• 1404 شنبه 30 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6013 -
  • 1404 سه‌شنبه 19 فروردين

مصيبتي به اسم چت جي‌پي‌تي

قاتل جان به جاي قاتق نان

محسن آزموده

با دوستي صحبت مي‌كردم، گفت به همه نوشته‌ها و يادداشت‌هايي كه به دستم مي‌رسد، مشكوكم. به طرف مي‌گويم يك معرفي كتاب بنويس، كتاب800 صفحه‌اي را امروز مي‌گيرد. فردا صبح يك يادداشت 3000 كلمه‌اي تحويلم مي‌دهد، بدون يك غلط تايپي و نگارشي و ويرايشي. پر از ارجاع و اطلاعات و داده از خود كتاب. چطور ممكن است؟ يك زماني در متون قديمي مي‌گفتند نوابغ چنين توانايي‌هايي دارند. حالا انگار كار خيلي ساده شده. اسم كتاب را به چت جي‌پي‌تي مي‌دهي، برايت يك متن دو هزار كلمه‌اي مي‌نويسد.
ازش مي‌خواهي درباره آبياري گياهان دريايي مقاله‌اي علمي-تحليلي بنويسد، سه سوته با ارجاع به صدها مقاله و كتاب علمي و پژوهشي یک مکتوبه درست و درمان جور می‌کند. حتي بعضي مي‌گويند لحن و سبك نويسنده‌هاي مختلف را هم در مي‌آورد. آنها كه ناشي‌ترند، همين طور مطالب ويراسته تحويلت مي‌دهند، با جملات پر طمطراق و قلنبه‌سلنبه. با كلي آمار و ارقام و سند و مدرك. نمي‌شود هم به طرف گفت كه اين را خودت ننوشته‌اي. مي‌گويد «چه اشكالي دارد؟ همه‌چيزش كه سر جايش است. ساختار را رعايت كرده‌ام، اطلاعات اشتباه و غلط كه نداده‌ام، هدف اين بوده كه خواننده با خواندن اين مطلب بفهمد كتاب درباره چيست كه مي‌فهمد». حرف حق جواب ندارد. يك زماني مي‌گفتند مطلب نبايد دلنوشته باشد، انشانويسي و حكايت نفس كار خوبي نيست. به كسي چه كه شما الان چه احساسي داريد؟ مردم چرا بايد بدانند كه تو الان دلت گرفته يا ديروز صبحانه چه چيزي خورده‌اي يا از فلاني بدت مي‌آيد؟ مطلب بايد حاوي اطلاعات و داده‌هايي باشد، بايد يك چيزهايي داشته باشد تا وقتي خواننده مي‌خواند، حس نكند وقت و زمانش تلف شده و هيچ چيز جديدي به اندوخته‌هاي دانش و علمش افزوده نشده. ما هم تلاش مي‌كرديم در مطالبي كه مي‌نويسيم، به هر مصيبتي شده يك چيزهاي تازه‌اي اضافه كنيم، مثلا هميشه وقتي اسم يك فيلسوف را مي‌نوشتم، مي‌گشتم و سال تولد و وفاتش را هم مي‌آوردم يا توضيحي درباره اينكه كجايي است.
يا وقتي درباره يك كتاب مي‌نوشتم، حتما سال نشرش را هم ذكر مي‌كردم. فكر مي‌كردم خواننده حتي اگر از كل مطلبم چيزي عايدش نشود، دست‌كم مي‌فهمد كه كانت در چه سال‌هايي در قرن هجدهم زندگي مي‌كرده يا كتاب هستي و زمان هايدگر چه سالي منتشر شده. حتي همين الان وسوسه مي‌شوم كه بنويسم منظورم از كانت و هايدگر فيلسوفاني آلماني است. اما واقعيت اين است كه همه اين تلاش‌هاي وقت‌گير و طاقت‌فرسا به آب در هاون كوبيدن بدل شده. اتلاف وقت و زمان است. تا اسم يك آدم يا كتاب يا شهر يا هر چيز ديگري را مي‌آوري، ناشي‌ترها آن را گوگل مي‌كنند و حرفه‌اي‌ترها به چت جي‌پي‌تي و هزار و يك اپ مشابه ديگر مراجعه مي‌كنند و در كسري از ثانيه هفت جد و آباد كانت و هايدگر را جلوي چشمت مي‌آورند. ديگر اين طور نيست كه لازم باشد مطلب را با صد تا جا چك كرد تا خطايي محتوايي و ويرايشي در آن نباشد. همه به همه اطلاعات و داده‌ها دسترسي دارند و كسي براي دانستن يك موضوع يادداشت امثال من را نمي‌خواند. صدها و بلكه ميليون‌ها منبع بهتر و به مراتب باسوادتر و دقيق‌تر و بدون خطاتر هست كه يك مطلب را به زباني هزاران بار ساده‌تر و سهل‌الوصول‌تر عرضه مي‌كنند. 
بله. چت جي‌پي‌تي و ابزارهايي مثل آن قرار بود قاتق نانمان باشد، قاتل جانمان شده. منظورم ما روزنامه‌نگارها و نويسنده‌ها و كساني است كه با موضوعاتي از اين دست سر و كار داريم. دور نيست روزي كه كل صفحات روزنامه و كتاب را بتوان با چت جي‌پي‌تي و امثالهم پر كرد. احتمالا خودش هم بخواند! پس علي‌الحساب تا آن روز زنده باد غلط تايپي و نگارشي و ويرايشي. تا زماني كه ماشين‌ها مثل آدم‌ها ياد نگرفته‌اند اشتباه كنند يا فريبكاري، مي‌توان مطمئن بود كه مطلبي كه ساعت را با «ط» بنويسد، احتمالا كار ماشين نيست و از ذهن و قلم يك آدم تراوش كرده. اين را كه چه فايده و اهميتي دارد، نمي‌دانم. خدا عالم است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون