• 1404 شنبه 30 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6014 -
  • 1404 چهارشنبه 20 فروردين

سفرنامه ‌ «‌لبنان» سيدعطاءالله مهاجراني

بيروت، جهاني ديگر ؛ مقاومت زنده است(23)

سيد عطاء‌الله مهاجراني

صحبت شيخ نعيم قاسم را سه بار شنيدم. بار سنگينِ تاب‌سوزي را در شرايط بسيار سخت و تكان‌دهنده بر دوش گرفته است. البته:

«اندر بلاي سخت پديد آيد/

فضل و بزرگمردي و سالاري»

مثل آزمون انقلاب اسلامي و فضا و فرصت هشت ساله جنگ تحميلي كه زمينه و زمانه‌اي شد براي پرورش و درخشش نسلي كه شهيدان والا قاسم سليماني و حسن باقري و حسين خرّازي نمادها و نشانه‌هاي آنند. سيد حسن نصرالله و فرماندهان شهيد حزب‌الله همگي ثمره روييدن در روزگار دشوارند. وقتي ياران امام علي عليه‌السلام مبهوت سبك زندگي و سلوك او به ويژه در ميدان جهاد بودند كه چگونه كمتر از همه و ساده‌تر از همگان غذا مي‌خورد. كمتر از همگان مي‌خوابد؛ اما بيشتر از همه در ميدان جهاد است و خستگي‌ناپذير شمشير مي‌زند و جهاد مي‌كند. امام علي در نامه‌اي به عثمان بن حُنيف به اين نكته با استفاده از تمثيل لطيفي اشاره كرد:

«بدانيد درختی را كه در بيابان خشك رويد شاخه سخت‌تر بود و سبزه‌هاى خوش‌نما را پوست نازك‌تر و رُستني‌های صحرايی را آتش افروخته‌تر و خاموشی آن ديرتر.» (نهج‌البلاغه نامه شماره ۴۵، ترجمه سيدجعفر شهيدي)

طبيعي است كه متن سخنراني و معماري و هندسه آن و واژگان بسيار سنجيده و دقيق دستاورد مشورت و خرد جمعي حزب‌الله است. به ويژه «مركز تحقيقات حزب‌الله» كه به گمانم يكي از بهترين مراكز پژوهشي است كه مسائل و موضوعات لبنان و منطقه و نيز جهان را در نسبت با لبنان و منطقه بررسي و رصد مي‌كند. شيخ نعيم قاسم نيز شايسته‌ترين فرد و با سابقه‌ترين شخصيت در جمع رهبران حزب‌الله بوده و هست. توفيق داشتم كه در زمان معاونت رياست‌جمهوري و مسووليت كميته فلسطين در بيروت در سال ۱۳۶۹ در محل سفارت جمهوري اسلامي ايران نشستي با شوراي رهبري حزب‌الله در دوران دبيركلي شهيد سيد عباس موسوي و نيز پس از شهادت او ديدارهاي مكرري با شهيد سيدحسن نصرالله داشتم. مي‌توانم بگويم كه شيخ نعيم قاسم به شايستگي مي‌تواند و تا به حال توانسته حزب‌الله را در اين شرايط كه بي‌سابقه بوده است، ‌رهبري كند. اكنون براي من در بيروت در اين نيمه شبان غير از نيايش براي سلامت شيخ نعيم قاسم و عُلوّ درجات شهيدان و سيد آنان سيد حسن نصرالله پناهي نمانده است.

 

روز هفتم- جمعه ۲۰ مهر ماه

قرار است بعدازظهر در محل استقرار استوديوي برنامه تلويزيوني اينترنتي «ميدان» در هتل هيلتون مصاحبه‌اي داشته باشم. مجري سرباز روح‌الله است! واقعا نامش سربازِ روح‌الله است! و فاميلش رضوي است. رضوي از رايج‌ترين فاميل‌ها در بين شيعيان شبه قاره و در كشمير و پاكستان و لكهنو است. اصلا كشميري است. خانواده‌اش نام او را به دليل دلبستگي و بلكه شيدايي نسبت به امام خميني «سرباز روح‌الله» نام نهاده‌اند. زبان‌هاي فارسي و انگليسي و عربي را بسيار خوب و روان حرف مي‌زند. خوشرو و خوش بيان و مستعد و هوشمند و جذاب است! در نيمه راه دهه چهل عمر است. در روز آغاز حمله ارتش عراق به ايران در ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ متولد شده است. در دانشگاه علم و صنعت مهندسي راه‌آهن برقي خوانده و در جامعه المصطفي در قم تحصيل كرده است. پيش از اين با برنامه ميدان مصاحبه كرده‌ام. پرسش‌ها دقيق و كارشناسانه بود. من هم كوشيدم پاسخ‌هاي متناسبي بدهم. در واقع مصاحبه مروري بود بر موقعيت فعلي حزب‌الله و فلسطين و تقابل با تجاوز همه‌جانبه اسراييل و امريكا و اروپا و كشورهاي عبري - عربي!

در آغاز گفت‌وگو، سرباز روح‌الله اشاره كرد كه اين گفت‌وگو در روز سيصد و شصت و نهم از آغاز عمليات توفان‌الاقصي انجام مي‌شود! در واقع اين عدد به روشني نشان مي‌دهد كه دوران جنگ شش روزه يا حتي چند ماهه سپري شده است. فلسطيني‌ها و لبناني‌ها در موقعيتي قرار گرفته‌اند كه در برابر تحميل اراده نظامي و امنيتي و سياسي و تبليغاتي اسراييل و امريكا ايستاده‌اند. در برابر فشارهاي متحدان اروپايي و عربي مقاومت مي‌كنند. فشرده نكاتي كه در مصاحبه مطرح كردم، با رعايت اقتصاد كلمه و پرهيز از تكرار اين موارد بود:

يكم: من سفرهاي متعددي به لبنان داشته‌ام. نخستين آن به عنوان سفر رسمي در سال ۱۳۶۹ بود. معاون رييس‌جمهور آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني بودم. مسووليت كميته حمايت از فلسطين را بر عهده داشتم. به لبنان آمدم؛ در ملاقات با شوراي مركزي حزب‌الله و شهيد سيد عباس موسوي كه در آن هنگام دبيركل حزب‌الله بود؛ اين ملاحظه آيت‌الله هاشمي را مطرح كردم كه حزب‌الله شايسته است در انتخابات شركت كند. در مجلس و دولت لبنان حضور داشته باشد. حضور سياسي و اجتماعي در ساختار حكومت پيدا كند.اين سخن در آن وقت غيرمتعارف و شايد شبيه تابو بود! مگر مي‌شود؟! امروز كه حزب‌الله در ساختار و بافتار نظام پارلماني و اجرايي لبنان حضور دارد، اين امر عادي و بلكه بديهي به نظر مي‌رسد.

دوم: به‌رغم آسيب‌هاي ويران‌كننده و بي‌سابقه، حزب‌الله توانسته است با قامت بلند روي پاي خود بايستد. حفره‌هاي فرماندهي را كه با شهادت فرماندهان در بمباران‌ها و ترور‌ها اتفاق افتاد، پر كند. اين نكته‌اي بود كه در سخنان شيخ نعيم قاسم مطرح شده بود. گفت اكنون هيچ جايگاه خالي و پر نشده‌اي در ساختار فرماندهي حزب‌الله وجود ندارد. به نشريه المجله اشاره كردم كه در همان شماره ماه اكتبر روي جلدش تيتر زده بود: «انهيار حزب‌الله!» يعني ويراني و فروپاشي حزب‌الله. در تبليغات سنگين اسراييل و رسانه‌هاي امريكايي و اروپايي و منطقه و به ويژه در فضاي مجازي نيز اين مطلب همانند يك اصل و امري بديهي مطرح مي‌شد كه حزب‌الله تمام شده است. برخي گروه‌هاي دشمن حزب‌الله در لبنان به ويژه جماعت سميرجعجع نيز همين سخن را بر زبان مي‌آورند. اما مقاومت در جنوب نشان مي‌دهد كه سازمان رزمي و نيز سياسي حزب‌الله برقرار مانده است. ضربه‌ها اثرگذار و آسيب‌زننده بوده‌اند. اما حزب‌الله از پاي نيفتاده است. من سخنان شيخ نعيم قاسم را كه مي‌شنيدم، به نظرم رسيد ايشان در اين صحبت ۵۴ دقيقه‌اي گويي ۵۴ نكته با اهميت را مطرح كرد. در واقع صحبت شيخ نعيم قاسم به لحاظ نظري و عمليات جنوب در ميدان مقاومت نشان داد كه حزب‌الله ايستاده است. هر چند با پيكري خونين و زخم‌هايي بسيار عميق . عمليات موشكي حزب‌الله كه به روايت شهيد سيد حسن نصرالله كه گفت: «حيفا و ما بعد حيفا!» ما شاهد ما بعد حيفا بوديم. اين سه‌گانه؛ انتخاب رهبري و توانايي سازماندهي سياسي و رزمي در برابر ارتش اسراييل در جنوب لبنان و گسترش عمليات موشكي نشانه‌هاي بقاي حزب‌الله است.

سوم: همين اشاره به عدد ۳۶۹ كه بيش از يك‌سال از آغاز عمليات توفان‌الاقصي مي‌گذرد، نشان مي‌دهد كه اسراييل به اهداف سه‌گانه جنگ عليه فلسطين- كه البته از هفتم اكتبر ۲۰۲۳ آغاز نشده- دست نيافته است. اسراييل به ويژه از زبان رييس ستاد ارتش و وزير جنگ و مشخصا نتانياهو بر سه نكته به عنوان اهداف جنگ تاكيد داشته‌ است:

۱- پايان حماس

۲- آزادي تمامي گروگان‌ها

۳- بازگشت همگي شهرك‌نشينان صهيونيست به محل اقامتشان در شمال فلسطين اشغالي

اسراييل به اين اهداف دسترسي نيافته، آن وقت جنگ عليه حزب‌الله و لبنان را آغاز كرده است. همين نشانه سردرگمي در استراتژي جنگ است. همان سخن شيخ نعيم قاسم كه اسراييل جنگ را به كشتار تبديل كرده، «قتل» به جاي «قتال» تاكتيك را به جاي استراتژي نشانده است.

چهارم: الياس خوري، رمان‌نويس متفكر لبناني كه به تازگي درگذشت؛ از جمله مفاخر مشرق زمين مفاخر همه ما مسلمانان و مسيحيان است. كتابي به تازگي از او منتشر شده است با عنوان: «النكبة المستمرّة» در اين كتاب به دو جريان اشاره مي‌كند؛ جريان اشغال و سركوب و آوارگي و قتل‌عام فلسطيني‌ها با عنوان « النكبة» و در برابر آن جريان «مقاومت» كه همواره حضور داشته است. اسراييلي‌ها گمان مي‌كردند، جريان و نهضت مقاومت تمام مي‌شود. چنين نشد. در واقع به لحاظ نظري و بلكه جنگي رواني- تبليغاتي مي‌خواستند به عنوان يك اصل براي فلسطيني‌ها اين مفهوم يا موضوع را جا بيندازند كه مقاومت و مساله فلسطين تمام شده است. بايد تسليم شد. به روايت ادوارد سعيد «استسلام» را بپذيرند. اين نكته بسيار مهم را من در مقدمه كتاب «الثائر من الجنوب» كه سيد رفعت احمد روزنامه‌نگار مصري درباره سيد حسن نصرالله نوشته است، خواندم. نوشته اسراييل فقط دنبال اشغال سرزمين نيست. «احتلال الاراضي» بلكه دنبال «احتلال العقول و الارواح» نيز هست. مي‌خواهد عقل‌ها و دل‌ها را هم اشغال كند. يعني كسي ديگر فكر مقاومت در برابر اسراييل يا شكست اسراييل را به ذهن خود راه ندهد. نمي‌شود مقاومت كرد تبديل به ايده راهنما شود، چنانكه سازمان آزاديبخش فلسطين كه البته تبديل به «نهاد اسارت فلسطين» شده است. دولت خودگردان كه تبديل به «دولت پاكباخته» شده است، همين ايده را پذيرفته‌اند و با فلسطين به عنوان وسيله‌اي براي امرار معاش به سر مي‌برند.

مقاومت فلسطيني‌ها به ويژه مردم غزّه نشان داد كه پيش‌بيني نخستين نخست وزير، بلكه موسس دولت اشغالگر اسراييل بن گوريون تحقق نيافته است. بن گوريون گفته بود: «مساله فلسطين؟ كودكان و جوانان فراموشش مي‌كنند. پيرمردان و پيرزنان فلسطيني هم مي‌ميرند.» چنين اتفاقي نيفتاده است. وقتي بن گوريون در سال ۱۹۷۳ درگذشت، يحيي السنوار ۱۱ ساله و محمد الضياف ۸ ساله بودند. همان كودكاني بودند كه قرار بود فلسطين را فراموش كنند. نكته ديگر در سخنان بن گوريون هميشه لحني از تحقير و توهين نسبت به عرب‌هاي فلسطيني و عرب‌ها به شكل عمومي ديده مي‌شود. در آغاز نبرد‌هاي براي اشغال فلسطين كه صهيونيست‌ها آن را «جنگ استقلال» مي‌نامند؛ بن گوريون مي‌گويد: «نگران كمبود اسلحه نباشيد. ما اسلحه را از توي چنگ عرب‌ها بيرون مي‌آوريم.» همين شيوه در مصاحبه موشه دايان بعد از جنگ ۱۹۶۷ نيز ديده مي‌شود. هنگامي كه به تفصيل توضيح مي‌دهد؛ چگونه هواپيماهاي بمب‌افكن اسراييل هواپيماهاي جنگي نيروي هوايي مصر را روي زمين بمباران كردند. خبرنگار مي‌پرسد: «شما اين اسرار نظامي را به همين صراحت مطرح مي‌كنيد؟!» در پاسخ مي‌گويد: «عرب‌ها نمي‌خوانند!» اين تعبير «عرب‌ها نمي‌خوانند!» ضرب‌المثل و كليشه شده است. عمليات توفان‌الاقصي در واقع كوهنوردي از قله بود. نشان داد كه عرب‌ها مي‌خوانند و در سازماندهي يك عمليات نظامي و امنيتي در درون سرزمين اشغالي تا چه حد دقيق و منضبطند.

پنجم: اگر يادتان باشد و در جنگ 33 روزه اسراييل عليه لبنان و حزب‌الله كنفرانسي در پترزبورگ در روسيه برگزار شده بود، كندليزا رايس، وزير خارجه وقت امريكا گفت: «اين ضجه و صدايي كه از لبنان مي‌شنويم فرياد زايمان خاورميانه جديد است!» به همان تعبير خودمان كندليزا رايس سر زايمان از دست رفت! حزب‌الله باقي ماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون