اشاره- نقشه راه استعمار اروپايي، بهويژه بريتانيايكبير در فلات قاره ايران و آسيبهاي بلندمدت چندقرن اخير آن، ديري است كه بر همه كشورهاي اين حوزه تمدن باستاني هويدا شده است، ازهمينروي، درقسمت چهارم از«گزارش بيد سياه استعمار بر جان هنر فرشبافي ايران»، به واكاوي موضوع مواد اوليه «پشم و خامه» براي فرشبافي، جداي از معضل جايگزيني يا تبديل رنگرزي نباتي به صنعتي ميپردازيم. در اين واكاوي اسناد تاريخي، آشكارا ميتوان مشاهده كرد كه چگونه هنر فرشبافي باستاني امپراتوري ايران، درميان چرخدندههاي صنعت استعماري اروپا، درحال تغيير هويت دادن به پديدهاي متمايز از بافت ديرينه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي خود بوده است.
حال خوب ايران
جان مالكلم، نخستين سفير انگليس كه از طرف كمپاني هند شرقي در سالهاي ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۱م. (۱۲۱۳تا ۱۲۱۵ق.) برابر با دوره فتحعليشاه قاجار به ايران آمده بود، دركتاب «نامههاي سياسي سفير بريتانيا يا پايههاي سياست انگلستان در ايران» با ترجمه احمد توكلي درسال ۱۳۲۷ نوشته است: «اگر حكومت ثابتي در ايران روي كار بيايد كه كشاورزي محصولات صنعتي را تشويق كند (اتفاقي است كه بايد آرزو كرد نه اينكه انتظار داشت) اين امپراتوري خواهد توانست به زودي نه تنها واردات خود را با صادرات جبران كند بلكه تراز بازرگاني را به نفع خويش بالا ببرد، منابع قابل اطمينان ثروت كه ايران دراختيار دارد عبارتند از: «اول- ابريشم ...، دوم- پشم كرمان- اين محصول ذيقيمت كه فقط در ايران به دست ميآيد در اروپا مشتريهاي ثابت دارد و فقط صرف كمي دقت و توجه بزهاي اين ايالت و سعي در بهبود نژاد آنها كافي است كه به هرمقدار لازم باشد توسعه و ازدياد يابد... هشتم- فرش- تنها در ايران برابر تمام دنيا تهيه ميشود.... ابريشم و قالي كاشان اشتهار دارد... چه مردم اين شهر صنعتكارهايي هنرمند و اهل ذوق هستند.»
فرشبافي نوظهور سلطانآباد
اوژن اوبن، سفير فرانسه كه درآستانه جنبش مشروطيت دوره مظفرالدينشاه قاجار در ايران بوده، (۱۹۰۶تا ۱۹۰۷م ـ ۱۳۲۳تا ۱۳۲۴ق) دركتاب «سفرنامه و خاطرات اوژن اوبن»، ترجمه علياصغر سعيدي درسال۱۳۹۱ش. نوشته است: «تاقرن پيش، ايالت عراق، هيچ كرسينشين مشخص نداشت... در دوران سلطنت فتحعليشاه يكياز رجال بزرگ بهنام يوسفخان سپهدار، به عراق آمد و دستورداد همه روستاهاي اوليه را خراب كنند و درجاي آنها شهرسلطانآباد را بنا كرد و... وضع مالي همه اهالي آن ناحيه به صنعت قاليبافي كه از چهلسال به اينطرف درعراق [عجم] شكوفايي خاصي پيدا كرده و همچنين بهتبع آن به تجارت پشم، وابسته است. پشمها را از گلپايگان، همدان وكرمانشاه وارد ميكنند... آقايان «زيگلر» حقالعملكاران سوييسي منچستر هستند... شعبه «سلطانآباد»، انحصارا به صادرات قالي اختصاص دارد.»
آغازي بر سقوط فرشبافي
درهمينراستا، بهنگام ورود بهتاريخ پهلوي اول، شاهد معضل جديدتري علاوه بر رنگرزي فرش هستيم و آن دستوپنچه نرم كردن صنف قاليبافان كاشان با مواد خام پشم و خامه براي حرفه فرشبافي است. چنانچه، سر دنيس راس، مستشرق انگليسي دركتاب «ايران و ايرانيان» با ترجمه شايگان ملايري درسال ۱۳۱۱ش. نوشته است: «در ايران دونوع فرش هست كه يكي را گليم خوانند و آن را از پشم خالص يا از مخلوط پشم و نخ بافند و ديگري را قالي نامند و آن را كاملا از پشم بافند. خوبي فرش منوط به خوبي جنس مصالح و رنگهايي است كه در آن بهكار رفته. بهترين رنگها را هنوز از روي دستورهاي قديميه ميسازند و سررشته و علم و اطلاع از نباتات مخصوصي كه در رنگهاي مزبوره استعمال ميشوند فقط در دست اشخاصي است كه در اين فن اشتغال دارند از پشم گوسفند و بز و شتر فرش بافته ميشود ولي كمتر ابريشم استعمال ميشود... امروز سلطانآباد يكياز بهترين مراكز اين صنعت ميباشد... »
باتوجه به اين موضوع، اكنون ميتوان به متن تلگراف «موسسه قاليباف اهالي كاشان-راجع به حمل پشم و خامه از داخله كشور» كه بهتاريخ ۲۰/۵/ ۱۳۱۹ به مجلس ملي ارسال شده، بدين شرح پرداخت: «سازمان اقتصادي وزارت دارايي - عينا رونوشت مجلس شوراي ملي رونوشت جناب آقاي نخستوزير رونوشت هيات مديران رونوشت وزارت بازرگاني رونوشت نمايندگان محترم كاشان رونوشت آقاي حاج سيد محمود علوي رونوشت آقاي حبيبالله توتونچيان نيكزاده بهطوريكه خاطر مباركتان آگاه است كاشان يك شهرستان صنعتي و داراي مردمان بيبضاعت كه صد نود آنها از پول قاليبافي و پطوبافي كه يك قسمت صادرات مهم كشور است امرمعاش ميكنند و بيبضاعتي اهالي بهطوري است كه اگر يكروز بيكار بمانند براي معيشت همانروز [بكمك] هستند اخيرا بواسطه عدم صدور پروانه حمل پشم و خامه از شهرستانهاي داخله كشور كه به كاشان اوضاع بافندگي بحال وقفه و ركود مانده علاوهبر اينكه دستگاههايقالي متعلق به تجار بيكارمانده بافندگانقالي بيكار و براي مخارج روزانه خود معطلمانده تمنا ميشود باعطف توجه بمراتب معروضه بمنظور رفاه حال كارگران و حكم جريان پشم و كار كه منظور نظر ملوكانه است مستدعي است[دستور] شود بقدر مصرف هميشگي كاشان پروانه حمل پشم و خامه از شهرستانهاي مشهد سبزوار كرمانشاه طهران اصفهان گرگان قزوين [ناخوانا] كه باب كاشان است به كاشان داده شود - شركت سهامي فرش بروجردي... .»
سپس، مجلس بهتاريخ 30/5/۱۳1۹ و با امضاي رييس مجلس شوراي ملي خطاب به وزارت دارايي نوشته است: «مقتضي است [ناخوانا] نتيجه اقداميكه نسبت بتلگراف شماره ۱۵۹ كاشان راجع بدرخواست حمل پشم و خامه از داخله كشور براي مصرف قاليبافي بعمل آوردهاند اعلام دارند تا جواب لازم واصل شود....»
وزارت دارايي- دفتر وزير- قسمت اقتصادي نيز بهتاريخ ۱۹/6/۱۳۱۹ خطاب به رياست مجلس شوراي ملي پاسخ داده است: «در پاسخ نامه شماره ۱۹۱۶مورخ۳۰مرداد۱۳۱۹ راجع بحمل خامه و پشم بكاشان براي مصرف قاليبافي زحمت ميدهد: طبق به دستوري كه باداره مالياتهاي غيرمستقيم داده شده است حمل خامه پشم بهطوركلي در داخله كشور آزاد است و براي حمل پشم در داخله هر استان (باستثناء خراسان) پروانه حمل از طرف اداره دارايي محل صادرخواهد شد. ولي براي حمل پشم از يك استان به استان ديگر اشخاص ذيعلاقه بايد مقدار مورد احتياج و مصرف خود را تعيين و براي تحصيل پروانه باداره رسيدگي بكالاهاي صادراتي و بازرگاني ايران و شوروي مراجعه نمايند- وزيردارايي.»
درنهايت، مجلس نيز در نامهاي خطاب به كاشان- شركت سهامي فرش- رسته قاليباف كاشان بهتاريخ 23/۶/1319 پاسخ داده است: «راجع بدرخواست حمل پشم و خامه براي مصرف قاليبافي رونوشت تلگرافي شماره ۱۵۹ فرستاده بوديد ملاحظه و بوزارت دارايي رجوع شد و يك رونوشت پاسخي كه رسيده است لفاً ارسال ميشود. رييس مجلس شوراي ملي.»
فرشبافي كاشان كم جان بود
درست ۱۰سال بعد، شكايت ديگري از صنف قاليبافان كاشان به مجلس ارسال شده است. متن اين تلگراف، بهتاريخ وصول 23/11/1329 راجع به توليديشدن كارخانههاي قاليبافي ازسوي اهاليكاشان بدينشرح است: «جنابآقاي نخستوزير رونوشت وزارت بازرگاني و پيشه هنر رونوشت آقاي صالح نماينده محترم كاشان بديهياست خاطرمبارك مستحضراست كه يكي از اركان اعظم بازرگاني و اقتصادي كشور ايران كه در بازار ممالك دنيا معروفيت كامل دارد و مقام شامخي را حايز و در درجه اول صادرات ايران محسوب ميشود متاع قالي و مخصوصا فرشهاي بافت كاشان است كه همه از دسترنج اهالي زحمتكش اين شهرستان تدارك و ببازرگانان خارجكننده تحويل ميدهند مضافا باينكار اين صنعت باستاني مفيد قاليبافي سالانه ميليونها باقتصاديات كشور فايد ميرساند تجاوز از صدهزارنفر اهالي بيچاره و اين شهرستان با وضع فلاكتباري از اين حرفه امرارمعاش مينمايند متاسفانه اخيرا بواسطه آزادي صدورپشم كه مواد اوليه قالي است هركيلو پشم از بها پنجاهريال به صدپنجاه ريال ترقيكرده و اين نرخ بيتناسب قريبا قاليبافي ايران را بكلي ازبين ببرد و اكنون بهطوراساسي كار را فلج كرده[ناخوانا] كه يك سير پشم از مدتي قبل بكاشان وارد نميشود و چون با اين وضع ممكن نيست بقاليبافي ادامه داده شود و تعداد[ناخوانا] دوازده هزار كارگاه قالي اين شهرستان در دوماه اخير بچهارهزار كارگاه تقليل يافته كه اين مقدار هم در به سرعت تعطيل و طولي نميكشد كه صدهزارنفر اهالي بدبخت دراين روزگار آشفته بيآبونان سرگردان سربار گرفتاريهاي دولت باعث زحمت خواهند شد اين بلاي غيرمترقبه فقط اهالي اين شهرستان را با فقرعمومي مواجه خواهدكرد بلكه ده درصد اهالي اين مملكت كه منحصرا از قبيل قالي و قاليباف تأمين معيشت ميكند به پريشاني و فقر دچارشده و در مملكت طبعا مخاطره ايجاد خواهد شد لهذا متمني است باعطف توجه مخصوص منباب جلوگيري از بيكاري و پريشاني اهالي قاليباف كشور و سلطه فاحش صنعت قالي ايران سريعا امر شود از صدورپشم كه مصرف داخله است خودداري نمايند تا... .»
سپس، درپاسخ مجلس ملي بهتاريخ دستور ۶/12/1329نوشته شده است: «اخيرا بعلت صدورپشم ازكشور بهاء آن به سهبرابر ترقيكرده و در بازار كمياب گرديده است چون امر زندگي عده زيادي از اهاليكاشان و بعضي شهرهاي ديگر ازطريق بافتنقالي ميگذرد تقاضاداريم مقررفرماييد صدورپشم را قبلاز تامين مصارف داخلي ممنوع سازند تا از بيكاري و ورشكستگي عده جلوگيري بعملآيد.»
منابع: كتابخانههاي شماره ۱ و ۲ ايرانشناسي، مركز اسنادمجلس و همچنين كتاب «نمايه تحليلي موضوعي سفرنامههاي ترجمه شده سياحان انگليسي درباره ايران» با پژوهش آزاده حيدري.
روزنامهنگار پژوهشگر