• 1404 شنبه 30 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6021 -
  • 1404 پنج‌شنبه 28 فروردين

يادي از جنايت در تپه‌هاي اوين

محمود فاضلي

در بعدازظهر جمعه، 29 فروردين 1353، ُنه زنداني سياسي كه از پيش انتخاب شده بودند و در حالي كه دست‎ها و چشمان‎شان بسته بود، در يك صف به تپه‎هاي اوين برده شدند. شعباني (حسيني) و نوذري (رسولي) زندانيان را از زندان اوين تحويل ‌گرفته بودند. بقيه اعضاي تيم اعدام در قهوه‌خانه «اكبر اويني» كه نزديك زندان اوين بود، منتظر بودند. اين گروه، با راهنمايي سرهنگ وزيري از طريق جاده‌اي كه از وسط دهكده اوين مي‌گذرد و از پشت بازداشتگاه اوين به بالاي زندان اوين رفته و زندانيان كه ۹ نفر بودندرا پياده كردند.
رضا عطارپور به 9 زنداني اطلاع داد كه «همانطور كه شما و رفقاي شما در دادگاه‎هاي انقلابي خود رهبران و همكاران ما را محكوم كرده و اجراي حكم مي‎كنيد، ما هم شما را محكوم كرده و مي‎خواهيم حكم را اجرا كنيم. پس از آن بود كه سرهنگ وزيري رگبار مسلسل را به‎روي آنها بست. از آنجايي كه گفته بودند همه بايد شليك كنند، اعضاي شركت‌كننده، به نوبت به زندانيان سياسي شليك كردند و در نهايت يكي از مامورين ساواك به نام «سعدي جليل اصفهاني» بالاي سر هر ُنه زنداني سياسي رفت به سر همه آنها تير خلاص زد. جليل اصفهاني به‎دليل جديت در شناسايي، دستگيري و اخذ اعتراف از دستگيرشدگان به هر روش ممكن، نشان‎هاي مختلف دريافت كرده و چند مرتبه نيز از سوي اداره كل سوم ساواك و رييس شهرباني كل كشور مورد تقدير قرار گرفته بود. همكاران وي در ساواك گفته‌اند دستگاه شوك الكتريكي را كه ساواك در شكنجه‌هايش به‌ دفعات از آن استفاده كرد، نامبرده ساخته بود.
اعدام وحشتناك ُنه زنداني سياسي برجسته توسط ساواك بعدها توسط «بهمن نادري‌پور» از اعضاي تيم اعدام بازگويي شد. بر اساس اعترافات وي، در جريان محاكمه‎اش؛ رضا عطارپور (ملقب به حسين‎زاده) او را در 7 فروردين 1354 به دفتر خود فراخواند. به او گفته شد كه عملياتي قرار است انجام شود. پرويز ثابتي به او دستور داده تا در آن شركت كند. تعداد افراد جوخه اعدام به هشت نفر رسيده بود.
پس از تيرباران اين 9 نفر، قربانيان، به داخل ميني‌بوس زندان منتقل شدند و دست‌ها و چشم‌هاي آنها را حسيني باز ‌كرد. چشم‌بندها و طناب‌ها سوزانده شد و اجساد توسط «نوذري و حسيني» به بيمارستان ۵۰۱ ارتش منتقل شد. قبل از جدا شدن اعضاي تيم ساواك، به آنها اعلام شد كه افشاي اين موضوع جنايتكارانه عواقب وخيمي دارد و مواظب زبان خود باشيد.
صبح شنبه، 30 فروردين 1354، يك نوشته نسبتا كوتاه در نيمه بالايي صفحه روزنامه منتشر شد كه خبر مرگ ُنه زنداني سياسي در حين فرار را اعلام مي‎كرد. اين روزنامه به اطلاع خوانندگانش رساند كه تمامي ُنه زندان سياسي «ماجراجو» به هنگام تلاش براي فرار از اتوبوسي كه آنها را به زندان ديگر منتقل مي‎كرد، كشته شدند.
مردم با ناباوري اين خبر را دريافت كردند. در بين ُنه نفر بنيانگذاران گروه بيژن جزني، ضيا ظريفي، عباس سوركي، محمد چوپان‌زاده، عزيز سرمدي، مشعوف كلانتري و احمدجليل‌افشار حضور داشتند. همچنين دو تن از اعضاي اصلي مجاهدين (كاظم ذوالانوار و مصطفي جوان خوشدل) هم در ميان آنها حضور داشتند.
در جريان يكي از ملاقات‎هاي شاه، «اسدالله علم» وزير دربار و از افراد بسيار نزديك و محرم شاه، از اين اعدام‎ها به‎عنوان يك اشتباه بزرگ ياد مي‎كند كه اعتبار ايران را خدشه‎دار كرده بود. شاه پاسخ داده بود: «هيچ راه‎حل ديگري وجود نداشت. همه آنها خرابكار و در حال فرار بودند، وضع بدتر مي‎شود. پرويز ثابتي از بلندپايه‌ترين مقامات امنيتي در حكومت محمدرضا پهلوي در اين جنايت هولناك سهيم و دستوردهنده بود و جزييات را احتمالا او طرح‌ريزي يا تصويب كرده بود. شاه مخلوع و ارتشبد نعمت‌الله نصيري هم از اين جنايت بدون اطلاع نبودند. ساواك كه نمي‎توانست جنبش‎هاي چريكي را به زانو درآورد اكنون با رضايت شاه به اقدامات خود شدت بخشيد. اعدام‎ها يك پيام تهديدآميز مبني بر اقدام متقابل در ازاي تلافي عمليات چريك‎ها بود. در مورد انتخاب زندانيان بي‎ترديد اين انتخاب با دقت انجام شده بود، زيرا اولا هر يك از آنها اطلاعات خود را در دوران بازجويي با وجود شكنجه‌ها و فشارها نداده بودند و علاوه بر اين در داخل زندان هم فعاليت داشتند.
سه هفته بعد، يكي از ماموران ساواك گزارش داد كه براساس گفت‎و‎گو با مردم عادي، مرگ نُه زنداني «تاثيري كاملا منفي بر افكار عمومي» گذاشته بود. حتي حاميان حكومت معتقد بودند كه اين نُه نفر زنداني به قتل رسيده و ماجراي فرار آنها تنها يك سرپوش انحرافي بوده است. حتي كاركنان دفتر نخست‎وزيري كه ساواك از لحاظ سازماني به آن تعلق داشت در مواجهه با اين ماجرا «اندوه و نفرت» خود را ابراز مي‎كردند.
اعدام‎ فراقانوني فوق تقريبا يك ماه پس از ترور «رضا زندي‎پور»، دومين رييس كميته مشترك ضد خرابكاري توسط مجاهدين در 26 اسفند 1353 آغاز شد. كميته مشترك ضدخرابكاري مدتي بدون سرپرست بود و رضا عطارپور (حسين‌زاده) كه پست معاون كميته و رييس واحد اطلاعاتي را داشت، امور محوله را انجام مي‌داد. محمدحسن ناصري (عضدي) هم معاون عطارپور بود.
ساواك از سر استيصال اميدوار بود كه اقتدار خود را بار ديگر به‎دست آورد و با كشتن نُه زنداني سياسي، ترس در دل مخالفان بيفكند. در سه ماه آخر سال 1353 ساواك مبهوت ضربات بي‎وقفه چريك‎هاي مذهبي و ماركسيست شده بود.
 منابع در روزنامه موجود است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون