محمد مسجدجامعي با اشاره به اهميت روابط ايران و واتيكان
در راستاي كاهش چالشهاي بينالمللي كشورمان
ديپلماسي ديني و چالشهاي جهان
مسعود پزشكيان، رياستجمهوري كشورمان اواخر آبان ماه 1403 در حاشيه سفر هيات ايراني براي شركت در دوازدهمين دور گفتوگوي ديني «مركز گفتوگوي اديان و فرهنگهاي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي» و «نهاد گفتوگوي اديان واتيكان» نامهاي به پاپ فرانسيس نوشت و از او خواست توان خود را براي جلوگيري از ادامه تجاوزات غيرانساني، برقراري صلح و آتشبس و ايجاد فرصتي براي ارسال كمكهاي بشردوستانه به آسيبديدگان به كار گيرد و سران كشورهاي جهان به ويژه دولتهاي مسيحي را به كمك به اين امر مهم ترغيب كند. پاپ فرانسيس و واتيكان چه اندازه ميتواند در بحرانها و چالشهاي بينالمللي نقش موثر داشته باشد؟ نقش ديپلماسي ديني در رفع ناآراميها و بحرانهاي منطقهاي و جهاني چه اندازه ميتواند مفيد و موثر باشد؟ آيا گفتوگو با واتيكان در بهبود روابط ايران با غرب ميتواند موثر باشد؟ «دينآنلاين» درباره اين موضوع گفتوگويي با حجتالاسلام محمد مسجدجامعي (سفير اسبق ايران در واتيكان) داشته كه اهم گفتههاي وي را ميتوانيد در ادامه بخوانيد.
مسجدجامعي كه خود موسس نخستين گفتوگوهاي رسمي ايران و واتيكان به شمار ميرود، معتقد است ارتباط ايران و واتيكان فراتر از روابط دوجانبه و نمادي از احترام متقابل بين دو مركز ديني و فرهنگي است. به عقيده وي، روابط با واتيكان از نظر رمزي و سمبليك اهميت دارد و از سويي ميتواند به بهبود تصوير ايران در جهان كمك كند. مسجدجامعي در آغاز اين گفتوگو با مروري تاريخي به روابط دوجانبه ايران و واتيكان ميگويد كه رابطه ديپلماتيك با واتيكان از سال 1953 ميلادي شروع و نخستين گفتوگوي رسمي در سال 1373 برگزار شد. اين گفتوگوها طبيعتا بر تعاملات مثبت و اعتمادسازي در سطوح بينالمللي تاثير ميگذارد.
اهميت ايران براي واتيكان
اهميت ايران براي واتيكان در ساليان گذشته و با ظهور داعش دوچندان شد. ايران تنها دولت منطقه بود كه به صورت رسمي در خط مقدم مبارزه با داعش حضور يافت و از كيان پيروان اديان و مسيحيان منطقه دفاع كرد. از سوي ديگر ايران پايگاه شيعيان جهان است و اگر نهادي بخواهد با شيعيان جهان به طور موثر وارد گفتوگو شود نميتواند ايران را ناديده بگيرد. به عقيده مسجدجامعي «واتيكان به دنبال ارتباط با شيعيان است و مركزيت ايران به عنوان مركز تشيع اين روابط را مهمتر ميكند.» اين ارتباطات ميتواند هم به تصوير بينالمللي ايران كمك كند و هم نقش واتيكان را در معادلات منطقهاي تقويت كند. ديپلماسي ديني در كنار ديگر انواع ديپلماسي، موضوعي است كه كمتر براي ايجاد صلح و دور كردن تهديدهاي جهاني به آن توجه شده است. به باور مسجدجامعي، در گفتوگوهاي ميان ايران و واتيكان، نه تنها مسائل ديني مطرح ميشوند، بلكه نتايج سياسي و اجتماعي آن هم حائز اهميت است. اين نوع روابط نشانهاي از روح اعتمادسازي و همكاري در عرصه بينالمللي دارد كه ميتواند بر سياست خارجي تاثيرگذار باشد.
اهميت نامه رييسجمهور به پاپ
مسجدجامعي معتقد است نامه اخير رياستجمهوري ايران به پاپ فرانسيس داراي اهميت راهبردي است. به گمان سفير اسبق ايران در واتيكان، بعيد نيست براي پاپ فرانسيس كه تمايلش را براي ميانجيگري در ماجراي جنگ اوكراين نشان داد و آمادگياش را براي سفر به كرهشمالي و ترميم روابط دو كره اعلام كرد، نوعي ميانجيگر در مورد ايران، جذاب نباشد. پاپ موجود پاپي استثنايي است و مواضعي ترقيخواهانه دارد. ما از حضور او كم استفاده كردهايم حال آنكه به نظر ميرسد مايل به همكاري بيشتري با ما بوده و هست.
سطح روابط ما و واتيكان قابل قبول است
مسجدجامعي با اشاره به نامه رييسجمهور معتقد است اينكه ما با واتيكان گفتوگو ميكنيم، به اين معناست كه روابط دوجانبه در سطح مناسب و قابل قبولي قرار دارد. ممكن است اين روابط در همه مواقع كاملا مطلوب نباشد، اما نشاندهنده اين است كه سطح روابط در حدي است كه گفتوگوها ميتوانند ادامه يابند. رابطه با مركزيت كليساي كاتوليك، كه جمعيت بزرگي را در سطح جهان نمايندگي ميكند، هم براي ما و هم براي آنها مهم است. اين موضوع از دو منظر اهميت دارد:
1- يكم، اهميت رمزي و سمبليك: اين اهميت براي افكار عمومي بينالمللي است و اينكه طرفين با يكديگر رابطه محترمانهاي دارند؛ خصوصا در آنجا كه اين روابط با كشور حساسي همچون ايران است. در شرايط كنوني حساسيتها نسبت به ايران فراوان است و گفتوگوي با اين كشور حداقل براي ناظراني كه همه مسائل و تحولات ايران را رصد ميكنند، معنيدار است.
2- دوم، اهميت متقابل: براي واتيكان مهم است كه با ايران به عنوان يك كشور تاثيرگذار در منطقه و در جوامع شيعي رابطه خوبي داشته باشد و براي ما نيز ارتباط با اين مركز كه موقعيت جهاني شناخته شدهاي دارد، ميتواند در عرصههاي مختلف مفيد باشد.
آيتالله كاشاني و ايده ارتباط با واتيكان
سفير اسبق ايران در واتيكان تصريح كرد: گفتوگوي اخير، دوازدهمين دور از اين سلسله گفتوگوها بود. نخستين دور آن در زمان ماموريت خود من انجام شد. برگزاري اولين دور، كه در تهران برگزار شد، با دشواريها و چالشهاي زيادي همراه بود و درنهايت در سال ۱۳۷3 به انجام رسيد. در آن زمان آنان چنين گفتوگويي را به دلايل مختلف نميخواستند كه پس از نشيب و فرازهاي فراواني، بالاخره برگزار شد و ادامه يافت. او با بيان اينكه ارتباط ايران با واتيكان از سال ۱۹۵۳ آغاز شده است، افزود: در دهه هفتاد قرن گذشته اين روابط فعالتر شد. هنگام عزيمتم به واتيكان مرحوم اسقف عيسايي، تنها اسقف ايرانيالاصل بود. او تحصيلات خود را در رم به پايان رسانيده و فردي عالم و متواضع بود. او تعريف ميكرد كه در كودكي، زماني كه تنها دوازده سال داشت، براي تحصيل ديني از ايران به كردستان عراق ميرود -ايشان سنندجي بود- اما به دليل جثه كوچك و مليتش، همكلاسيها، او را «عجمي» صدا ميزدند كه در عرف عراقي نوعي تحقير محسوب ميشود. اما وقتي در امتحانات رتبه اول را حائز ميشود، مورد احترام واقع ميشود و نگاهها نسبت به او تغيير ميكند. او هم كلاس پاتريارك كلداني-كاتوليكها، كاردينال بيداويد بود و محل استقرارش در بغداد. او را كاملا ميشناختم و يك بار هم به ايران آمد. از بهترين شخصيتهاي مسيحي خاورميانه بود.
او ميگفت كه جوان بودم و همراه با اسقف پاپالاردو، كه نماينده ديني پاپ در ايران بود، به ديدار آيتالله كاشاني رفتيم. آيتالله كاشاني در آن زمان رييس مجلس بود و به گرمي ما را پذيرفت. ايشان سوالات متعددي درباره پاپها و كليساي كاتوليك ميكند، چراكه تشكيلات واتيكان برايش جالب و بلكه بسيار جالب بود. ملاقات طولاني شد و سپس گفت: چرا ما با واتيكان رابطه نداريم؟ همانجا نامهاي مينويسد به دكتر مصدق، نخستوزير وقت و پيشنهاد ميكند اين موضوع در هيات دولت مطرح و رابطه ديپلماتيك آغاز شود. اين نامه به هيات دولت رفت، اما كمي بعد دولت مصدق سقوط كرد و رژيم پهلوي اين رابطه را برقرار ساخت. از سال ۱۹۵۳ روابط رسمي و دوجانبه آغاز شد و هر دو طرف در كشورهاي يكديگر سفير مقيم داشتند.
مسجدجامعي در ادامه با اشاره به پاپ پل ششم ميگويد روابط ايران و واتيكان در زمان او عميقتر ميشود و ميافزايد: در زمان پل ششم كه يكي از عالمترين و فرهنگدوستترين پاپهاي قرن بيستم بود، گفتوگوهايي بين مقامات ديني و فلسفي ايران و واتيكان صورت گرفت. بد نيست خاطرهاي در مورد رابطه دوجانبه نقل كنم.
خاطرهاي از سفير ونزوئلا در واتيكان
سفير ونزوئلا در واتيكان در زمان ماموريتم، آقاي فولمر، نقل ميكرد كه در دوران پاپي پل ششم به ديدار پاپ رفتم و كتاب كوچك «انسان و طبيعت» دكتر [سيدحسين] نصر را كه تازه منتشر شده بود، به او هديه دادم. در ملاقات بعدي كه مدتي بعد انجام ميشد او ميگويد كتاب را در همان شب اول خواندم و تشكر ميكند كه چنين كتاب جالبي را به او داده است. آقاي فولمر اصلا هلندي بود و فارغ از سمت سفارت از شخصيتهاي بنام ونزوئلا بود و همسر امريكايياش در ارايه خدمات آموزشي بسيار فعال بود. هر دو كاتوليكهاي متديني بودند و هر دو در روزهاي كنفرانس جمعيت در قاهره به نفع نقطه نظرات واتيكان، فعال بودند. ظاهرا خود دكتر نصر و برخي از روحانيان و روشنفكران آن زمان با واتيكان رفتوآمد داشتهاند.
گفتوگوهاي رسمي اخير
چنانكه گفته شد اولين گفتوگو در 1373 در تهران برگزار شد و دور اخير، دوازدهمين دوره اين مذاكرات بود. از همان ابتدا قرار بر اين بود كه يك دور در تهران و دور بعدي در رم برگزار شود، به صورت دوسالانه. اين نوع گفتوگوي دورهاي ميان ايران و واتيكان كم و بيش منحصربهفرد است و كشورهاي معدودي چنين روابطي دارند. اين موضوع هم براي ايران و هم براي واتيكان اهميت دارد. مسجدجامعي در ادامه به ساير گفتوگوهاي واتيكان با ديگر كشورهاي اسلامي اشاره كرد و البته تاكيد كرد اين گفتوگوها محدود است: آنها گفتوگويي با مصر دارند اما نه با دولت مصر، بلكه با الازهر. البته در حال حاضر دقيقا يادم نيست كه با چه كشورهاي ديگري چنين گفتوگوهايي دارند. اگر باشد، معدود هستند.
اهداف گفتوگوهاي واتيكان با ساير اديان
مسجدجامعي در پاسخ به سوالي درباره اهداف شكلگيري چنين گفتوگوهايي افزود: اين گفتوگوها اغلب با انگيزههاي علمي و فلسفي و حتي الهياتي برگزار ميشود اما نتايج سياسي و احيانا اجتماعي آن بيشتر مورد توجه است. حتي گفتوگوي آنها با يهوديان هم اينچنين است. گفتوگوي آنان با واتيكان عمدتا و بلكه كلا با اهداف سياسي صورت ميگيرد كه البته هميشه هم بدان دست مييابند. به عنواني واتيكانيها مجبورند امتيازات مورد توقع آنان را بدهند. مسجدجامعي اين نوع از گفتوگوها را بخشي از ديپلماسي دانست و افزود: ميتوان آن را «ديپلماسي ديني» ناميد.
ابعاد ديپلماسي ديني و كاركرد آن
او سعي كرد در ادامه به شاخصها و ويژگيهاي اين نوع از ديپلماسي بپردازد و افزود: ديپلماسي ديني به اين معناست كه از ارتباطات ديني جهت تسهيل ارتباطها و تقويت اعتماد چه براي طرفين و چه براي طرفهاي ديگري كه ناظر هستند، بهره گرفته شود، براي ارتقاي روابط، ايجاد ثبات، تقويت همكاريهاي متقابل و اطمينانبخشي به كساني كه به اين روابط يا به طرفي كه گفتوگو ميكند، حساس هستند. مسجدجامعي در ادامه به شرح نظر واتيكانيها درباره ايران پرداخت و گفت: از نظر واتيكانيها، رابطه با ايران يعني ارتباط با يك كشور مهم در منطقه كه هم خود ايران اهميت دارد و هم نفوذ و نقش او در منطقه. براي مثال، در جريان حوادث پس از انقلابهاي عربي و ظهور گروههاي تكفيري، اين گروهها اهدافي همچون حذف پيروان ساير اديان و از جمله مسيحيان را در منطقه داشتند. آنها تعداد زيادي از كليساها، ديرها و مراكز تاريخي مسيحيان را نابود كردند. اين اقدامات وحشت زيادي بين مسيحيان منطقه، از جمله در سوريه، مصر، لبنان، اردن و بهويژه در عراق ايجاد كرد. تقريبا سهچهارم مسيحيان عراقي پس از اين حوادث، مهاجرت كردند. اين مهاجرت از ساير كشورها هم انجام شد.
نقش ايران در برابر تكفيريها
او در ادامه با اشاره به اهميت ايران در مهار تكفيريها گفت: ايران تنها كشوري بود كه به صورت عملياتي در برابر جنبش تكفيريها ايستاد. اين سياست ايران از نظر واتيكان بسيار مهم بود. علاوه بر اين، از طريق رابطه با ايران، واتيكان ميتوانست با جهان تشيع ارتباط برقرار كند. همچنين اين روابط به واتيكان كمك ميكرد تا به كشورهاي غربي نشان دهد كه با ايران، كه براي آنها يك موضوع حساس و مهم است، رابطهاي نزديك و دوستانه دارد. اين موضوع هم براي واتيكان مهم است و هم براي غربيها. بخشي از اعتبار واتيكان به دليل همين نوع ارتباطها است؛ از چين و ويتنام گرفته تا ايران و عراق.
فايده گفتوگو با واتيكان براي ايران
سفير اسبق كشورمان در واتيكان با اشاره به اهميت گفتوگوي ايران با واتيكان و فايده آن براي ما افزود: اين روابط براي ايران نيز اهميت داشت. بسياري از اتهاماتي كه به ايران درباره عدم تحمل پيروان ديگر اديان زده ميشد، بهواسطه اين روابط تا حد زيادي كاهش مييافت و باعث بهبود تصوير ايران ميشد. بيان نمونههايش محتاج وقت بيشتري است. به باور او واتيكانيها مايلند معمولا به صورت مستقل نقش خود را ميان روابط ايران و غرب ايفا كنند.
نمونههاي موفق نقشآفريني واتيكان
او در ادامه با اشاره به ناآراميهاي چند سال اخير ونزوئلا ميان دولت مادورو و مخالفان گفت واتيكان تمايل به ميانجيگري داشت، اما دولت ونزوئلا آن را نپذيرفت. در اختلافات مرزي شيلي و آرژانتين در دهه هفتاد، واتيكان ابتكار عمل به خرج داد و موفق شد دو كشور را به نتيجهاي مثبت برساند. در آن ايام كاردينال سودانو سفير واتيكان در شيلي بود كه بعدها نخستوزير مقتدر واتيكان شد و راتسينگر را به مقام پاپي رسانيد. در زمان ماموريتم او اين سمت را داشت و به واقع با قدرت واتيكان را مديريت ميكرد. او بود كه توانست اوضاع نسبتا آشفته آنجا را در ساليان آخر عمر ژان پل دوم، با اصرار بر انتخاب راتسينگر بسامان آورد. او پاپ قبلي، بنديكت شانزدهم است. در سودان جنوبي و مسائل كرهشمالي نيز واتيكان تمايل خود را براي ميانجيگري ابراز كرده است. مسجدجامعي با اشاره به جنگ اوكراين افزود: پس از جنگ اوكراين، پاپ گفت اگر طرفين بپذيرند آماده است ميانجيگري كند. حتي يك بار در مورد اختلافات دو كره گفت آماده است براي صلح به كرهشمالي رود كه هيچ نوع رابطهاي با واتيكان نداشته و ندارد.
نقش واتيكان در تلطيف فضاي ايران و غرب
سفير اسبق كشورمان در واتيكان در مورد نوع كنشگري واتيكان در روابط بين تهران و غرب گفت: واتيكان سياست مستقلي دارد و نميخواهد به عنوان شريك يا واسطه در مسائل حضور داشته باشد. اما رابطه خوب ايران و واتيكان ميتواند در تلطيف فضاي بينالمللي و تغيير ديدگاهها نسبت به ايران موثر باشد. براي كشورهاي غربي و حتي كشورهاي امريكاي لاتين و حتي آفريقايي و آسيايي، رابطه نزديك ايران و واتيكان مهم است و تصوير بهتري از ايران در ذهن آنها ايجاد ميكند، به ويژه پاپ فرانسيس بيش از پاپهاي گذشته در اين زمينه فعال بود و عموم مواردي كه از ميانجيگريها برشمرديم، در زمان او انجام شد. احتمالا واتيكان با توجه به ملاحظاتش مايل باشد در مورد ايران ايفاي نقش كند. هنگام داستان گروگانگيري هم كه در زمان ژان پل دوم بود، آنها مايل به ميانجيگري بودند.
چالش غيرواقعبينانه بودن برخي انتظارات
مسجدجامعي برخي توقعات ديپلماتيك اما غيرواقعي را از چالشهاي بهبود روابط با واتيكان دانست و افزود: درخواستهايي كه از پاپ براي تاثيرگذاري بر شخصيتهايي مثل ترامپ ميشود، عموما غيرواقعبينانه است، زيرا نفوذ پاپ در اين نوع مسائل محدود است و بسياري از شخصيتها همچون ترامپ، ارتباطي با كليساي كاتوليك ندارند و بعضا بر ضد آن هستند، اگرچه صريحا چنين نميگويند. البته ترامپ سابقه كليسايي ندارد و بدان تظاهر ميكند، اما كليساهاي موردنظر او كه بدانها متكي است، همگي اونجليكال هستند كه عموما از منتقدان كليساي كاتوليك به شمار ميآيند. در اوايل رياستجمهورياش، ترامپ يكبار در مورد انتقاد غيرصريح و غيرمستقيم پاپ واكنش نسبتا سختي نشان داد و از آن به بعد پاپ درباره او چيزي نگفت.
ايران در متون مقدس مسيحي
او با اشاره به جايگاه فرهنگي و تمدني ايران درنظر نخبگان علمي و فرهنگي واتيكان گفت: ايران و تاريخ و فرهنگش براي شخصيتهاي علمي آنها بسيار مهم و پرجاذبه است. نام ايران و پادشاهان ايران مكرر در عهد عتيق آمده است. آن سه حكيمي كه از شرق پس از تولد حضرت مسيح عازم فلسطين ميشوند، به احتمال فراوان ايراني بودهاند كه داستان آن در اناجيل چهارگانه آمده و از مسلمات تاريخ مسيحيت است كه در همه نقاشيهاي مربوط به تولد مسيح هم، منعكس است. قبل از رسميت يافتن مسيحيت تعدادي مسيحي ايراني در قلمرو امپراتوري رم به دليل مسيحي شدن، كشته ميشوند و به شهادت ميرسند. قبر حداقل هفت تن از اين شهدا در شهر رم است. مضافا كه بدون توجه به ميتراييسم ايراني و آيين ماني نميتوان فرهنگ مسيحيت دوران نخستين را درك كرد. خصوصا ميتراييسم در اين ميان اهميت فراواني دارد. چنانكه فرهنگ ايران ساساني و آيين زردتشت در تدوين تلمود بابلي، نقش بسياري داشته كه تحقيقات دو سه دهه اخير بدان رسيده است. مضافا كه يكي از مهمترين قديسان آنان، سنت آگوستين و نويسنده كتابهاي «شهر خدا» و «اعترافات» در ابتدا مانوي بوده است.
اهميت كليساي فارس
از همه مهمتر داستان «كليساي فارس» است كه مركز پاترياركي آن در شهر سلوكيه بود كه اين خود يكي از هفت شهر پايتخت ساسانيان، يعني تيسفون است. اين همان كليساي نسطوري است كه در گذشته از مهمترين شاخههاي مسيحيت بود. بسياري از اينان اساتيد دانشگاه جندي شاپور و سپس از محققان و مترجمان بيت الحكمه بغداد بودند. واقعيت اين است كه به لحاظ علمي و تاريخي و بلكه الهياتي تمامي آنچه به اختصار گفته شد براي اساتيد دانشگاههاي كاتوليكي و بلكه غيركاتوليكي مهم است، اگرچه متاسفانه خود ايرانيان بدانها نميپردازند و حتي اطلاعي از آنها ندارند و متاسفانه بعضا آنها را نفي ميكنند.
اهميت روابط ايران و واتيكان
مسجدجامعي با اشاره به منحصربه فرد بودن ماهيت واتيكان به اهميت ارتباط كشورمان با اين نهاد مذهبي مهم در جهان پرداخت و گفت: رابطه ايران و واتيكان به عنوان مركز مسيحيت كاتوليك و جايگاهي كه در حال حاضر دارد، اهميت ويژهاي دارد و نميتوان آن را به روابط معمول ميان دو كشور تشبيه كرد. اين روابط نه تنها براي ايران، بلكه براي خود واتيكان نيز داراي اهميت راهبردي است. وي در ادامه با اشاره به اهميت واتيكان در جوامع غربي افزود: با وجود اينكه بسياري از حاكمان غربي ديدگاه مثبتي نسبت به مسيحيت ندارند، ارتباط با واتيكان همچنان در سياستگذاريها و ديدگاههاي آنها نقش دارد. اين نشاندهنده وزني است كه واتيكان در برخي معادلات بينالمللي دارد. يكي از مهمترين عواملي كه مانع از حمله امريكاييها به سوريه در جريان مشكوك استفاده از سلاحهاي شيميايي عليه مردم بود، موضعگيري پاپ موجود بود. او از پيروانش دعوت كرد براي صلح دعا كنند و يك روز روزه بگيرند.
نامه رييسجمهوري ايران به پاپ
مسجدجامعي در ادامه به نامه دكتر مسعود پزشكيان رياستجمهوري كشورمان به پاپ اشاره كرد و گفت: نامه اخير رياست محترم جمهور به پاپ عمدتا بر مسائل انساني و بحرانهاي جاري در غزه و لبنان متمركز بود. درخواست اصلي ايران از پاپ شامل كمك به برقراري صلح، آتشبس و ارسال كمكهاي بشردوستانه بوده است. اين نوع نامهها در گذشته چندان متداول نبوده و موارد مشابه آن بسيار محدود بوده است. يكي از اين نوع نامهها، نامه ژان پل دوم است براي رييسجمهور امريكا، بوش پسر. داستان اين نامه را كاردينال پيو لاگي كه قبلا سفير واتيكان در امريكا بود، برايم نقل كرد. نامه مربوط است به داستان اشغال كويت در 1991 و تصميم متحدان جهت حمله نظامي به عراق. در مجموع، رابطه با واتيكان براي ايران در راستاي مشروعيتبخشي نيست، زيرا مشروعيت هر نظام سياسي ناشي از حمايت مردم آن است. بلكه اين رابطه بيشتر به ايجاد فضاي مناسبتر براي فعاليت ديپلماتيك و رسانهاي كمك ميكند.
چالشهاي احتمالي رابطه با واتيكان
او در ادامه به بروز برخي چالشهاي احتمالي در رابطه با واتيكان اشاره كرد و گفت: براي نمونه، اخيرا دولت نيكاراگوئه به طور يكجانبه روابطش را با واتيكان قطع كرد. با اين حال، واتيكان در دهههاي اخير روابطش را با هيچ كشوري قطع نكرده و همواره آمادگي برقراري ارتباط با ديگران را داشته است. در مورد رابطه دوجانبه، چالشها عمدتا به وضعيت مسيحيان -بهويژه مسيحيان كاتوليك كه تحت نظارت و رهبري واتيكان هستند- مربوط ميشود. اين چالشها شامل مسائل داخلي مانند وضعيت كشيشها و اسقفها و راهبهها، اجازه كار و اقامت آنان در آنجا كه غير بومي هستند و همچنين مالكيت اموال و موسسات است.
براي مثال، در اولين دور گفتوگوها با واتيكان -كه احتمالا ايران اولين كشور بود- آقايان كاردينال آرينزه و تام ميشل و فيتز جرالد درباره وضعيت مسيحيان كاتوليك در ايران و اموال غيرمنقول آنها صحبت ميكردند. اينان در بخش مجمع گفتوگوي اديان بودند. آنها خواستار شفافسازي و حل اين مسائل بودند تا مذاكرات آغاز شود. اين گفتوگو با تلاش زياد و با كمك اسقف جان لويي توران، وزير خارجه وقت، آغاز شد. توران به دليل حضورش در وزارت خارجه اهميت گفتوگوي با ايران را به مراتب بهتر از آنان درمييافت. در مثالي ديگر، چند سال پيشتر روابط واتيكان با ونزوئلا متشنج شد زيرا واتيكان متهم به حمايت از مخالفان آقاي مادورو بود. مادورو اين موضوع را دخالت در امور داخلي تلقي ميكرد. همچنين رابطه واتيكان با روسيه پس از فروپاشي بلوك شرق مراحل مختلفي داشت. در ابتدا، تبليغات كليساي كاتوليك در روسيه باعث اعتراض بخش ناسيوناليست دوما شد. همچنانكه اعتراض شديد كليساي ارتدكس روس و پاتريارك آنان، الكسي دوم را برانگيخت. الكسي عليرغم تمايل فراوان ژان پل دوم به سفر به مسكو، با انجام سفر مخالفت كرد. حال آنكه در آن زمان شخص يلتسين خواهان انجام اين سفر بود. خلاصه اينكه، تنشهاي بين واتيكان و كشورها عمدتا ناشي از مسائل داخلي مربوط به كليساي كاتوليك يا اقليتهاي كاتوليك در آن كشورها است. مسجدجامعي در پاسخ به اين سوال كه چقدر در اين امور نقش خود پاپ تعيينكننده است، گفت: در واتيكان، تصميمگيري فرآيندي جمعي است. برخلاف برخي كشورهاي جهان سوم كه ممكن است تصميمات از سوي بخشهاي مختلف، متفاوت باشد، واتيكان شبيه اكثر كشورهاي اروپايي عمل ميكند. لذا اين بدنه است كه در نهايت تصميم ميگيرد و البته پاپ را به دليل موقعيتش كه ديني هم هست، نقش تعيينكنندهاي است. مضافا كه پاپها شخصيتهايي را در «رومن كوريا» يا «كابينه واتيكان» قرار ميدهند كه همفكر آنان باشند.
پاپ فعلي
يكي از بهترين شخصيتهاي تاريخ واتيكان
او در اظهاراتي با اشاره به شخصيت و كارنامه پاپ فعلي حاضر در واتيكان گفت: اجمالا بايد گفت كه پاپ موجود يكي از بهترين و مترقيترين پاپها طي يك قرن اخير است. او در آرژانتين «پرونيستي» كه مكتبي ناسيوناليسمي و جهان سومي بود، پرورشيافته است. مضافا كه ژزوئيت هم هست. گفتوگوي اخير با ايران كه در شرايط شكنندهاي براي ايران انجام شد، به احتمال فراوان به دليل تمايل و شايد اصرار شخصي او بوده است. اگر پاپ ديگري به جاي او بود بعيد است كه اين گفتوگو برگزار ميشد.
انواع و روشهاي گفتوگو
وي با اشاره به انواع گفتوگو براي برقراري ارتباط فرهنگي و ديپلماتيك با واتيكان گفت: دو موضوع وجود دارد: يكي گفتوگو به معناي يك سلسله جلسات رسمي كه طرفين مينشينند و درباره مسائلي كه از قبل تعيين شده، صحبت ميكنند. اين ميتواند موضوعات مهم ديني، الهياتي، اخلاقي، اجتماعي يا فرهنگي باشد. افراد مختلف معمولا در طول دو روز، سخنراني ميكنند و سپس سوال و جواب ميشود. اين خودش نوعي گفتوگوست كه طرفين درباره موضوع انتخاب شده، تبادل فكر ميكنند. اما در دهههاي اخير، به خصوص از دهه نود و سال 2000 به بعد، اين نشستها كه معمولا خصوصي هم هستند و جنبه رسانهاي ندارند، حاكي از اين است كه دو مركز مانند واتيكان و كشورهاي ديگر يا مراكز و موسساتي همچون ازهر رابطه قابل قبول و احترامآميزي دارند. براي طرفين و ناظرهاي ديگر نيز همين معنا را دارد كه اين كشور و واتيكان رابطه مناسبي دارند. بنابراين، اين نوع گفتوگو جنبه سمبليك دارد و نشاندهنده رابطه محترمانه و مناسبي است كه بين آنها برقرار است. او سپس به بيان خاطرهاي در اين باره پرداخت و گفت: ياد ندارم كه در كدام دور از گفتوگوها بود كه شركت داشتم. در آن زمان آقاي توران در قيد حيات بود و كاردينال شده و رياست مجمع گفتوگوي ديني را به عهده داشت. هيات ايراني در داخل واتيكان غذا ميخورد و من به دليل سابقه آشنايي، پيوسته كنار آقاي توران مينشستم. طي اين غذا خوردن كه عموما طولاني است، صحبتهاي زيادي ميشد. ازجمله اينكه او گفت كه هياتهاي ايراني گفتوگوهايشان علميتر، دقيقتر و منظمتر از ديگران است. اگرچه خود گفتوگو موضوعيت دارد، ولي مهمتر جنبه سمبليك آن است. شايد برايتان جالب باشد، توران بيش از يكبار گفت چرا سفير اعزام نميكنيد. در آن ايام سفير جديد اعزام نشده بود. براي آنان مهم بود كه ايران سفير داشته باشد.
شرايط گفتوگو
مسجدجاعي در ادامه به شرايط گفتوگو اشاره كرد و اينكه گشودگي برخي مراكز اسلامي ميتواند موجب توفيقاتي در اين روابط شود و افزود: واتيكان براي گفتوگو نميتواند به دنبال دانشگاه عبدالعزيز مكه يا جامعه اسلامي مدينه برود. تلقي خشك ديني آنها مانع از هر گفتوگويي است. مضافا كه آنان در مجموع نفوذ و مقبوليت الازهر را ندارند. بهترين گزينه براي گفتوگو با واتيكان، الازهر است، زيرا از نظر مسلمانها و نيز واتيكانيها، الازهر مجموعهاي محترم و متعادل است. موسسات ديني عربستان سعودي و سازمان ديانت تركيه نميتوانند همعرض او باشند.
واتيكان، ايران و مصر
واتيكان به اين نتيجه رسيد كه بهتر است با شيعيان به عنوان يك مجموعه بزرگ نيز ارتباط داشته باشند. ارتباطشان با ايران به دليل اينكه مركز ثقل تشيع است، به معني ارتباط با مجموع شيعيان است. شيعياني كه در لبنان و خاورميانه هستند، براي آنها اهميت ويژهاي دارند. براي نمونه هنگامي كه ژان پل دوم ميخواست در 1997 به لبنان سفر كند، واتيكان علائم دوستانهاي داد، چراكه مهم بود كه شيعيان لبنان هم كه به هر حال تحت تاثير ايران بودند، همچون ديگران از اين سفر استقبال كنند. واقعيت اين است كه براي حفظ موقعيت شيعيان خصوصا در حال حاضر بايد از نفوذ واتيكان استفاده شود. رابطه واتيكان با ايران و الازهر فراتر از يك رابطه دوجانبه است. وقتي واتيكان با ايران رابطه خوبي دارد، به معناي رابطه خوب با كل شيعيان است. همينطور، وقتي با الازهر رابطه خوبي دارد، به معناي رابطه خوب با جهان سني است.
نامه اخير دكتر پزشكيان، رياستجمهوري ايران به پاپ فرانسيس داراي اهميت راهبردي است. پاپ موجود پاپي استثنايي است و مواضعي ترقيخواهانه دارد. ما از حضور او كم استفاده كردهايم حال آنكه به نظر ميرسد مايل به همكاري بيشتري با ما بوده و هست.
آيتالله كاشاني وقتي رييس مجلس شوراي ملي ايران بود در ملاقاتي با نماينده پاپ در ايران پرسيد چرا ما با واتيكان رابطه نداريم؟ همانجا نامهاي مينويسد به دكتر مصدق، نخستوزير وقت و پيشنهاد ميكند اين موضوع در هيات دولت مطرح و رابطه ديپلماتيك آغاز شود.
اهميت ايران براي واتيكان در ساليان گذشته و با ظهور داعش دوچندان شد. ايران تنها دولت منطقه بود كه به صورت رسمي در خط مقدم مبارزه با داعش حضور يافت و از كيان پيروان اديان و مسيحيان منطقه دفاع كرد. از سوي ديگر ايران پايگاه شيعيان جهان است و اگر نهادي بخواهد با شيعيان جهان به طور موثر وارد گفتوگو شود، نميتواند ايران را ناديده بگيرد.
در گفتوگوهاي ميان ايران و واتيكان، نهتنها مسائل ديني مطرح ميشوند، بلكه نتايج سياسي و اجتماعي آن هم حائز اهميت است. اين نوع روابط نشانهاي از روح اعتمادسازي و همكاري در عرصه بينالمللي دارد كه ميتواند بر سياست خارجي تاثيرگذار باشد.
اين گفتوگوها اغلب با انگيزههاي علمي و فلسفي و حتي الهياتي برگزار ميشود اما نتايج سياسي و احيانا اجتماعي آن بيشتر مورد توجه است. حتي گفتوگوي آنها با يهوديان هم اينچنين است. گفتوگوي آنان با واتيكان عمدتا و بلكه كلا با اهداف سياسي صورت ميگيرد كه البته هميشه هم بدان دست مييابند. به عنواني واتيكانيها مجبورند امتيازات مورد توقع آنان را بدهند. اين نوع گفتوگوها را ميتوان بخشي از ديپلماسي دانست و ميتوان آن را «ديپلماسي ديني» ناميد .
ديپلماسي ديني به اين معنا است كه از ارتباطات ديني جهت تسهيل ارتباطها و تقويت اعتماد چه براي طرفين و چه براي طرفهاي ديگري كه ناظر هستند، بهره گرفته شود، براي ارتقاي روابط، ايجاد ثبات، تقويت همكاريهاي متقابل و اطمينانبخشي به كساني كه به اين روابط يا به طرفي كه گفتوگو ميكند، حساس هستند .