در رثاي از دست دادن ابراهيم نبويها!
نصرتالله تاجيك
نوروز امسال ايران را دو هفته منطقه آزاد كنيد!
طول ميكشد تا پايان دردناك زندگي يك نويسنده در دوري از وطن كه علاقه داشت به ايران بازگردد، درك و هضم شود! اما شايد اين اتفاق ناگوار كه سبب تلخي كام مردم و افكار عمومي شده باعث شود كمي به فكر ابراهيم نبويها در خارج از كشور باشيم. افراد را در مجموع و در هم بايد ديد با نيك و بدشان. حكومت نيز قاعدتا از منظر حقوق شهروندي همه را نيك ميداند و انتقاد و حتي به فرض كجانديشي را به رعايت حال و حقوق آنان ربط نميدهد. در اولين ساعت پيروزي آقاي پزشكيان در يادداشتي در روزنامه اعتماد تحت عنوان «۵۰ روز تاريخساز براي وفاق ملي» نوشتم رفع حصر، عفو عمومي، آزادي كليه زندانيان سياسي مخصوصا خانمها و بازگشت ايرانيان خارج از كشور، مقدمه افزايش انسجام ملي است كه سبب ميشود چهره بينالمللي ايران بهبود يافته و به ايجاد زمينه براي مراودات بينالمللي كشور ازجمله سرمايهگذاري خارجي كه يكي از مهمترين معضلات اقتصاد ايران است، بينجامد. در آنجا نوشتم: «جداي از نتيجه انتخابات نهادهاي حاكميتي به اين تجربه تاريخي، مسالمتآميز و كمهزينه ارج نهاده و با تغيير رويكرد حكمراني به مردم، خواست، نياز، كرامت و نهادهاي مدني بهاي درخور بدهند تا ايران از اين وضعيت و حال و هوا خارج شود. در طول آن انتخابات گفتوگوي به جريان افتاده بين دو بخش جامعه بحث اميد به صندوق براي تغيير مطرح شد و جا داشت حكومت با پذيرش تغييراتي در رويكرد حكمراني، نخبگان و نهادهاي مدني و مخصوصا احزاب را كمك كند تا آن گفتوگو را به گفتمان غالب تبديل كند، زيرا ساختن ايران نيازمند عزم ملي است و اين بر مردم است كه لحظهاي صحنه را ترك نكنند و اين وظيفه احزاب است تا آنها را در صحنه نگه دارند. مهم آن است كه نهادهاي حاكميتي هم نهتنها مردم و رييسجمهور را همراهي كنند، بلكه نشان بدهند هراسي از تغيير رويكردهاي غلط گذشته ندارند تا مشكلات حل شوند.» در آن يادداشت تاكيد كردم: «اما در كنار مردم خدا هم به داد آقاي پزشكيان برسد! مسووليت سنگيني بر دوش گرفته؛ او مسووليت پرچالشترين دولت را به عهده خواهد داشت. جداي از مشكلات ناشي از سياست و حكومت، جامعه امروزه ايراني بر چند گسل، زيست طبيعي و سياسي اجتماعي قرار دارد. اما مهمترين آنها نياز به وفاق ملي، سامان يافتن نظام اداري كشور، مديريت مشكلات اقتصادي مملكت و از جمله كمبود و ناترازي انرژي و سر و سامان دادن به سياست خارجي و تنظيم روابط بينالمللي كشور است. لذا مردم و نخبگان منتظرند رييسجمهور نسبت به اين چهار موضوع اهتمام ويژه و عاجل داشته باشد و از همين ساعات اوليه چهار كميته با حضور دانشگاهيان و كارشناسان سازمانهاي ذيربط تشكيل بدهد تا با طرح موضوع با مردم و بررسيها و مطالعات كارشناسانه، طرحهاي اوليه به افكار عمومي ارايه شود.» اما متاسفانه اقدام درخوري نشد و نتيجهاش را هم ديديم!
در آن يادداشت در مورد وفاق ملي نوشتم: «به دليل مشكلات ناشي از سوءمديريت، كجسليقگيهاي داخلي و تماميتخواههاي بعضي گروهها و نهادهاي حكومتي و رويكرد بعضا غلط حكمراني طي سالهاي گذشته، تنها نقطه اميد مردم ايران براي تغيير، يعني صندوق راي معناي خود را از دست داده است و اين سبب دلزدگي و رويگرداني بخشي از مردم از انتخابات و سبب كاهش اعتماد به حكومت و بالطبع كاهش انسجام ملي شده بود. حوادث 88، 96 و 98 و 1401 بار سنگيني بر سياست داخلي و خارجي كشور هموار كرد. رييسجمهور جديد بايد التيام بخش قلوب جريحهدار باشد و عجالتا پيشنهاد دادم طرح جامع آشتي ملي با محوريت عفو عمومي، آزادي زندانيان سياسي و رفع حصر آقايان كروبي، ميرحسين موسوي و سركار خانم رهنورد با رهبري در ميان گذاشته شود، زيرا نقار ملي حوادث سالهاي اخير و كاهش انسجام داخلي سم مهلك براي كشور و خانمانسوز است. انسجام ضرورت اوليه اجراي سياستهاي داخلي و خارجي و تامين اهداف كشور است. براي شكلگيري عزم ملي نياز به وفاق ملي و انسجام حداكثري داريم تا هم سياست داخلي و هم سياست خارجي را بتوانيم به خوبي اجرا كنيم. اما متاسفانه يا در اين زمينه كاري نشد يا اگر هم شد جامعه از آن بيخبر است. تا اينكه تحولات خاورميانه رقم خورد و حوادث لبنان و سوريه اتفاق افتاد و براي اولينبار ايران و اسراييل به سوي هم دست دراز كردند! سقوط بشار اسد باعث جابهجايي قدرتهاي منطقهاي شد و بازدارندگي خارجي ايران آسيب ديد و شايد راحتترين جايگزيني تقويت بازدارندگي داخلي است.
در قدم اول بايد مردم باور كنند تغييراتي در كشور اتفاق افتاده و قرار است با اصلاح سياستها اوضاع سياست خارجي و داخلي را سر و سامان بدهد. در اين راه عفو عمومي كه شامل آزادي زندانيان سياسي شود و نيز ايرانيان خارج از كشور چنانچه شاكي خصوصي نداشته و اقدامات مسلحانه انجام نداده باشند، بتوانند به ايران رفت و آمد داشته باشند.
در اين زمينه لازم است وزارت امور خارجه به عنوان متولي و دبير شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور با درخواست كتبي از آقاي رييسجمهور، درخواست عفو عمومي ايرانيان خارج از كشور را در جلسه سران قوا مطرح و بعد از تصويب، از رهبري در اين زمينه درخواست دخالت و مساعدت شود. طبيعي است اين امر نياز به تمهيداتي دارد كه در همان دبيرخانه و با حضور مقامات اطلاعاتي و قضايي انجام خواهد شد. در اين نامه ضرورت دارد آن وزارت براي توجيه ايده و برطرف كردن دغدغههاي احتمالي، استدلال كند كه كاهش انسجام ملي و اعتماد به حكومت ناشي از تحولات داخلي دهه گذشته و نيز تحولات خارجي اخير، اجراي سياست خارجي و دسترسي به اهداف ايران در خارج را مشكل كرده است و تحقق چنين امري ميتواند به بازيابي بازدارندگي خارجي ايران كمك كند. ميتوان ايده فوق را با يك پيشنهاد اجرايي موقت و كوتاهمدت براي شروع و بررسي نتيجه، تكميل كرد. همانگونه كه چند سالي است در محافل خارج از كشورها مطرح است، نوروز امسال فروردين يا دو هفته اول، ايران منطقه آزاد اعلام شود و ايراني و خارجي بدون ويزا به ايران سفر كنند و حتي كساني كه پرونده قضايي داشتند يا دارند هم بدون مخاطره و مواجه شدن با احتمال بازداشت به ايران سفر كنند! اين ميتواند يك پايلوت براي بررسي نشاط اجتماعي و افزايش انسجام ملي باشد. اگر جواب داد يك سازوكار دايمي براي آن تعبيه شود. ديدم يكي هم پيشنهاد برگزاري جشن بينالمللي نوروز ۱۴۰۴ با حضور بزرگان فارسيزبان جهان در تهران، اصفهان يا شيراز را داده كه اگر امكان اجرايياش باشد با توجه به اثرات مثبت سفر آقاي رييسجمهور به تاجيكستان اين هم اقدام بسيار خوب و مثبتي خواهد بود.
من در دو مقطع در زمان مسووليت خود در اردن به عنوان سفير در اواخر دهه هفتاد، ارتباط نزديكي با جامعه كوچك ايرانيان آن كشور و برخورد با پديده دلتنگي نسبت به ايران مخصوصا در ميان ميانسالان داشتم. در اوايل دهه هفتاد هم كه به عنوان رايزن فرهنگي ايران در انگليس بودم با جامعه بزرگ ايرانيان آن كشور ارتباط نزديك داشتم و همين پديده را مشاهده كرده بودم. اين تصميم ميتواند كمك زيادي به رفع دلتنگيها و افزايش اميد به زندگي و جلوگيري از افسردگي كند و به بهبود رابطه ملت و حكومت بينجامد. اما خواهشا، انصافا و بالاغيرتا اگر اين ايده و پيشنهادات ميخواهد اجرايي شود الان وقتش است تا علاقهمندان همزمان برنامهريزي داشته باشند! انشاءالله.
ديپلمات بازنشسته و استاندار پيشين هرمزگان