• 1404 شنبه 30 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6015 -
  • 1404 پنج‌شنبه 21 فروردين

نفت، ابزار ديپلماسي يا محرك جنگ؟

هما مظلومي‌نژاد

تصميم اخير اوپك‌پلاس به رهبري عربستان سعودي و روسيه براي افزايش توليد و عرضه نفت به بازارهاي جهاني، در ظاهر يك اقدام اقتصادي در پاسخ به نوسانات تقاضا و تلاش براي حفظ سهم بازار تلقي مي‌شود. اما در واقع، اين تصميم را بايد در چارچوبي فراتر از اقتصاد تحليل كرد؛ چارچوبي ژئواكونوميكي كه در بستر ژئوپليتيك شكل گرفته و پيامدهاي مستقيم و غيرمستقيم آن بر روندهاي منطقه‌اي، معادلات امنيت انرژي، مذاكرات ديپلماتيك و حتي دورنماي صلح يا جنگ در خاورميانه قابل ارزيابي است. در اين معادله پيچيده، روسيه به عنوان يك كشور درگير جنگ فرسايشي با اوكراين، بيش از هر زمان ديگر نيازمند منابع مالي پايدار است. صادرات نفت، حتي با تخفيف و از مسيرهاي خاكستري، يكي از مهم‌ترين راهكارهاي بقاي اقتصادي روسيه محسوب مي‌شود. افزايش توليد نفت از سوي مسكو، اگرچه ممكن است قيمت جهاني را كاهش دهد، اما با هدف افزايش حجم فروش و تامين هزينه‌هاي جنگ صورت مي‌گيرد. بنابراين در راهبرد نفتي روسيه، «كاهش قيمت در برابر افزايش حجم» يك تاكتيك آشكار است كه در كنار مقاومت در برابر تحريم‌هاي غرب، به ‌نوعي به ابزار جنگي غيرنظامي نيز تبديل شده است. از سوي ديگر، عربستان سعودي كه همواره نقش محوري در اوپك داشته، در اين مرحله با ظرافتي خاص در حال اجراي يك بازي چندلايه است. اين كشور، در حالي كه تلاش مي‌كند از ابزار نفت براي حفظ ثبات اقتصادي خود بهره بگيرد، همزمان با ايالات متحده در زمينه مهار قيمت جهاني نفت و كنترل تورم، به‌ويژه پيش از انتخابات رياست‌جمهوري امريكا، همسويي استراتژيك دارد. در عين حال، عربستان مناسبات راهبردي خود با روسيه را نيز حفظ كرده و با اتخاذ سياستي متوازن تلاش دارد از جايگاه خود به عنوان يك ميانجي جهاني، هم در اقتصاد و هم در ديپلماسي بين‌المللي استفاده كند. ميزباني مذاكرات صلح اوكراين در رياض، دقيقا در همين راستا قابل تفسير است؛ اقدامي كه در ظاهر در خدمت صلح جهاني است، اما در واقع ابزاري براي ارتقاي موقعيت عربستان در نظم نوين بين‌الملل به ‌شمار مي‌رود. با اين حال، آنچه اين معادله را پيچيده‌تر مي‌كند، تاثيرات مستقيم سياست نفتي بر پرونده حساس مذاكرات ايران و امريكا در عمان است. در شرايطي كه ايران همچنان با تحريم‌هاي نفتي روبه‌رو است، اما با تكيه بر حدود سه ميليون بشكه نفت ذخيره‌ شده در بنادر و تاسيسات خود، در كنار ذخاير استراتژيك روسيه، داراي يك ابزار فشار بالقوه بر بازار جهاني انرژي است. مجموع اين ذخاير كه به بيش از شش ميليون بشكه مي‌رسد، نه‌تنها پيام مهمي براي بازار نفت دارد، بلكه يك ابزار چانه‌زني مهم در مذاكرات محسوب مي‌شود. ايران و روسيه، در صورت شكست ديپلماسي، قادرند با تزريق ناگهاني اين حجم به بازار، شوكي غيرقابل پيش‌بيني ايجاد كنند؛ شوكي كه مي‌تواند قيمت‌ها را در سطحي پايين تثبيت و اقتصادهاي غربي را دچار بحران كند. در همين حال، روند كاهشي قيمت نفت كه تحت تاثير افزايش عرضه از سوي عربستان و روسيه تسريع شده، به ‌صورت معكوس بر قدرت مانور ايران تاثير منفي گذاشته است. درآمدهاي ارزي ايران از مسير صادرات محدود نفتي كاهش يافته و همين مساله قدرت چانه‌زني آن در مذاكرات را به‌طور نسبي تضعيف كرده است. ايالات متحده، با درك اين وضعيت، در حال بهره‌برداري هوشمندانه از شرايط جديد است و سعي دارد با اعمال فشار اقتصادي و در عين حال ارايه مسيرهاي محدود گشايش مالي، ايران را به پذيرش يك توافق مرحله‌اي و مشروط در عمان ترغيب كند. اين سياست دوگانه، نه ‌تنها مبتني بر منطق تحريم، بلكه متكي بر مهندسي بازار انرژي نيز است؛ بازاري كه به ‌واسطه همكاري تاكتيكي واشنگتن با رياض و هماهنگي ضمني با مسكو، اكنون در مسير طراحي‌ شده‌اي حركت مي‌كند. اما پيوند بازار نفت با معادلات منطقه‌اي به همين‌ جا ختم نمي‌شود. كاهش درآمدهاي نفتي ايران، توان اين كشور براي حمايت از نيروهاي هم‌پيمان منطقه‌اي‌اش در محور مقاومت را به ‌شدت كاهش داده و همين مساله، به موازات تضعيف نسبي منابع مالي روسيه مي‌تواند به تضعيف قدرت بازيگري اين محور در يمن، سوريه، عراق و لبنان منجر شود. اين تضعيف همزمان، به ‌نوعي زمينه‌ساز ايجاد «آرامش مصنوعي» در منطقه است؛ آرامشي كه اگرچه ظاهري از ثبات دارد، اما بر پايه فشار اقتصادي و محدوديت نظامي شكل گرفته و در صورت تغيير شرايط، به سرعت قابل واژگوني است. در اين ميان، عربستان سعودي كه اكنون در موقعيتي ممتاز قرار گرفته، در تلاش است تا جايگزين نقش پيشين ايران در منطقه شود. با تلفيق ديپلماسي انرژي، روابط نزديك با امريكا، بهبود مناسبات با چين و روسيه و ايفاي نقش ميانجي در بحران‌هاي جهاني، رياض خود را براي بازيگري در خاورميانه جديد آماده مي‌سازد؛ خاورميانه‌اي كه در آن، محورهاي نفوذ و قدرت، نه فقط از طريق نظامي‌گري، بلكه از مسيرهاي ژئواكونوميكي و ديپلماسي چندساحتي تعريف مي‌شود. با كنار هم قرار دادن تمامي اين متغيرها، آينده خاورميانه در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. اگر مذاكرات عمان به توافقي بينجامد، ممكن است شاهد كاهش تنش‌ها و بازگشت تدريجي ايران به بازار جهاني نفت باشيم. در اين صورت، نفت به ابزار ثبات تبديل خواهد شد. اما اگر ديپلماسي شكست بخورد و فشار اقتصادي بر ايران و روسيه افزايش يابد، احتمال بازگشت به تنش‌هاي نيابتي، تحركات منطقه‌اي و حتي درگيري‌هاي مستقيم بيشتر خواهد شد. در چنين شرايطي، نفت نه‌تنها ابزار چانه‌زني ديپلماتيك نخواهد بود، بلكه به جرقه‌اي براي تشديد جنگ در منطقه تبديل مي‌شود. در نهايت بايد پذيرفت كه نفت ديگر صرفا يك منبع انرژي نيست؛ بلكه زباني جديد براي بيان اهداف ژئوپليتيكي و ابزاري تعيين‌كننده در شكل‌دهي به نظم بين‌المللي جديد است. در اين بازي پيچيده، عربستان، روسيه و امريكا هر يك در پي تحقق اهداف بلندمدت خود هستند و ايران، در نقطه تلاقي اين اهداف، ناگزير به بازتعريف استراتژي خود است. تصميمات نفتي امروز، ممكن است آينده صلح يا جنگ در خاورميانه را تعيين كنند و اين واقعيت، اهميت بازخواني هر بشكه نفت را به مثابه يك سند ژئوپليتيكي افزايش مي‌دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون