• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۶ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5932 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۵ آذر

نگاهي به محيط‌زيست و بحران تغييرات اقليمي از زاويه قرآن و حديث

طبيعت؛ مظهر تجلي الهي- فقر؛ نتيجه ويراني زمين

حميدرضا يگانه

اديان توحيدي و الهي به تخريب محيط‌زيست متهم هستند. اين قضيه ابتدا در سال 1967 نخست در يك مقاله (نوشته تانسند وايت، استاد تاريخ قرون وسطي دانشگاه پرينستون و استنفورد امريكا) عليه يهوديت و مسيحيت بيان شد. يعني در وهله اول اسم اسلام مطرح نبود و ادعا شده بود كه اين دو دين (يهوديت و مسيحيت) موجبات تخريب محيط‌زيست هستند؛ زيرا اينها بشر را «عزيز بي‌جهت» بار آورده‌اند و گفته‌اند كه جهان براي تو خلق شده است و زمين براي توست و چون انسان اين احساس را كرده، به عنوان مالك زمين به نحو غيرمنطقي از طبيعت بهره‌برداري كرده است. بنا به اين ديدگاه، در اديان يهوديت و مسيحيت چون خدا به انسان گفته است كه همه طبيعت براي تو آفريده شده و انسان گل سرسبد آفرينش است و همه آفرينش از براي او خلق شده، بنابراين بشر خودش را مالك طبيعت دانسته است.

 

اتهام ضد محيط‌زيستي به اسلام و اديان وحياني

بعدها اين ديدگاه از اختصاص به يهوديت و مسيحيت بيرون آمد و به تدريج به اسلام نيز توسعه پيدا كرد، چنانكه در سال ١٩٨٣ كيت توماس، استاد تاريخ بريتانيايي كتابي در اين زمينه نوشت.

اما همين چند سال پيش يكي از علماي اسلامي در ايران -حضرت آيت‌الله محقق داماد- دست به قلم برد و در پژوهشي مبتكرانه نشان داد كه مدعيات مذكور بهتان و كذبي بيش نيست و نه فقط دامن اسلام عزيز از آن مبراست، بلكه حتي ساير اديان توحيدي نيز به اين رذيلت مبتلا نيستند.

 

درباره كتاب «الهيات محيط‌زيست»

اين عالم ايراني مسلمان در كتاب «الهيات محيط‌زيست» مدافع اين ديدگاه بوده‌اند كه اديان ابراهيمي به‌طور كلي و خصوصا اسلام كه منبع اصلي‌اش قرآن است، دقيقا برعكس اين نظر منتقدان است، يعني ما را تحذير كرده و تذكر داده كه ‌اي انسان! زمين امانتي به دست توست و بايد آن را آباد كني و از فساد در ارض بپرهيزي. يك معناي جزيي فساد در ارض همين چيزي است كه در فقه به آن اشاره مي‌شود. اما در معناي كلي هرگونه تخريب محيط‌‌زيست به معناي فساد در ارض تلقي مي‌شود و از اين جهت به بشر تذكر داده شده است كه زمين و آب و هوا را فاسد نكن.

 

جايگاه محيط‌زيست در حكمت متعاليه

در آنجا همچنين به يك نگرش فلسفي اشاره كرده‌اند و گفته‌اند كه بنا به فلسفه حكمت متعاليه محيط‌‌زيست انسان، خداوند است؛ يعني ما محاط به خداوند هستيم و خداوند محيط بر ما است. طبيعت تجلي الهي است و تجاوز به اين تجلي الهي موجب غضب الهي مي‌شود. بنابراين خداوند به هيچ‌وجه تحريك به تخريب محيط‌زيست نكرده، بلكه برعكس آن است.

 

مسووليت خليفه ‌اللهي

در كتاب آسماني ما مسلمانان، انسان خليفه خداوند روي زمين خوانده شده است: «وإِذْ قال ربُّك لِلْملائِكةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأرْضِ خلِيفهً؛ و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين خليفه‌اي مي‌آفرينم.» (بقره/30) و فراموش نبايد كرد كه خليفه مسووليت دارد و بايد آنچه به امانت به او داده شده را حفظ كند و در نگهداري و محافظت از آن اهتمام ورزد.

اين خليفه خداوند، خود از زمين پديد آمده و مسووليت آباد كردن آن -براساس نص صريح وحي- بر دوش او گذاشته شده است: «هُو أنْشأكُمْ مِن الْأرْضِ واسْتعْمركُمْ فِيها؛ اوست كه شما را از زمين پديد آورده است و خواست كه آبادانش داريد.» (هود/61)

ضمن اينكه در قرآن تصريح شده است كه «ولا تُفْسِدُوا فِي الْأرْضِ بعْد إِصْلاحِها» (سوره اعراف، آيه ۵۶) يعني زمين به نحو صالح به دست شما رسيده است و نبايد آن را فاسد كنيد.

تخريب محيط‌زيست نتيجه سيطره سكولاريسم

امروز نبايد بر كسي پوشيده باشد كه منشا تخريب محيط‌زيست و غارت منابع آن ثمره سيطره سكولاريسم بر جهان است. البته منظورم از سكولاريسم ناظر به بعد سياسي آن نيست، بلكه بيشتر بعد فلسفي و الهياتي آن را درنظر دارم. اينكه بشر از افق آن خود را شخصي مخلوق و مكلف نداند.

 

طبيعت؛ تجلي الهي

باري جهاني كه در آن انسان خود را نماينده خداوند در زمين و پيروي از اوامر او را بر خود فرض مي‌دانست جهاني نبود كه امروز ما شاهد آن هستيم. در جهان موحدان، انسان حتي حق مالكيت و تصرف غيرمجاز و نامشروع بر بدن خويش را ندارد چه برسد به طبيعت كه بنا بر نظر يكي از حكماي بزرگ اسلامي كه از مفاخر ايران ما نيز هست -ملاصدراي شيرازي- طبيعت تجلي الاهي است.

نگاه مومنانه به جهان و نجات محيط‌زيست

آري ما مسلمانان -‌و بلكه مومنان‌- راه سر و سامان يافتن محيط‌زيست و مهار تغييرات اقليمي وحشتناك كه مي‌تواند آينده ما و جهان‌مان را تحت تاثير بدترين حوادث قرار دهد را در بازگشت به ايمان و سيطره نگاه مومنانه به گيتي مي‌دانيم. نگاهي كه انسان در آن تنها خليفه خداوند است و طبيعتا نمي‌تواند بدون اذن و رضايت او دست به طبيعت بزند. نگاهي كه در آن آدمي نه فقط ملزم به رعايت حقوق بشر است، بلكه حقوق حيوانات، گياهان و پيروي از قواعد الهي در طبيعت نيز وظيفه لايتخلف و لايتغير او است. اين سخني است كه شايد از مهم‌ترين پيام‌هاي قرآني براي عموم جهانيان و كساني باشد كه داراي دغدغه‌هايي در حوزه محيط‌زيست هستند.

 

فقر؛ نتيجه ويراني زمين

آري مساله محيط‌زيست همواره مورد توجه اسلام و اولياي دين قرار داشته است. گذشته از قرآن ما حتي مي‌توانيم احاديث متعددي را بيابيم كه با هدف صيانت و حفاظت از محيط‌زيست از رسول خدا يا ائمه طاهرين عليهم صلوات‌الله اجمعين صادر شده است. براي نمونه اينجا تنها به يك مورد اشاره مي‌كنم و آن سخني است از پيشواي بزرگ ما اميرالمومنين(ع).

مولاي متقيان امام علي (ع) در نامه‌اي كه به صحابي خود مالك اشتر نخعي نوشته‌اند اين نكته را تذكار مي‌دهند كه: «وإِنّما يُوتى خرابُ الاْرْضِ مِنْ إِعْوازِ أهْلِها؛ ويراني زمين، از فقر مردم آن نتيجه مي‌شود.» (نهج‌البلاغه/ نامه53)

آري براي آباداني زمين بايد فقر را از بين برد و براي از بين بردن فقر نيز مومنان جهان اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي وظايفي را برعهده دارند.

ما اهل ايمان از هر دين و آييني كه باشيم مدعي آن هستيم كه به شرايع آسماني همچنان متمسك هستيم و خود را از امت‌هاي موسي(ع)، عيسي(ع) و محمد(ص) مي‌دانيم. ما بايد براي از بين بردن فقر -يا دست‌كم كاستن از سرعت آن- كاري كنيم. نمي‌توان به آباداني زمين، اصلاح محيط‌زيست و نجات جهان از معضل تغييرات اقليمي سخن گفت و نسبت به پديده شوم فقر ساكت ماند.

مطمئن باشيم بي‌تفاوتي ملت‌هاي برخوردار نسبت به جوامع محروم، دامان همه -‌حتي برخورداران‌- را نيز خواهد گرفت.

ما امروز نسبت به فجايعي كه در غزه و لبنان در حال وقوع است، مسووليم. تنها مسووليت ما در اين زمينه مسائل انساني نيست كه بي‌ترديد در عالي‌ترين درجه اهميت قرار دارد، بلكه ما براي صيانت از محيط‌زيست و سقوط وحشتناك‌تر جهان در بحران آن نيز نيازمند توجه جدي به فجايعي است كه در لبنان و غزه در حال وقوع است.

اگر امكان يا اراده‌اي براي رويارويي با متجاوز نداريم دست‌كم ضروري است فلاكت آوارگان اين جنگ وحشيانه را مساله خود قرار دهيم و فراموش نكنيم كه براي نجات محيط‌زيست هم ناگزير از آن هستيم كه چاره‌اي براي ملت‌هاي فقير بينديشيم.

٭استاد روابط بين‌الملل دانشگاه تهران


يكي از علماي اسلامي در ايران -‌حضرت آيت‌الله محقق داماد‌-  دست به قلم برد و در پژوهشي مبتكرانه نشان داد كه مدعيات مذكور بهتان و كذبي بيش نيست و نه فقط دامن اسلام عزيز از آن مبراست، بلكه حتي ساير اديان توحيدي نيز به اين رذيلت مبتلا نيستند. 
درباره كتاب «الهيات محيط‌زيست»
اين عالم ايراني مسلمان در كتاب «الهيات محيط‌زيست» مدافع اين ديدگاه بوده‌اند كه اديان ابراهيمي به‌طور كلي و خصوصا اسلام كه منبع اصلي‌اش قرآن است، دقيقا برعكس اين نظر منتقدان است، يعني ما را تحذير كرده و تذكر داده كه‌ اي انسان! زمين امانتي به دست توست و بايد آن را آباد كني و از فساد در ارض بپرهيزي. يك معناي جزيي فساد در ارض همين چيزي است كه در فقه به آن اشاره مي‌شود. اما در معناي كلي هرگونه تخريب محيط‌زيست به معناي فساد در ارض تلقي مي‌شود و از اين جهت به بشر تذكر داده شده است كه زمين و آب و هوا را فاسد نكن.
 در كتاب آسماني ما مسلمانان، انسان خليفه خداوند روي زمين خوانده شده است: «وإِذْ قال ربُّك لِلْملائِكةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأرْضِ خلِيفهً؛ و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين خليفه‌اي مي‌آفرينم.» (بقره/30) و فراموش نبايد كرد كه خليفه مسووليت دارد و بايد آنچه به امانت به او داده شده را حفظ كند و در نگهداري و محافظت از آن اهتمام ورزد.
 باري جهاني كه در آن انسان خود را نماينده خداوند در زمين و پيروي از اوامر او را بر خود فرض مي‌دانست جهاني نبود كه امروز ما شاهد آن هستيم. در جهان موحدان، انسان حتي حق مالكيت و تصرف غيرمجاز و نامشروع بر بدن خويش را ندارد چه برسد به طبيعت كه بنا بر نظر يكي از حكماي بزرگ اسلامي كه از مفاخر ايران ما نيز هست -ملاصدراي شيرازي- طبيعت تجلي الاهي است. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها