي از فرونشست زمين، كمآبي و فروپاشي اكولوژيك ايجاد شده است. سرعت فرونشست حدود 10 الي 15 سانتيمتر در سال در بخشهايي از دشت تبريز، ناشي از كاهش آبهاي زيرزميني و توسعه شهري بهويژه در حاشيه شهر تبريز است. دلايل فرونشست بهرهبرداري بيرويه از سفرههاي زيرزميني براي تامين آب شهري تبريز با جمعيت بيش از 1.7 ميليون نفر و مصارف صنعتي و قطبهاي توليدي و كاهش تغذيه دشت ناشي از كوچك شدن رودخانه آجيچاي است كه با احداث سدهاي بالادست و خشكسالي تشديد ميشود. اين پديده موجب شكاف در محوطههاي تاريخي بازار تبريز و ساختمانهاي مسكوني و اختلال در زيرساختها از جمله جادهها، راه آهن و خطوط لوله گاز و افزايش خطر ايجاد فروچالهها در مناطق حاشيه شهري و تهديد مركز و حومه شهر تبريز شده است.
در حوضه اروميه، درياچه اروميه و دشتهاي اطراف آن سرعت فرونشست 5 الي 10 سانتيمتر در سال در نزديكي بستر خشك شده درياچه است. دلايل فرونشست شامل بهرهبرداري ناپايدار از آب با سدسازي و خشك شدن درياچه اروميه و كشاورزي ناپايدار (مزارع سيب و چغندر قند) و تغييرات اقليمي است. پمپاژ آبهاي زيرزميني براي جايگزيني آبهاي سطحي از دست رفته به تخليه سفرههاي زيرزميني در دشت اروميه و تشكيل پوسته نمكي در بستر درياچه منجر شده است. اين وضع، خاك را نابارور و زمين را ناپايدار كرده است. اثر اين پديده شامل توفان نمك با وزش باد از بستر درياچه به محصولات زراعي و تشديد شوري خاك و رواج بيماريهاي تنفسي در جوامع پيرامون مانند شهرستانهاي تبريز و اروميه بوده است. فرونشست زمينهاي كشاورزي سيستمهاي آبياري را مختل كرده و بهرهبرداري توليد گندم و محصولات باغها را كاهش داده است. از دست دادن تنوع زيستي در درياچه اروميه (يكي از بزرگترين درياچههاي پرشور خاورميانه كه زماني بزرگترين درياچه بود) مهاجرت پرندگان و گردشگري را تحت تاثير قرارداده است.
پيشبينيهاي ۱۴۰۴ براي تبريز و اروميه اين است كه در تبريز فرونشست زيرساختها را تحت فشار بيشتر قرار داده و هزينههاي تعميرات و مناسبسازي شهري را افزايش ميدهد. در اروميه فرونشست زمين و توفان نمك، حلقه بازخورد ايجاد ميكند و باعث كاهش جمعيت روستايي و كاهش رونق كشاورزي ميشود. در تبريز خسارت ميلياردي به نواحي صنعتي و اماكن ميراث فرهنگي و در اروميه، زيان گسترده سالانه ناشي از فروپاشي كشاورزي و تبعات بهداشتي و مهاجرت انبوه از روستاهاي حوزه اروميه به تبريز و ساير شهرها و تشديد تراكم شهري و گرفتاريهاي مربوط به آب، به ويژه در مناطق حاشيهنشين برآورد ميشود.
تلاش براي احياي درياچه اروميه كه از سال ۱۳۹۲ آغاز شد با سوء مديريت و اختلافات بر سر تخصيص آب به استانهاي بالادست پيشرفت محدودي داشت. پر كردن جزئي درياچه (10 تا 15 درصد تا سال ۱۴۰۴) ميتواند توفانهاي نمك را كاهش دهد اما روند فرونشست را معكوس نميكند. مديريت آب تبريز با انتقال آب از زرينهرود با تاخير و موانع فني مختلف مواجه است. تحريمها دسترسي به منابع مالي و فناوري بينالمللي را براي پروژههاي آب پايدار محدود ميكند.
حكمراني ضعيف بخشي و محلي با پراكندگي و با هماهنگي ضعيف بين استانهاي آذربايجان شرقي و غربي استانهاي پيرامون آنها مانع رفع مشكل درياچه اروميه و معكوس كردن روند فرونشست زمين به سمت شارژ مجدد سفرهها آب زيرزميني است. فرونشست، خشكسالي و توفانهاي گرد و غبار و فروپاشي محيطي را تسريع ميكند.
بنابراين و در سطح كلان ملي، فرونشست در ايران موج مهاجرت از روستا به شهرهايي مانند تهران، اصفهان، كرمان، تبريز و مشهد را افزايش ميدهد. ناآراميهاي اجتماعي در مورد بحران آب و دسترسي مناطق مختلف به آب و افزايش ترك در ساختمانها، پلها و خطوط لوله در تهران و اصفهان و راه آهن و بزرگراهها از تبعات اين پديده است. فرونشست كانالهاي آبياري و زمينهاي كشاورزي را مختل ميكند و بهرهوري كشاورزي را در مناطقي كه قبلا با كمبود آب مواجه بودهاند كاهش ميدهد. افزايش فروچالهها در مناطقي مانند تهران، قم، كاشان قابل انتظار است. با وجود قوانين محدود كردن استفاده از آبهاي زيرزميني (به عنوان مثال، قانون مديريت منابع آب ۱۴۰۰) ناكارآمدي، عدم نظارت و اتكا به محصولات پرمصرف آب مانع پيشرفت ميشود.