روزبه دلاور
به گزارش «اعتماد»، تيم ملي كشتي آزاد كشورمان در مسابقات جام پادوبني روسيه پس از آنكه 5 بر صفر از ميزبان پرقدرتش عقب افتاد با رشادت 5 كشتيگير ديگر توانست حريف را زمينگير كرده و درنهايت بازي را در مجموع 5-5 مساوي كند و به دليل امتيازشماري بيشتر برنده اين رقابت لقب بگيرد. با اين برد تيم كشتي آزاد ايران جايزه دلاري مسابقات را از آن خود كرد. شاگردان پژمان درستكار با اين پيروزي روحيهبخش مقابل روسها بازهم بزرگي خود را نشان دادند، هرچند نبايد منكر ضعفهايي شد كه در برخي كشتيگيران مشاهده گشت.
يك روز قبل از اين مسابقه كشتي فرنگي بين ايران و روسيه برگزار شد كه باز هم با برتري نزديك تيم ملي كشورمان به پايان رسيد. اين مسابقات به صورت تيم به تيم انجام شد كه در پايان تيم ايران با نتيجه 5بر5 و امتياز مثبت بيشتر 21 به 19 از سد تيم پرقدرت روسيه گذشت.
پس از پايان كار گوششكستههاي كشورمان، با غلامرضا محمدي، عنواندار سابق تيم ملي كشورمان در مسابقات مختلف كه سابقه سالها هدايت تيم ملي بزرگسالان را هم در كارنامهدارد، تماس گرفتيم تا نظر وي را درخصوص عملكرد بچههاي آزاد بپرسيم. همچنين با رسول جزيني كه در سه المپيك لندن، ريو و توكيو عضوي از كادر فني تيم ملي كشتي فرنگي ايران بود، تماس گرفتيم تا نظر وي را درباره عملكرد فرنگيكاران جويا شويم. در ادامه ماحصل اين گپ و گفتها را ميخوانيد.
محمدي: روسها در داوري هر كاري دلشان خواست كردند
هدف از برگزاري مسابقات پادوبني روسيه چيست؟
اين دست از مسابقات خيلي ميتواند به ديده شدن كشتي و كشاندن تماشاگر به سالن بازيها كمك كند و همچنينباعث ثبات و ماندگاري كشتي در المپيك ميشود. هدف از برگزاري اين مسابقات به اين سبك و سياق كه جايزه دلاري داشته و قهرمانان جهان و المپيك ميآيند شركت ميكنند اين است كه به زنده نگه داشتن و پويايي كشتي كمككند و با اين كار كشتي قطعا طرفداران بيشتري پيدا ميكند. اين هدف مهم است و بحث ماندن و ماندگاري كشتي در مسابقات المپيك كه از همهچيز مهمتر است. اينها اهدافي است كه براي برگزاري اين مسابقات درنظر گرفته ميشود.
سطح مسابقات چطور بود؟
مسابقات خوبي برگزار شد و تركيب تيم ما هم تلفيقي از با تجربهها و جوانها بود. هرچند باتجربههاي ما هم پا به سنگذاشته نيستند، مثل قاسمپور و فيروزپور كه جوان هستند مثل جوانترهايي كه به سن اميد نرسيدند مثل سينا خليلي و مهدي يوسفي. ما رحمان عموزاد و اميرحسين زارع را هم داشتيم. اين يك تركيب خوب بود كه خدا را شكر توانستيم با همين تركيب روسها را در خاك روسيه ببريم هرچند نتيجه برايمان در اولويت نبود اما اين پيروزي براي ما خوب بود. در خاك روسيه تيم روسيه را شكست دادن بسيار ارزشمند است. در كنار اين، نقاط ضعفي در برخي اوزان داريم به خصوص اوزان سبك كه قطعا دنبال برطرف كردن اين نقاط ضعف خواهند رفت.
شكست در اوزان سبك براي تيم ملي ما تلنگر بود يا اتفاقي؟
اميرمحمد يزداني براي اولينبار در ۷۴ كيلو يك محك جدي خورد آن هم مقابل يك حريف تراز اول دنيا يعني سيداكوف كه دارنده چندين مدال المپيك و جهان است. مشخص بود كار سخت است اما يزداني خيلي بايد چارچوب دارتر كشتي بگيرد اگر ميخواهد در اين وزن كشتي بگيرد و موفق شود. او قطعا نياز دارد كه بسياري از نقاط ضعفش را پوشش دهد. نظر شخصي من اين است كه در وزن ۷۴كيلو كادرفني به دنبال يك مهره قابل اعتماد است. در ۶۵ كيلو هم رحمان عموزاد قطعا بايد بيش از پيش تلاش كند تا بتواند مسير موفقيت را طي كند. قطعا حريفانش هم تلاش ميكنند و زحمت ميكشند. يكي از حريفان خوب او همين شاميل ممدوف است و در كنارش رقيب ژاپني كه قهرمان المپيك شد و چند چهره ديگر در اين وزن هستند. در اوزان سبك زنگ خطر به صدا در آمده و بايد به دنبال مهرههاي قابل ارتقا و اتكا باشيم كه انشاءالله بتوانيم تيم يكدستي را روانه مسابقات مهمتر ازجمله مسابقات جهاني و درنهايت المپيك ۲۰۲۸ كنيم.
اميرحسين زارع بعد از شكست در المپيك توانست با اقتدار حريف روسي را شكست دهد و ضامن پيروزي تيم كشورمان شد. به لحاظ روحي اين برد تا چه حد ميتواند به زارع كمك كند؟
بله. شروع خيلي خوبي براي زارع بود. در كنار اميرحسين ما يك جوان خيلي خوشقد و قامت ديگر هم داريم به نام اميررضا معصومي كه خيلي به يكديگر كمك ميكنند و اين رقابت در نهايت به نفع كشتي ما است. اميرحسين دارد به يك پختگي كامل ميرسد و اين استارتش ميتواند نويدبخش روزهاي خوب در آينده باشد. رقابت جذابي در سنگين وزن در كشورمان خواهيم داشت در كنارش يك باتجربه مثل مجتبي گليج كه چند ماه از ميادين دور بود را هم داريم. تصميم خوبي از جانب كادرفني بود كه يك جابهجايي انجام دادند و گليج را در تركيب قرار دادند. مبارزه گليج هم خيلي توانست به تيم ما كمككند.
دوچهرهجوان هم در تيم ملي ديديدم.
بله. در كنار باتجربهها جوانهايي مثل مهدي يوسفي كه خودم او را به مسابقات قهرماني جوانان جهان بردم و براي اولينبار هم در مسابقات برونمرزي شركت ميكرد و توانست سوم در دنيا شود را داريم. بعد به فاصله يكماه او توانست قهرمان اميدهاي جهانشود و الان هم دارد بزرگي ميكند. مهدي يوسفي را ميتوانيم پديده كشتي ايران بناميم در كنار سيناخليلي و چند جوان ديگر كه مهمترين هدف بنده در كادرفني جوانان و نونهالان و نوجوانان اين است تا با حمايت فدراسيون هرچه زودتر به تيم ملي بزرگسالان برسند.
داوريها باعث اعتراض شديد كادرفني تيم ملي شد.
بله. با توجه به ميزباني و هزينههايي كه روسيه انجام داده بود خيلي دوست داشتند تيمشان موفق شود، چه در فرنگي و چه در آزاد اما اين اتفاق رخ نداد. ميتوانستند موضوع داوري را بهتر مديريت كنند اما خب تحت فشار بودند و ميخواستند به هرقيمتي در كشتي آزاد موفق شوند كه خدا را شكر با رشادت بچهها اين اتفاق نيفتاد. مشكلات داوري هميشه بوده و هست به خصوص كه تيم داوري و هيات ژوري همگي روس بودند و هركاري دوست داشتند انجام ميدادند و داوري ميتواند نقطه تاريك اين مسابقات باشد.
جزيني: ميتوانيم در دنياي فرنگي سلطنت كنيم اگر...
نظر شما درباره برتري نزديك ايران مقابل روسيه چيست؟
شما سبقه روسيه را نگاه كنيد و قدمت كشتي فرنگي ايران را مقايسه كنيد، اين نشان ميدهد حريف حرفي براي گفتن دارد. روسيه تيم بسيار بزرگي است اما ببينيد سطح ايران در كشتي فرنگي تا چه حد بالا رفته كه ميتواند تيمي مثل روسيه را ببرد. واقعا بچهها دلاوري كردند و بدون اشتباه ظاهر شدند. اين ميتواند يك نويد براي بازگشت بهتر رضا گرايي باشد، سعيد اسماعيلي سنگتمام گذاشت اما متاسفانه دادمرز كه بايد يك چيزي به كشتياش اضافه كند اگر كه ميخواهد بهترين رنگ مدال را در دنيا داشته باشد و موفق نبود!
البته پويا دادمرز هم با كمترين اختلاف ممكن باخت.
موضوع اختلاف نيست بلكه شيوه است. هيچ كسي نميتواند اين كشتيگير را با ۸ يا ۵ امتيار اختلاف شكست دهد اما همين يك بر يك باختن هم يك دنيا حرف پشتش است! از نظر من پويا ميتواند چند تا مدال خوب از دنيا صيد كند و نامخودش را بين بزرگان قرار دهد اما با اين روش رسيدن به موفقيت فقط از روي شانس و اقبال است.
نظر خود را درباره برد كشتي حساس بين امين ميرزازاده مقابل قهرمان اروپا بگوييد.
به نظر من داوري يك مقداري در كشتي او مساله داشت وگرنه فاصله ميرزازاده تا سيمينوف روسي خيلي زياد است. اين درست كه او قهرمان اروپا است اما امين يك سر و گردن از او بالاتر است، چه به لحاظ فني و چه به لحاظ فيزيكي. به هرحال كشتي حساسي بود و داوري هممتاسفانه كمي به سمت آنها چربش داشت اما سيمينوف هيچ حرفي مقابل امين براي گفتن نداشت!
بالاخره اين تيم ملي كشتي ما بود يا منتخب؟
خب آنهايي كه الان روي دور هستند و الان ميشود روي آنها حساب كرد و در پيك آمادگي هستند در اين مسابقات شركت كردند. اين تيم منتخب ميشود كه با نظر كادرفني جمع شدند. آنها آمادهترينها بودند و در اين مسابقات هم شركت كردند.
ميشود در دورههاي بعدي براي انتخاب كشتي گيرهايمان تغييراتي به وجود بيايد تا مثل همين مسابقات آمادهترينها به تيم ملي دعوت شوند؟
خيلي از مسائل در كشتي مشخص ميشود.وقتي در يك وزن به دو كشتيگير ميرسيد بايد كشتي خارجي آنها هم محك بخورد، بعضيها فقط تخصص دارند كه در ايران پيروز شوند و بعضيها هم در دنيا خوب كشتي ميگيرند و بعضيها هم المپيكي هستند و فقط به المپيك فكر ميكنند. اين ديگر تشخيص كادرفني است و چرخهاي كه براي انتخاب برترينها دستشان را باز ميگذارد تا واقعا بهترين نفرات براي آن ميدان انتخاب شوند. مثل همين كه شما گفتيد منتخب بودند و به روسيه اعزام شدند و موفق بودند. دست كادرفني بايد تا آن اندازه باز باشد هرچندكه طرفدار چرخه هستم و فرآيند انتخابي بايد باشد اما فرآيندي كه در آن دست كادرفني براي انتخاب برترينها باز باشد.
به محمدرضا گرايي به دليل عملكردش در چند مدت اخير انتقادات زيادي ميشد. فكر ميكنيد پيروزي او در روسيه ميتواند شروعي دوباره باشد؟
يك وقتي يكي شانسي برنز يا نقره المپيك را ميگيرد اما طلاي المپيك چيزي نيست كه هركسي از پس آن بربيايد و فقط نخبهها ميتوانند اين كار را انجام دهند. تاكيد ميكنم طلاي المپيك كار يك ورزشكار نخبه است و بايد 10 سال كار كنيم تا يكي مثل رضا گرايي را داشته باشيم. فكر ميكنم او با توجه بيشتر و با آزمون و خطايي كه ميتواند در مسابقات داشته باشد به شرايط آرماني برسد كما اينكه در اين مسابقات شرايط بهتري نسبت به مسابقات جهاني داشت و ضمن اينكه در مسابقات جهاني علاوه با ناداوري با يك تلنگر شديدتر هم روبهرو شد و باعث شد بيايد چنين كشتي با اين خصوصيات بگيرد.
روسها در كشتي فرنگي هم مثل آزاد از بهترينهاي تيم دنيا هستند؟
مطمئنا از بهترينها هستند اما گستردگي در كشتي فرنگي در تمام دنيا است. مثلا سوئد كه در آزاد حرفي براي گفتن ندارد در فرنگي هست يا دانمارك و فنلاند كه در آزاد محلي از اعراب ندارند در فرنگي خوب هستند و قهرمان دارند. درست كه روسيه تنور مسابقات را گرم ميكند و يك حريف سرسختي است اما اينجا ما نشان داديم براي كساني كه آس كشتي ما هستند فرقي نميكند.
حسن رنگرز هم در مصاحبهاي گفته كشتي فرنگي ما با اختلاف در دنيا اول است. با او همعقيده هستيد؟
من هم اين را قبول دارم كه از نظر تيمي ما واقعا ميتوانيم بهترين تيم دنيا باشيم با توجه به جواني تيم ما كه ميتواند تا چند سال آينده هم سكوي اولي را داشته باشد. از نظر تجربه و جواني يك تيم كامل داريم به شرط اينكه در بعضي اوزان اصلاحاتي انجام شود و هم جوانها تزريق شوند به بزرگسالان تا هم بزرگها را هُل دهند و هم جانشينان خوبي شوند! در اين صورت سالهاي سال در دنياي فرنگي سلطنت ميكنيم.
صحبت پاياني؟
به آقاي رنگرز و آقاي دبير تبريك ميگويم. من كاري ندارم كه چه صحبتهاي دروغيني در بيرون درباره دبير گفته ميشود. او خدمت بزرگي به كشتي كرده كه دستمريزاد ميگويم به او و رنگرز و كشتيگيران و رسانههايي مثل شما كه كشتي را دنبال ميكنند.