خوش باش دمي كه زندگاني اين است
محسن آزموده
روزهاي پاياني اسفند مردم در ايران همه در جوش و جلا هستند تا خود را براي تحويل سال و عيد نوروز آماده كنند. قصه نوروز هم كه ميدانيم، مربوط به امروز و ديروز نيست، از هزارهها آمده و ايرانيان پايين بروند، بالا بروند، نوروز را جشن ميگيرند و سر آن با كسي شوخي ندارند. در اين باره هم هزاران هزار صفحه كتاب و مقاله نوشته شده كه نوروز وقت دگرگوني طبيعت است و زمان نو شدن زمين و زمان و وقت تجديد عهد با مردگان و زندگان و هنگام دور هم جمع شدن خانوادهها و دوستان و...الخ. همه اينها درست. اما نوروز وقت تفريح و سرگرمي و فراغت و بيكاري هم هست. 14- 13 روز تعطيلي براي بيخيال عالم و آدم شدن و خوش گذراندن و يلليتللي كردن!
از همان اول اسفند و ايبسا خيلي قبلتر از آن، بسياري در اين فكرند كه عيد را چه كار كنند، سفر بروند يا در خانه بمانند؟ با اين وضعيت افتضاح اقتصادي سفر رفتن براي بسياري تبديل به يك آرزوي بزرگ و برآورده نشدني شده، اگرچه به هر حال همه ساله در نوروز شمار زيادي از ايرانيان هر طور شده يك طرفي ميروند، حالا شده روستا و شهر آبا و اجدادي يا خانه يك فك و فاميل يا يك سفر شمال دو روزه و اقامت در خانه معلم و از اين چيزها. اما ترديدي نيست كه با اين شرايط قمر در عقرب اقتصادي و قيمتهاي نجومي تعداد كساني كه در خانه ميمانند، بسيار بيشتر شده. حالا سوال اين است كه اگر در خانه ميمانيم، چه كار كنيم؟ نميشود كه عين چهارده روز را ديد و بازديد كرد يا در خانه را بست و خوابيد. اينجاست كه بسياري ياد فيلمهايي كه نديدهاند يا كتابهايي كه نخواندهاند، ميافتند و شروع ميكنند به برنامهريزي كه در عيد اين فيلمها و سريالها را ميبينيم يا اين كتابها را ميخوانيم. اما تجربه نشان داده كه معمولا بعد از عيد انگشتشمارند كساني كه موفق شدهاند نيمي از اين برنامهها را عملي كنند.
حالا مساله اين است كه آيا اين شكستهاي مكرر باعث ميشود كه باز سال بعد براي نوروز برنامهريزي نكنيم؟ خير. برنامهريزي براي گذراندن نوروز جزوي از مناسك و آداب آن است مثل چيدن سفره هفتسين، تميز كردن خانه، خريد نقل و نبات و شيريني در حد وسع و توان، تهيه لباس جديد اگر مخارج سنگين و قيمتهاي سرسامآور اجازه بدهد. از قديم گفتهاند وصفالعيش، نصفالعيش. مهم نيست كه چقدر از اين برنامهها محقق ميشود، مهم آن است كه در روزهاي انتظار پايان سال، خيال اين وعدهها و وعيدها خودش خيلي لذتبخش است، مثل انتظار عاشق براي وصال معشوق كه ممكن است بعد از به وقوع پيوستن آن فرد با خودش فكر كند كه خب، كه چي؟ معشوق و وصال كه ميگفتند، اين بود؟ آن همه مشقت و سختي همين؟ بله. همين. نبايد به بعد از آن فكر كرد. به قول خيام خوش باش دمي كه زندگاني اين است.