اهداف انقلاب از نگاه بنيانگذار (۸)
مقابله با ريشه فساد و استبداد
بنابراين از زماني كه براي امام مسلم شد كه شاه ارادهاي براي اصلاح ندارد و هر روز بر دامنه اختيارات خود ميافزايد و در مقابل، خود را پاسخگو نميداند و از زير بار مسووليت شانه خالي ميكند، هدف مبارزه را نفي سلطنت مطلقه فردي و بهطور كلي ريشهكني نظام پادشاهي دانستند و اين هدف را تا پايان جنبش انقلابي مردم ايران ادامه دادند و مردم نيز ريشه گرفتاريها را در حكومت مطلقه فردي دانسته و تغييرات روزهاي منتهي به پيروزي انقلاب را نميپذيرفتند. در فاصله كوتاه چند ماهه منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي شاه به يكسري رفرمهايي دست زده بود، از جمله چند بار نخست وزير را تغيير داد؛ از شريف امامي تا بختيار و حتي زنداني كردن هويدا و چند تن از مقامات ارشد نظام سلطنتي، امام و مردم را قانع نكرد كه شاه قصد اصلاحات واقعي دارد و اين اقدامات را مصداق الغريق يتشبث بكل حشيش دانسته و در مقابل تغييرات پي در پي نخستوزيران شعار ميدادند: «ما ميگيم شاه نميخوايم، نخستوزير عوض ميشه- ما ميگيم خر نميخوايم پالان خر عوض ميشه» و در مورد شاپور بختيار به اين شعار اضافه كرده بودند كه «نه شاه ميخوايم نه شاپور، لعنت به هر چه مزدور». امام(ره) نشان دادند رژيم و شخص شاه به خاطر مفاسد سياسي ذاتي قابل اصلاح نيست و تنها راه نجات كشور سرنگوني رژيم و نفي قدرت مطلقه فردي است. قدرتي كه به يك بيماري ساختاري تبديل شده بود. امام(ره) شعارهاي شاه را در مورد اصلاحات و باز كردن فضاي سياسي غيرمعقول دانسته و به اين نتيجه رسيده بودند كه اصول دموكراسي و آزادي در تضاد بنيادي با رژيم و شخص شاه هستند و خلاصه اينكه نفي سلطنت و قدرت مطلقه فردي از اصول بنيادين سنت بنيانگذار است كه هيچگاه نبايد فراموش شود.