• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5960 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ دي

مرجعيت علمي در نقد

سيد حسين حسيني

از جمله اهداف كيفي در دوره دوم فعاليت‌هاي شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني (به عنوان يكي از مراكز علمي مرتبط با مساله تحول علوم انساني)، توجه به نظريه‌هاي علمي جهاني و نقد آنها بود. با اين هدف، به چاپ كتاب دو جلدي «نقد در تراز جهاني» اقدام نموديم كه در نوع خود كار جديدي بود (ر.ك: حسيني، سيّد حسين، 1394، نقد در تراز جهاني، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي). حدود 30 نظريه علمي در سطح جهاني توسط گروه‌هاي 13گانه شورا، انتخاب و به نقد و بررسي گذاشته شد و هر يك به صورت يك مقاله يا يادداشت درآمد. در مرحله بعد، در انتهاي هر مقاله، نقد هر يك از نويسندگان مجموعه را ذيل عنوان «تحليل و نقد»، مورد سنجش انتقادي قرار دادم يعني پروسه «نقد نقد» را با توجه به ساختاري كه آن زمان در اختيار داشتيم آغاز نموديم. در نهايت، از جمع‌بندي و استخراج تمامي نقد نقدها، به اسلوب پيشنهادي علمي براي نقد نظريه‌هاي مطرح در سطح جهاني دست پيدا كرديم كه در پايان كتاب گزارش شده است. بدين‌سان درصدد بوديم كار نقد علمي، به متون دانشگاهي داخلي يا صرفا ايراني محدود نشود، بلكه اين امر در سطح نظريه‌هاي جهاني هم در حال حركت بود.
اين مساله درخصوص توسعه كمي در كنار توسعه كيفي دوره دوم فعاليت‌هاي شوراي بررسي متون قابل اشاره است و آن، تمركز بر محصول محور بودن در متن فعاليت‌هاي پژوهشي علوم انساني است. از اين رو قراردادها و ساختار اداري شورا را محصول محور و پروژه‌اي تعريف كرديم و نه‌اداري و صوري و به همين دليل هم امكان پيشرفت و خلاقيت وجود داشت. برخي آمارها و مستندات در كتاب اول برنامه شورا آمده است؛ مثلا تا سال 94 حدود 3 هزار اثر مورد نقد و بررسي قرار گرفت. 20 جلد نقدنامه تخصصي گروه‌ها (كه كار جديدي بود) منتشر شد و حدود 40 شماره هم در دست تهيه بود ولي متاسفانه بخش عمده آنها در دوره‌هاي بعدي چاپ نشدند. حدود 30 جلد نشريه نامه علوم انساني و سپس مجله پژوهشي پژوهشنامه انتقادي، 25 جلد تاليف كتاب، 24 جلد مجموعه مقالات، 800 مورد داوري و نقد و يادداشت‌هاي انتقادي و حدود 120 نشست تخصصي و 15 همايش و 30 كارگاه علمي برگزار شد. برگزاري «كارگاه‌هاي متد نقد كتاب» كار جديد ديگري بود كه براي اعضاي هيات علمي دانشگاه‌ها تعريف شد و از سال 90 اين كارگاه‌ها را اجرا كرديم يا حدود 2500 مورد جلسات مستمر شوراها و گروه‌ها تا سال 94 برگزار شد. همه ما به خوبي مي‌دانيم كه نفسِ برگزاري جلسات اهميتي ندارد و صرف آمار مشكلي را حل نمي‌كند ولي برگزاري جلسات مستمر كاري با هدف مشخص و برنامه و دستورات لازم، مهملي براي تحقق اهداف هر سازماني است. اين امر نشان مي‌دهد موضوعي روي ميز كار وجود دارد تا براي آن تعيين تكليف شده و تصميم‌گيري و اجرا شود.
از اهداف مهم كيفي ديگري كه در دوره دوم دنبال شد، مرجعيت‌سازي علمي در حوزه نقد علوم انساني بود. مرجعيت علمي نشان دهنده تخصص گرايي است؛ مرجعيت گرايي علمي نشان دهنده تاثيرگذاري در شبكه نخبگاني نقد است. وقتي ساختار و فرآيندي تبديل به مرجع علمي شود يعني تاثيرگذار است و كار ويژه و تخصصي انجام مي‌پذيرد كه ديگران مي‌توانند به شما مراجعه مي‌كنند. اين مرجعيت علمي به خصوص با تاسيس مجله علمي پژوهشي «پژوهشنامه انتقادي متون و برنامه‌هاي درسي علوم انساني» در حال تحقق و در آغاز راه خود بود. حتي در حوالي دوره دوم، برخي گروه‌هاي شورا اعلام مي‌كردند كه چنين اتفاقي در بعضي رشته‌ها افتاده است كه اتفاق متمايزي بود ولي بنده به‌شخصه نمي‌پذيرفتم چون تحقق مرجعيت علمي در يك فعاليت تخصصي آن‌هم علوم انساني، به نشانه‌هاي بسيار زيادي نياز دارد. مرجعيت در نقد يعني هر يك از گروه‌هاي وابسته به شورا به آن حد از اعتبار علمي در كار علمي نقد برسند كه مثلا هر فرد يا سازماني كه به دنبال فراهم‌آوري و تهيه كتاب يا چاپ آن است، پيش يا پس از چاپ، آن كتاب را براي قرار گرفتن در چرخه بررسي و نقد علمي، به گروه تخصصي مربوط ارسال كند و گروه علمي هم با دقت تمام، نقاط قوت و ضعف آن را با توجه به معيارهاي علمي و روشمند بيان كند و سپس نكات تخصصي مورد نظر را براي نويسنده و انتشارات ارسال كرده تا بتوانند كار را تكميل كرده و ارتقا دهند. اين امر فعاليتي كاملا علمي است نه يك ارزيابي عمومي يا مميزي‌هاي مرسوم كه در اداره ارشاد يا مراكزي ديگر انجام مي‌شود. در حقيقت، نيازمند مركزي با رويكردي كاملا علمي و پژوهشي هستيم كه هر پژوهشگري براي اطمينان از اينكه كار او مورد نقد و داوري دقيق علمي قرار مي‌گيرد، بتواند به آنجا مراجعه كند. نكته مهم اينكه تحقق مرجعيت علمي در جامعه علمي با بدنه استادان و صاحب‌نظران علوم انساني است يعني چنين كاري، اصالتا استادمحور است نه دانشجويي و تبليغي و عمومي. اين سخن به معناي بيرون راندن دانشجويان از اين حلقه نيست بلكه دانشجو بايد در كنار استاد قرار بگيرد والا كار نظريه‌پردازي و تخصصي نقد علمي، در درجه اول برعهده استاد و صاحب‌نظر آن رشته است. به بياني، در حوزه تحول علوم انساني، «استاد» در حلقه محوري قرار دارد و سپس دانشجويان. يعني محور تحول علوم انساني، «استادان» هستند و نخست بايد آنها را سر ميز تحول آورد و راضي كرد كه به اين چرخه بپيوندند تا نظريه‌پردازي و نقد علمي تحقق پيدا كند. بنابراين اهداف اصلي چنين شورايي با كارهاي دانشجويي و تبليغي تحقق پيدا نمي‌كند. تحول علوم انساني و مساله نقد به كارهاي دانشجويي هم نياز دارد ولي در متن اصلي آن، استادان و صاحب‌نظران علوم انساني قرار دارند و دانشجو بايستي در خدمت استاد باشد تا او هم روزي «صاحب نظر» شود و نمي‌توان كارهايي چنين مهم را به سطح تبليغات عمومي پايين آورد چه اينكه تشكيل حلقه‌هاي دانشجويي در متن شورا، تضعيف آن و دوري از اهداف اصلي است.

استاديار فلسفه و روش‌شناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون