• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5939 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي

زیرپوست حوادث

قتل سركارگر جوان در شب يلدا 

۲ برادر افغانستاني در اقدامي هولناك سركارگر يك كارگاه صنعتي اتصالات لوله و گاز را به قتل رساندند.  صبح روز شنبه يكم دي‌ماه، مرگ مشكوك مرد جواني در يك كارگاه صنعتي اتصالات لوله و گاز واقع در محله خاك‌سفيد به مركز فوريت‌هاي پليسي110 گزارش داده شد. به‌ دنبال اعلام اين خبر، تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ به‌ همراه قاضي حسين گودرزي، بازپرس ويژه قتل شعبه ششم دادسراي امور جنايي راهي محل حادثه شدند و تحقيقات ابتدايي را آغاز كردند. تيم جنايي در كارگاه صنعتي با جسد مرد جوان افغانستاني مواجه شدند كه با ضربه چاقو به گردنش به قتل رسيده بود؛ بررسي‌هاي اوليه هم نشان مي‌داد؛ مقتول سركارگر شيفت شب بوده و توسط 2 برادر كه در آنجا مشغول به كار بودند، قرباني جنايت شده است. تحقيقات ابتدايي حكايت از آن داشت؛ حوالي ساعت يك بامداد، مقتول به‌ دليل مسائل انضباطي به دو برادر افغانستاني كه در آنجا مشغول به كار بودند، تذكر مي‌دهد، اين موضوع باعث ايجاد درگيري ميان آنها مي‌شود، اما با وساطت ساير كارگران، اين نزاع خاتمه مي‌يابد. در ادامه مشخص شد؛ چند ساعت بعد از اين اتفاق، 2 برادر براي انتقام‌جويي به اتاق استراحت مقتول رفتند و با ضربات چاقو او را به قتل رساندند. آنها پس از ارتكاب جنايت و ورود پليس به محل حادثه، صحنه جرم را ترك كردند. پس از پايان تحقيقات ميداني در صحنه جرم، كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ ماموريت يافتند با اقدامات اطلاعاتي ابتدا مخفيگاه عاملان اين جنايت را شناسايي و سپس نسبت به دستگيري آنها اقدام كنند.


قصاص براي عامل جنايت يك بازي

مرد جواني كه در جريان يك بازي خرس‌وسطي مرتكب قتل شده بود، به قصاص محكوم شد.  پنجشنبه بيست و هفتم ارديبهشت‌ماه سال 1403، كاركنان انتظامات بيمارستان بهارلوي تهران از طريق تماس تلفني با مركز فوريت‌هاي پليسي 110، مرگ مشكوك مرد جوان اهل كشور افغانستان را روي تخت بخش اورژانس گزارش كردند. با اعلام اين خبر، تيم جنايي راهي سردخانه بيمارستان شدند و جسد مردي حدودا 27ساله‌اي را به نام مالك مشاهده كردند كه بر اثر ضربه چاقو به قتل رسيده بود؛ بررسي‌هاي اوليه نيز نشان مي‌داد كه مقتول در جريان درگيري در يكي از پارك‌هاي جنوب تهران قرباني جنايت شده است. در نخستين گام، دوستان مقتول كه او را به بيمارستان منتقل كرده بودند، هدف تحقيقات جنايي قرار گرفتند. يكي از دوستان مقتول در اولين اظهارات خود گفت: «عصر روز حادثه، همراه چند نفر از دوستانم در پارك كوچكي در محله رازي تهران مشغول بازي خرس وسط بوديم. آنقدر غرق در بازي بوديم كه به اطراف‌مان توجهي نداشتيم. ناگهان متوجه شدم يك جوان افغان براي چند دقيقه نزديك‌مان ايستاده و با علاقه و هيجان، بازي ما را تماشا مي‌كند. به نظر مي‌رسيد كه دوست دارد در بازي شركت كند، اما من بي‌توجهي كردم و همچنان به بازي ادامه داديم تا اينكه پسر جوان بالاخره جلو آمد و گفت كه من هم بازي! اما من دلم نمي‌خواست با يك جوان غريبه بازي كنم. براي همين گفتم نمي‌شود وارد بازي ما شوي. بعد از او خواستم از آنجا دور شود، اما او سماجت كرد و ايستاد.»  دوست مقتول در ادامه گفت: «اصرار او حسابي كلافه‌ام كرده بود. دوست داشتم بازي را ادامه دهيم، اما حضورش تبديل به مزاحمتي شده بود كه مانع خوشي ما مي‌شد. از شدت عصبانيت، با كف دست به سينه‌اش كوبيدم و با صداي بلند گفتم: برو! او تعادلش را از دست داد و چند قدم به عقب رفت. سپس به سرعت به سمت باغچه پارك دويد، چوبي ضخيم برداشت و به‌ طرف من حمله كرد. پيش از آنكه بتوانم واكنشي نشان دهم، ضربه محكمي با چوب به بيني‌ام زد. بيني‌ام شكست و خون از آن جاري شد. خون آنقدر جاري بود كه تمام لباس‌هايم را آغشته كرد. با وجود سرگيجه شديد، به‌ سختي خودم را به خانه رساندم. مالك، شوهرخواهرم كه سال‌ها با او رابطه نزديكي داشتم در خانه بود. او چند سالي از من بزرگ‌تر بود. از مالك و چند نفر از اقوام نزديك و هم‌محله‌اي‌ها خواستم به پارك بروند و موضوع را با آن جوان افغان حل كنند. نمي‌دانم دقيقا چه اتفاقي بين آنها افتاد، اما ماجرا به جايي رسيد كه مالك جانش را از دست داد.»  طولي نكشيد كه تيم جنايي براي بررسي صحنه جرم پاي در پارك مورد نظر گذاشتند و در جريان تحقيقات ميداني، قاتل 28ساله اهل كشور افغانستان يك ساعت پس از ارتكاب جنايت در محله رازي شناسايي و دستگير شد. متهم در همان جريان بازجويي‌هاي اوليه به ارتكاب جنايت هولناك اعتراف كرد . بدين‌ ترتيب پس از پايان تحقيقات مقدماتي و صدور كيفرخواست، پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري يك استان تهران ارجاع شد و متهم در دادگاه از اتهام خود دفاع كرد. در ابتداي جلسه رسيدگي اولياي دم پرونده تقاضاي قصاص متهم را مطرح كردند و سپس نوبت به متهم رسيد كه از خود دفاع كند و گفت: «من مقتول را نمي‌شناختم و حتي يك بار هم او را نديده بودم. بعد از اينكه به خاطر بازي با آن پسر جوان بحثم شد. در حال پرسه ‌زدن در پارك بودم كه ديدم چند نفر ناغافل در حال دويدن به سمتم هستند. فهميدم كه از سمت همان پسري آمده‌اند كه با او دعوا كرده بودم. آنها چاقو و ساتور و قمه در دست‌شان بود. من دست خالي بودم و خيلي ترسيده بودم. يك‌ دفعه يكي از آنها سمتم آمد و من براي اينكه با چاقو به من ضربه نزند، مچ دستش را گرفتم و چاقويش را از دستش بيرون كشيدم. نمي‌دانم چه شد كه در جريان درگيري با همان چاقوي خودش چند ضربه به او زدم. فكرش را هم نمي‌كردم كه آن ضربات باعث مرگش شود.»  متهم در ادامه گفت: «اولين درگيري وقتي شروع شد كه توجه من به بازي چند نفر در پارك جلب شد. آنها مشغول بازي خرس وسط بودند و صداي خنده و شادي‌شان فضاي پارك را پر كرده بود. به سمت‌شان رفتم و گفتم كه من را هم به بازي راه بدهيد، اما يكي از جوان‌ها با رفتار تند و بي‌احترامي جوابم را داد كه خيلي به من برخورد. به او گفتم درست صحبت كند، اما ناگهان با كف دست به سينه‌ام كوبيد. از شدت عصبانيت كنترل خود را از دست دادم و با چوبي كه در باغچه بود، ضربه‌اي به بيني‌اش زدم. همين اتفاق باعث گرفتاري بزرگ من شد.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون