گزارشي اسنادي-پژوهشي از تهاجم فرهنگي بريتانيا به هويت ايران فرهنگي در هندوستان و پاكستان:
زبان فارسي؛ مادرخوانده «زبان اردو» است
«قلم گفتا كه من شاه جهانم» اگرچه؛ «قلم دركف دشمن است»
اشاره - هنوز ديري نپاييده است، ميتوان با برداشتن گامي محكم و استوار، جاني تازه دميد به زبان، خط و شعر فارسي در شعاعي فراتراز ترسيم مرزهاي جغرافياي سياسي بريتانيا در قرن ۲۰ ميلادي. چراكه، برخلاف حمله ويرانگر مغول به ايران كه جذب فرهنگ ايران شدند، اما انگليس، حداقل در چهار قرن حضور مستمر در جغرافياي فرهنگي ايران كهن، با روشي آگاهانه، سياست ازهمگسيختگي زبان، خط و شعر فارسي را آنچنان در پيش گرفته تا ريشههاي يگانگي فرهنگ بومي و مشترك مردم ايران باستان را نابود كند.
اين درحالي است كه وقتي براساس «معاهده گلستان»، كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز امروزي، از ايران جدا و بخشي از خاك روسيه تزاري شدند و تنها پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي بود كه توانستند از هويت سياسي كشورهاي مستقل برخوردار شوند، هرگز مشاهده نشده كه صرفا از هويت فرهنگي و زبان ملي روسي برخوردار باشند و زبان فارسي دري همچنان در ميان مردم و حاكمان اين كشورها «نماد هويت ايراني» آنان است كه به آن افتخار ميكنند. بنابراين، مشاهده ميشود وضعيت زبان فارسي در كشورهاي هندوستان و پاكستان كه پس از پايان استعمار به صورت كشورهاي «مشترك المنافع انگلستان» درآمدهاند، در مقايسه تطبيقي با كشورهاي فارسيزبان منطقه آسياي مركزي و قفقاز، هيچ شباهتي وجود ندارد تا جايي كه، در سالهاي ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲ش. و هنگام استخراج اسناد آرشيوي اداره فرهنگ وزارت امور خارجه در دوره پهلوي دوم، شاهد هزاران اسنادي بودم كه مقامات حكومتي هندوستان و پاكستان از درد و رنج، از بين رفتن زبان فارسي و متاسفانه فراگير شدن زبان انگليسي در ميان مردم خود سخن ميگفتند كه هويت فرهنگي آنان را به مخاطره انداخته بود. در عين حال، مقامات رسمي اين كشورها برخلاف مواضع سياسي افغانستان، خواستار احداث مدارس فارسيزبان، كتابخانهها و انجمن و كنگرههاي فرهنگي مشترك با ايران بودند تا پس از پايان استعمار انگلستان، با كمك مقامات ايراني و استادان ادبيات دانشگاه تهران، بتوانند جاني تازه بدمند به روح و كالبد زبان فارسي كه فقط رمقي اندك در ميان استادان دانشگاههاي آن كشورها داشت. بنابراين، گزارش تحقيقي امروز روزنامه «اعتماد»، با اتكا به اين حقيقت اسناد تاريخي نوشته شده است.
نخستين روزنامههاي فارسي در هند
در آرشيو «اسناد مطبوعات» مجلس، در نشريه وزارت امور خارجه، شماره ۸، دوره دوم، آذر ماه ۱۳۳۷ كه تحتنظر اداره اطلاعات و مطبوعات منتشر شده، علياصغر حكمت (۱۲۷۲-۱۳۵۹ش.) كه نخستين رييس دانشگاه تهران، بنيانگذار كتابخانه ملي ايران، وزير امور خارجه ايران و... بوده، در مقالهاي با عنوان «مطبوعات در هند»، به مطبوعات فارسيزبان دوره فتحعليشاه قاجار و حداقل يك دهه پيش از انتشار «كاغذ اخبار» ميرزا صالح شيرازي به عنوان نخستين روزنامه دارالخلافه ايران پرداخته و نوشته است: «نخستين روزنامه كه در هندوستان بظهور رسيده روز ۲۹ ژانويه ۱۷۸۰ م. بنام «بنگال گازت» در كلكته منتشر گرديد و موسس آن يكنفر انگليسي بود ولي تاريخ تاسيس چاپخانه از اين تاريخ قديمتر است. كلمه چاپ، كلمه هندي «چهاپ» است كه بزبان فارسي اقتباس شده است... ظاهرا بنگاله در ميان ايالات هندوستان در تاسيس و ايجاد مطبوعات در صف اول است و شهر كلكته كه مركز هند بوده بزرگترين اجتماع كلني انگليس را در هند تشكيل ميداد و براي اطلاعات تجارتي و نشر اخبار اقتصادي كه بدرد آن جماعت ميخورد و محل حاجت ايشان بود احتياج به «روزنامه» ميداشتند... نكتهاي كه در اينجا قابل ذكر است آنست كه اولين چاپخانه سنگي فارسي در شهر كلكته در سال ۱۸۱۰م. (۱۲۲۵ق.) به وجود آمد. نخستين كسي كه روزنامه فارسي منتشر كرده است شخصي است موسوم به اكرام علي كه روزنامهاي بنام «هندوستاني» در همان سال منتشر ساخت... و در سال ۱۸۲۲م. مجله هفتگي پارسي بنام «جام جهاننما» انتشار يافت كه بعدها بصورت روزنامه اردو تغيير يافت. در سال ۱۸۲۳م. (۱۲۳۸ق.) مجله هفتگي ديگري بنام شمسالاخبار باز بزبان پارسي منتشر شد. دولت انگليس بهمه اين روزنامهها كمك مالي مينمود. روزنامههاي پارسي ديگر بنامهاي «آيينه سكندر»، «سلطان الاخبار»، «ماه عالمافروز»، «اخبار لودهيانه»، «سراجالاخبار»، «مهرمنير»، در شهرهاي مختلف همه بفارسي منتشر ميشد. پس از آنكه زبان پارسي در هندوستان روبه تنزل نهاد مطبوعات اردو يا انگليسي جانشين جرايد فارسي قرار گرفت. در اواخر قرن نوزدهم روزنامه «حبلالمتين» بصورت هفتگي در شهر كلكته انتشار يافت... .»
روابط فرهنگي ايران و پاكستان
دكتر محمدصديقخان شبلي، رييس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه آزاد علامه اقبال-اسلامآباد (پاكستان) و نويسنده كتاب «تاثير زبانفارسي بر زبان اُردو» است. نويسنده در پيشگفتار اين كتاب كه توسط مركز تحقيقات فارسي ايران و پاكستان چاپ شده و تاسيس اين مركز برمبناي موافقتنامه مورخ آبان ماه ۱۳۵۰، مصوب دولتين ايران و پاكستان انجام شده، درخصوص تعريف زبانهاي فارسي و اردو، نوشته است: «زبانهاي فارسي و اردو نزديكترين زبانهاي امروزي جهان هستند. اردو از زبانهاي آريايي هند است كه از سانسكريت سرچشمه گرفت، ولي چون در محيط فارسي رشد كرده لذا شديدا تحتتاثير فارسي قرار گرفته است. اين تاثير خصوصا در ادبيات اردو تا آن حد است كه شعر اردو را پرتو شعر فارسي گفتهاند. بگفته يكي از دانشمندان ادبيات اردو در زير بال شعر فارسي پرورش يافت و از مادرخوانده خود نظم و نثر، سبك و مضمون، بحر و قافيه و شكل و قافيه را بارث برده و از لحاظ الفاظ، اردو كاملا از فارسي سرمايه گرفته است. تقريبا شصت درصد كلماتي كه در اردو بهكار ميرود از زبان فارسي است. اردو از فارسي نه فقط اسما و صفات را گرفته است بلكه حروف و قيود، پيشاوندها و پساوندها، امثال و حكم، استعارات و تشبيهات و نيز تمثيلات و تلميحات فارسي در اردو راه يافته است و... .»
روابط فرهنگي ايران و هند
سفارت كبراي شاهنشاهي ايران -دهلينو- تاريخ1340/7/29 -وزارت امور خارجه- اداره روابط فرهنگي: به ابتكار وزارت اطلاعات و راديو هند صبح روز ۱۹ اكتبر ۱۹۶۱ (۲۷ مهر ماه) نمايشگاه روزنامهها و كتب اردو چاپ هند در«ويگيان بهاوان» ساختمان دولتي مخصوص كنفرانسها افتتاح يافت و اينجانب نيز باتفاق آقاي كازروني وابسته مطبوعاتي سفارت كبري شركت نمودم. ابتدا دكتر كسكو
(Dr. B.V.Keskar) وزير اطلاعات و راديو دولت مركزي تاريخچه توسعه و رشد اردو را توضيح داد و گفت تعداد روزنامهها و مجلات منتشره باين زبان از تاريخ استقلال و تقسيم شبه قاره هند از ۳۴۵ به ۷۲۳ عدد افزايش يافته است ولي هنوز عدهاي در اين كشور شكوه و گله دارند كه با زبان اردو معامله و رفتار خوبي نميشود و اضافه كرد اين نوع تبليغات تعمدا صورت ميپذيرد. نامبرده سپس گفت اردو يكي از مهمترين زبانهاي هند است و اظهار اطمينان نمود كه اين زبان با تسهيلاتي كه از طرف دولت مركزي و دولتهاي محلي فراهم ميشود همچنان پيشرفت خواهد نمود. سپس آقاي نهرو نخستوزير... اظهاراتي نمود و ازجمله گفت باوجود وجوهي كه بين زبانهاي هندي وارد و مشترك است معهذا به هر دو زبان بايستي اجازه داده شود باتوجه به نبوغ مربوطه خود رشد نمايند. نامبرده اضافه كرد «من نهتنها با ايجاد رابطه بيشتر بين زبانهاي هند موافقت دارم بلكه معتقدم چنين رابطهاي بايستي بين زبانهاي مستعمل در هند و زبانهاي اروپايي نيز ايجاد شود و بايستي سعي كنيم با قبول اصطلاحات فني آن السنه زبانهاي خود را غنيتر سازيم. ابداع لغات فني [مطلق] به زبانهاي هند لطمه خواهد زد». آقاي نخستوزير سپس به لزوم تقليل اختلافات موجود بين زبانهاي مستعمل در هند اشاره كرد و گفت بهمين دليل است كه ما امروزه سعي ميكنيم اصطلاحات فني مشتركي را بين زبانهاي رائج هند متداول سازيم. درباره پيشرفت زبان اردو به خصوص بعد از تاريخ استقلال هند اظهار داشت باتوجه به تعداد روزنامهها و مجلات معلوم كه اين زبان از نظر اهميت بعد از زبان هندي قرار دارد و اضافه كرد باوجود اين مطلب روزنامههايي كه به زبانهاي بنگالي -تاميل و ساير زبانهاي محلي انتشار مييابد اثر بيشتري در توده مردم دارد زيرا به زبان مردم نوشته ميشود. در مورد اردو بايد بگويم كه بين زبان تقرير و مكالمه فاصلهاي وجود دارد. روزنامهها بايستي زبان سادهاي را كه مردم بآن مكالمه مينمايند استعمال كنند. آقاي نهرو لزوم تبليغ حقيقت مربوط به پيشرفت زبان اردو را بمنظور رفع سوءتفاهم درباره رشد و توسعه آن ضروري دانست. نامبرده در تعريف زبان اردو گفت «نشانه اتحاد ملي و جزئي از فرهنگ مركب ماست»... كاردارـ منوچهر ظلي.»
منابع: كتابخانههاي شماره ۱ و ايرانشناسي
و آرشيو مطبوعات مجلس