تغيير اقليم و كودكان ما
رضا طارقيان
ميخواهم اين نوشته را با چند تصور كه ديگر متاسفانه تصور كردنشان براي كودكانمان سخت نيست، شروع كنم. تصور كنيد پسري 9 ساله از خراسان به دليل كمبود منابع آبي و از دست رفتن خاك حاصلخيز و نابودي شغل خانوادگي كشاورزي، مجبور به مهاجرت به شهر بزرگ و غولي مثل تهران براي كار شده است. تصور كنيد دختري 5 ساله از خوزستان به دليل افزايش شدت و تكرار توفانهاي گرد و غبار، درگير بيماريهاي تنفسي و قلبي-عروقي شده است. تصور كنيد پسر كلاس اولي و 7 ساله تهراني، به دليل افزايش موج گرما در فصل بهار دچار افت يادگيري شده است. تصور كنيد دختري 12 ساله از گلستان به دليل وقوع سيل، خانه خود را از دست داده و براي كاهش فشار اقتصادي خانواده مجبور به ازدواج شده است. اين تصوركنيدها كه از نتايج مستقيم و غيرمستقيم تغيير اقليم است، ميتواند همچنان ادامه داشته باشد و نگرانيهاي ما براي فرزندانمان بيشتر و بيشتر شود.
تغيير اقليم يك واقعيت موجود و يكي از بزرگترين چالشهاي جهاني، تاثيرات گستردهاي بر زندگي انسانها دارد. به نقل از گزارش يونيسف، تغيير اقليم بزرگترين تهديدي است كه كودكان و جمعيت جوان جهان را تهديد ميكند. تهديداتي كه شامل سلامت، تغذيه، آموزش و آينده آنها ميشود. در صورت ادامه روند كنوني تا سال 2050، وقتي مانا دختر من 29 ساله شده، پيشبينيها افزايش دماي متوسط 2.6 درجه را در ايران نشان ميدهند. اين يعني كمبود آب كه هماكنون نيز يك مشكل جدي است، شديدتر خواهد شد و تعداد و شدت وقايع آب و هوايي حدي، مانند خشكسالي و سيل افزايش خواهد يافت كه تاثيرات قابل توجهي بر كشاورزي، منابع آبي و معيشتها خواهد داشت. كيفيت هوا نيز به دليل شهرنشيني سريع و افزايش دما بدتر خواهد شد كه منجر به اپيزودهاي آلودگي هواي شديدتر و بيشتر خواهد شد. اين ليست تاريك و نااميدكننده ميتواند خيال هر پدر و مادري را به شدت مغشوش و نگران كند. به نظر ميرسد مجبور به اقدام فوري در سطوح فردي، اجتماعي و سازماني و حكومتي هستيم. خب حالا بايد چه كنيم. مهمترين و اولين قدم افزايش دغدغهمندي و در ادامه افزايش آگاهي و دانش تكتك افراد جامعه درباره تاثيرات تغييرات اقليمي و راههاي مقابله با آن است تا به نقطهاي برسيم كه همچون تاد پار نويسنده كتابهاي كودك شعار ما «من از زمين مراقبت ميكنم، زيرا ميدانم كه ميتوانم هر روز كارهاي كوچكي انجام دهم تا تفاوت بزرگي ايجاد كنم» باشد. ما چارهاي نداريم كه اين كارهاي كوچك را از خود شروع كرده و تغييرات كوچكي در برنامههاي روزمرهمان همچون رفت و آمدها، تفكيك و كمك به بازيافت زباله و صرفهجويي در مصرف انرژي بدهيم. انشاءالله در يك مقاله جداگانه با جزييات بيشتر به اين نمونه كارها خواهم پرداخت. در راستاي افزايش آگاهي، برنامههايي همچون دادرس سبز كار مشترك يونيسف و جمعيت هلالاحمر ايران جهت افزايش سواد محيطزيستي دانشآموزان و برنامههاي دانشافزايي جوامع محلي مجاور بخشي از تالابهاي كشور توسط طرح حفاظت از تالابهاي ايران و سازمان حفاظت محيطزيست را ميتوان از الگوهاي موفق در اين راستا ناميد. تحقيقاتي كه داشتهام، نشان ميدهد متاسفانه هيچگونه دادهاي در مورد تاثير تغيير اقليم روي كودكان سرزمينمان وجود ندارد كه نشانه عدم اهميت اين موضوع براي مديران، كارشناسان و محققان است. به قول فلان استاد فلان مركز تحقيقات مرتبط، «من اصلا به اين موضوع فكر نكرده بودم». تجربه شخصي هم نشان ميدهد كه اغلب مديران كشور موضوع تغيير اقليم را به چشم يك لولو خورخوره بچهترسان و حداكثر يك موضوع آكادميك ميبينند كه ارزش فكر كردن و گنجاندن در برنامههاي شلوغ كاريشان ندارد. از ديگر اقدامات ما افزايش مطالبهگري از مديران در راستاي تصويب قوانين محيطزيست-محور در جهت حمايت از كودكان، انجام تعهدات ايران در قبال كنوانسيونهاي بينالمللي شامل كاهش نشر گازهاي گلخانهاي و توسعه زيرساختهاي انرژيهاي تجديدپذير است. همچنين اختصاص بودجه و تقويت زيرساختهاي مرتبط با كودكان و سازگار با تغييرات آب و هوايي همچون مدارس، مراكز بهداشتي و تاسيسات آب و فاضلاب جهت اطمينان از تداوم ارايه اين خدمات براي كودكان در معرض بيشترين خطر در برابر اثرات منفي تغيير اقليم ميتواند در اولويت اقدامات در راستاي سازگاري با تغيير اقليم قرار گيرد. نكته چالشي در دنياي امروز، ميزان درگير كردن خود كودكان و نوجوانان در مقابله با اثرات منفي تغيير اقليم است. لازمه اين درگيري، افزايش آگاهي آنها به موضوع بوده، ولي همزمان ما نميخواهيم اين افزايش آگاهي، روحيه لطيف و حساس آنها را دچار استرس يا افسردگي كند. اميدوارم در يك مقاله ديگر با جزييات به حساسيت و نظريههاي غالب در اين زمينه بپردازم.
كارشناس آب و تغيير اقليم