ادامه از صفحه اول
اهداف انقلاب اسلامي از نگاه بنيانگذار (۹)
پيروان طاغوت را همراهان آتش جهنم خوانده است[بقره ۲۵۷] حقيقت بعثت پيامبران(ع)، دعوت به عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت [طباطبايي، الميزان۱۲/۲۴۲] به معناي اطاعت و عبادت نكردن طاغوت است [زمر ۱۷] كفر به طاغوت، تنها با اعتقاد قلبي نيست، بلكه با جبههگيري، دوري جستن، رد و انكار، مقابله و طرد آن از جايگاه قدرت و سروري جامعه محقق ميشود. اجتناب از طاغوت به اين است كه مسلمان حساب خود را از طاغوت و صف و نظام و دايره نفوذ آن، دور و اين قطع ارتباط و برائت را آشكار كند [آصفي، مباني نظري حكومت اسلامي۶۹-۷۰] و از آنجا كه اعتماد به طاغوت و فرمانبرداري از او حتي در غير معصيت خداوند نيز پشتيباني و حمايت از طاغوت شمرده شده و موجب سيطره طاغوت بر مسلمانان ميشود، خداوند تعالي مطرح كردن دعوا نزد طاغوت و اعتماد و اطمينان به او را نيز بر مومنان حرام كرده و آنان را به برائت و اجتناب از آن، حتي در گرفتن حق، فرمان داده است. روايات نيز بر وجوب جهاد با طاغوت تاكيد كردهاند. [همان، ۷۱-۷۲] لفظ طاغوت در منابع روايي شيعه، بارها به كار رفته و بيشتر بر حاكمان ستمگر [كليني، كافي۱/۲۶۱، ۲۶۲، ۳۱۹، ۴۲۹] و در بيان حرمت مراجعه به قاضي و حاكم ظالم با اين واژه از آن نام برده شده است. [همان ۷/۴۱۱-۴۱۲] امام خميني(ره) طاغوت را داراي مراتب و همه مراتب آن را از لشكريان شيطان ميداند. [صحيفه۱۳/۱۲] ايشان، با استناد به آيات قرآن كريم [بقره۲۵۷، هود ۵۶] تنها دو راه براي انسان قائل است: راه الله و راه طاغوت و اينكه تمام حركات انسان در اين دو راه، قابل تفسير است. [صحيفه۱۳/۳۵] در راه خدا، تمام ابعاد عقلاني، خيالي و عملي انسان، به سوي الهي شدن هدايت ميشود [صحيفه۱۳/۱۷۳] اما در راه طاغوت، همه عناصر، مادي و شيطاني است و حتي امور معنوي هم به ماديت كشانده ميشود [صحيفه۸/۶۲] و نهايت اين راه جهنم خواهد بود. [همان۱۳/۱۷۳] ايشان نبردهاي واقع شده در دنيا را نيز به دو دسته طاغوتي و توحيدي تقسيم ميكند و بر آن است كه نبردهاي توحيدي، با هدف تاديب و بازگرداندن افراد سركش به راه الهي انجام ميشوند و در برابر آن، جنگهايي كه با هدف كسب مقام و قدرت صورت ميگيرند، طاغوتياند. در گذشته نيز جنگهاي الهي به دست اوليا و انبياي الهي صورت گرفته و جنگهاي طاغوتي را ابرقدرتهاي دنيا رقم زدهاند. [همان] ايشان با تقسيم طاغوت به «طاغوت دروني» كه به بعد اخلاقي نظر دارد و «طاغوت بيروني» كه به بعد سياسي نظر دارد، بر ضرورت مبارزه با آن در هر دو مرتبه، تاكيد كرده است... .
ادامه دارد.
ايران فرهنگي زماني براي بازگشتن
جملگي مويد شكلگيري يك نيروي خجسته و قدرتمند «ايرانخواهي» و بازتوليد ايران فرهنگي به شمار ميآيند كه نبايد به سادگي از كنار آن گذشت . اين در حالي است كه قدرت «ايران فرهنگي» را نبايد تنها در عرصه فرهنگ و هنر و ادب ايران جستوجو كرد. ايران فرهنگي همواره منبع و مرجعي بيپايان در امر راهنمايي و الگوسازي براي «حكمراني با فضيلت» در ايران نيز بوده است . در حقيقت ارايه الگوهاي حكمراني موفق و كارآمد در برخي مقاطع و برشهاي تاريخي ايران را بايد يكي ديگر از ويژگيهاي ممتاز ايران فرهنگي در ديرينگيسازي و پايداري تمدن ايراني در طول تاريخ به حساب آورد. به عبارت ديگر يكي از مهمترين آثار و كاركردهاي ايران فرهنگي در قدرت و نيروي درمانگر آن در راستاي مهار و معالجه استبداد ايراني و اشغالگران خارجي و در نهايت «جاودانهسازي تمدن ايراني» نهفته است. در حقيقت اگرچه مردم ايران در طول تاريخ مفاهيم ارزشمندي همچون دموكراسي، آزادي، قانون و عدالت را لمس نكرده و به چشم خود نديدهاند، اما حداقل با وجود خردمندان عرصه فرهنگ و انديشه ايراني و آثار؛ اشعار و اندرزنامهها و سياستنامههاي آنان تا حدودي با مدلي از يك نوع زندگي انسانيتر و اخلاقيتر و قابل تحملتر نسبت به ديگر ساير ملل برخوردار بودهاند. در حقيقت بيشتر راهبران و پيشروان ايران فرهنگي بين مردم و حكومتهاي مستبد؛ مردم و بين حقيقت و خيال؛ همواره و به درستي حقيقت را انتخاب كردند تا از خاموش شدن «چراغ زندگي ايراني» در برابر مستبدين داخلي و مهاجمان خارجي جلوگيري كنند. به همين سبب موسسان و مولدان ايران فرهنگي همواره از خود استعداد درخور توجهاي در زمينه «الگوي حكمراني» نيز بروز و ظهور دادهاند. همان استعدادي كه باعث مهار و تربيت مهاجمان بيفضيلتي همچون اعراب، مغولها، تاتارها و... شد. نقش خاندان ايراني برمكيان، خاندان سهل و خاندان نوبختي در دوران خلافت عباسي در مهار اعراب، همچنين نقش خواجه نظامالملك طوسي در عصر تركان سلجوقي و خوارزمشاهيان و همينطور جايگاه خواجه رشيدالدين فضلالله همداني و خواجه نصيرالدين طوسي در دوره مغولان وحشي و... نمونههايي كوچك از قدرت هدايتگري و خردورزي ايراني در مهار مهاجمان خارجي بوده است . اين در حالي است كه مهمترين وجه الگوي حكمراني ايراني برخورداري و پاسداشت مولفههاي بنياديني همچون عدالت، اخلاق، تشويق به خردمندي و خردورزي، حفظ حقوق وكرامت انساني، بهرهگيري از نيروي بيبديل همنوعدوستي و دگرخواهي توام با مدارا و تعامل انساني مردم با يكديگر در ذيل انديشههاي توحيدي بوده است. اين در حالي است كه هم اينك نيز همه شرايط جهاني، منطقهاي و داخلي بيش از پيش مويد آن است كه ايران بيش از هر زمان ديگر نيازمند به بازگشت به «روح فرهنگي» خود با هدف همبستهسازي و يكپارچهسازي همه ايرانيان در زير «چتر تمدني» ديرينه خود است. يك چتر تمدني دوستوني كه برگرفته از دو بال ايراني و اسلامي است. تحقق اين مهم نيز بايد قبل از آنكه ديگران همه داشتههاي فرهنگي ما را در داخل و خارج به غارت برده و سند آنها را به نام خود زنند، صورت پذيرد. هم اينك همه طول و عرض جغرافياي «امپراتوري فرهنگي ايراني» از آبهاي خليجفارس تا آن سوي شبه قاره هند و از درياي خزر تا آن سوي آسياي ميانه و قفقاز تا همه دنيا در انتظار «بازگشت ايران فرهنگي» هستند كه دوباره بر «بام تمدن جهاني بايستد» تا از ايران حكمت و انديشهسازي و فرهنگ و هنر و تمدنسازي بياموزند. در حقيقت ما با يك واقعيت تغييرناپذير مواجهيم و آن اينكه ذات فرهنگي ما تركيب و تلفيقي درهم تنيده و جداييناپذير از فرهنگ ايراني و فرهنگ اسلامي است و اين دو همواره دو بال اصلي و انكارناپذير ايران فرهنگي هستند. «نبرد ناكام» و نافرجام در بيش از دو قرن بين انديشههاي افراطي باستانگرايي ايراني از يكسو و افراطگرايي مذهبي از سوي ديگر به حد كفايت رسيده و هم اينك همه ايرانيان را به سوي يك تعادلبخشي حكيمانه، دورانديشانه و عقلاني در نگرشهاي خود حول محور «ايران فرهنگي» سوق ميدهد.
روزنامهنگار و تاريخپژوه
راز نزدیکی این مرد بهترامپ
زاك در نوامبر ۲۰۲۲ و آلكس در فوريه ۲۰۲۴، هر دو در ميان خانواده ترامپ و در عمارت ترامپ با حضور ميهمان سرشناس عروسي كردند. پالم پيج شهري كوچك در ايالت فلوريدا، اما بسيار لوكس و اشرافي است. خيابان ورث در اين شهر يكي از لوكسترين و گرانترين خيابانهاي جهان است. ترامپ و ويتكاف هر دو در همين شهر سوپرلوكس خانه و زمين گلف دارند. وقتي در انتخابات ۲۰۲۰ ترامپ با آن وضع روبرو شد، تقريبا همه از دور او پراكنده شدند. اما استيو و همسرش لورن همچنان ماندند در كنار ترامپ و همراه او و خانوادهاش در همه اين چهار سال سخت همراه بودند. چيزي كه ترامپ جونيور، فرزند دونالد ترامپ آن را سرسختانه ميستايد. سيانان ميگويد تقريبا هيچ روزي نيست كه او با ترامپ و اعضاي خانوادهاش در تماس و ارتباط نباشد. فرزندان ترامپ او را عمو استيو صدا ميكنند، برايش پيامك ميفرستند و از او پيام دريافت ميكنند. در انتخابات ۲۰۲۴ در كنار ترامپ ايستاد و به سوزي وايلز، فرشته مقدس، نزديك شد. نزديكي او به فرشته مقدس، جايگاهش را در بال غربي كاخ سفيد مستحكم كرد. ترامپ پس از ورود دوباره به كاخ سفيد حالا به محرم اسراري مانند جراد كوشنر، دامادش در دور اول نياز داشت. داماد و دختري كه حالا مورد علاقه سوزي وايلز براي جولان دادن نبودند. او استيون ويتكاف را برگزيد. سيانان راز اين كار را «ايمان مطلق به ترامپ» ميداند. غزه نخستين پروندهاي بود كه ترامپ به او داد. چندي نگذشته، پرونده جنگ روسيه و اوكراين به او سپرده شد و حالا رهبري كاخ سفيد در پرونده هستهاي ايران را بر عهده دارد. عدهاي ميگويند پرونده چين نيز به او سپرده خواهد شد. ويتكاف از دولت حقوق دريافت نميكند. تمام سفرهاي پرهزينهاش را كه سيانان به جهانگردي تشبيه ميكند، با جت شخصي خودش پرواز ميكند و تمام هزينههاي سفر با خودش است بدون آنكه انتظار پرداخت از كاخ سفيد داشته باشد. سختكوشي او همه بازيگران كاخ سفيد را به اعجاب واداشته است. در كاخ سفيد و در امريكا تجربه نداشتنش در دولت و ديپلماسي مورد انتقاد قرار گرفته است. ويتكاف خود از اين انتقادها آگاه است اما معتقد است آشنا نبودن به فنون ديپلماسي در برقراري تماسها و انجام معامله خودش يك امتياز است. درست مانند نگاهي كه تولستوي به فنون نويسندگي داشت. تولستوي در سالهاي پاياني عمرش درباره رمان «كازاكها» گفته بود:«كازاكها از بهترين چيزهايي است كه نوشتهام، چرا كه آن زمان هنوز نميدانستم چگونه بايد نوشت، و همين باعث شد كه صادقانه و طبيعي بنويسم.» در واقع، او باور داشت كه عدم تسلط بر فنون پيچيده نويسندگي به جاي آنكه ضعف باشد، باعث شده بود قلمش صادقتر، بيتكلّفتر و نزديكتر به زندگي واقعي باشد. او در اواخر عمر، بيش از فنون ادبي، به راستي، اخلاق و سادگي بيان اهميت ميداد. ويتكاف هم اينگونه ميانديشد. او باور دارد پيچيدگيهاي ديپلماتهاي هفت خطي مثل جان كري، خيلي كمكي به روند معامله و پيشبرد اثربخش كارها نميكند. اين شخصيت سالم و نيرومند حالا ميخواهد با صلح بين ايران و امريكا، نامي جاودانه از خود در تاريخ برجاي بگذارد.
تحريمگر و چرخه فساد
به قيمت استمرار تحريم و فرو رفتن بيشتر جامعه در مرداب فساد، خواهان تداوم اين وضعيت هستند؟ بايد دانست كه آيندگان تنها به نيتها نخواهند نگريست، بلكه به نتايج خواهند پرداخت.
جامعه ما از ظرفيتهاي بزرگي برخوردار است؛ نيروي انساني توانمند، تاريخ پُربار، نهادهاي دانشي و آرمانهايي كه هنوز در دل مردم زندهاند. اگر امروز با شفافسازي فرآيندها، اصلاح ساختارها، ميدان دادن به رسانهها و قلمهاي مستقل و بازگشت به عقلانيت جمعي، چرخه فساد و پنهانكاري را متوقف كنيم، ميتوانيم آيندهاي بسازيم كه در آن، نه تحريم، نه فساد، جايي در مناسبات ملي نداشته باشند. بايد چراغ شفافيت را روشن كنيم و به جاي خو گرفتن با فساد، اراده پايان دادن به آن را در خود بپروريم. چرخه فساد را ميتوان شكست، اگر واقعيتها را ببينيم، شجاعت اصلاح داشته باشيم و از تجربهها درس بگيريم.