به مناسبت 30 آبان روز جهاني فلسفه
فلسفه دشمن حرف مفت
محسن آزموده
سومين پنجشنبه نوامبر هر سال از سوي يونسكو به عنوان روز جهاني فلسفه تعيين شده. امسال اين سومين پنجشنبه مصادف است با همين امروز (21 نوامبر 2024، 1 آذر 1403) . اينكه در تعيين روز فلسفه، اين فرمول پيچيده را تعيين كردند و مثلا نگفتند هر سال 21 نوامبر روز جهاني فلسفه است، خودش گواهي است بر درستي اين اتهام كه اهل فلسفه مرض دارند كه همهچيز را سخت و پيچيده كنند! اما شايد هم ايشان ميخواهند ما را كمي به تامل و دقت وادارند و مجبورمان كنند كه كمي فكر كنيم يا متوجه گذر زمان باشيم و تقويم را باز و حساب و كتاب كنيم. احتمالش هم هست كه علل و دلايل ديگري در اين شيوه نامگذاري مدنظر باشد كه من نميدانم. مثلا دوستم نيما پس از تحقيق به اين نتيجه رسيد كه يك علتش تاكيد بر نظم و ديسيپلين به عنوان يكي از ابزارهاي فلسفهورزي است.
در هر صورت براي ما ايرانيها انتخاب اين روز يك حسن ديگر هم دارد و آن اينكه ميتوانيم در آرامش و آسايش آخر هفته به فلسفه و فلسفهورزي بپردازيم. در روزهاي ديگر به علت مصائب و دردسرها اين مجال نيست و اگر وسط شلوغيها يكي بخواهد كمي وارد مقولات و معقولات شود، حوصله مخاطب سر ميرود و به او ميگويد: «بي خيال، فلسفهبافي نكن، وقت اين كارها نيست.» اما پنجشنبه و جمعه زمان خوبي است كه ما كمي از روزمرگيها و اشتغالات روزانه فاصله بگيريم و فلسفهبافي كنيم.
حالا ممكن است بپرسيم كه فايده و سود اين فلسفهبافي و در گام بعدي فلسفهورزي چيست؟ اصلا فلسفه به چه درد ميخورد؟ بياغراق فيلسوفان و اهل فلسفه بيش از هر گروه ديگري به اين سوال پرداختهاند و تلاش كردهاند آن را پاسخ بدهند، زيرا ايشان از همان ابتدا در كنار دهها جرم و گناه ديگر، در معرض اين اتهام هم بودهاند كه كاري بيهوده ميكنند و وقت مردم را تلف و جوانان را گمراه و باعث سردرد و سرگيجه جامعه ميشوند. همه ميدانيم كه سقراط، بنيانگذار فلسفه را در آتن خرمگس ميخواندند و در نهايت هم به جرم توهين به مقدسات و منحرف كردن جوانها ناچار شد كه جام شوكران را سر بكشد. البته بايد گفت سقراط با افتخار و سربلندي شوكران حقيقت را نوشيد.
خب حالا با اين تفاصيل، فايده فلسفه چيست؟ چرا آدم بايد سر خود را با مفاهيم انتزاعي و پرسشهاي ظاهرا بديهي گرم كند و ساعتها و بلكه روزها و ماهها و سالها به فكر و تامل درباره اموري بپردازد كه نه فقط هيچ سود و منفعتي ندارد، بلكه دنيا و آخرت آدم را هم خراب ميكند؟ شك نكنيد كه ميتوانم دهها فايده براي فلسفه ورزي- شما بخوانيد فلسفه بافي- برايتان رديف كنم. فلسفه هيچ كاري را به ما ياد نداده باشد، اين زبانبازي و بحث كردن را آموخته. اما غير از همه اينها به نظرم مهمترين فايده فلسفه اين است كه به ما ياد ميدهد حرف مفت و ياوه نزنيم. مرادم از حرف مفت، سخني توهينآميز نيست. اين اصطلاح را از هري فرانكفورت، فيلسوف فقيد امريكايي كه همين چند ماه پيش (16 جولاي 2023) در 94سالگي درگذشت، آموختهام. فرانكفورت در سال 1986 مقاله كوچكي با عنوان «درباب حرف مفت» (On Bullshit) نوشت كه محسن كرمي ترجمه خوبي از آن ارايه كرده (نشر كرگدن) . او در اين مقاله ميان حرف مفت و سخن دروغ تمايز گذاشته و ميگويد حرف مفت، سخني است كه گوينده بدون توجه به راستي و دروغي آن را بيان ميكند. فرانكفورت همچنين از رواج و شيوع حرف مفت با همين تعريف در زمانه ما سخن ميگويد. اينكه آدمها به علل مختلف از جمله در دسترس بودن رسانهها، همگي اين امكان را يافتهاند كه هر وقت هر چه دل تنگشان ميخواهد، بگويند. نفس اين موضوع كه همه ميتوانند حرف بزنند، اشكال ندارد. بر عكس، خيلي هم خوب است؛ بهتر است از زماني كه فقط عده معدود و محدودي به علت مقام و جايگاهشان ميتوانستند اظهارنظر كنند. اما اين نبايد به رواج حرف مفت كمك كند يا آن را تشويق. ما بايد نسبت به آنچه ميگوييم و مينويسيم، متعهد باشيم و فلسفه محك خوبي براي اين كار است. فلسفه و فلسفهورزي ابزار خوبي براي سنجش گفتهها و نوشتهها در اختيار ما ميگذارد. گو اينكه فلسفه به ما ياد ميدهد كه حرف بيدليل و استدلال را نه بگوييم و بنويسيم، نه بپذيريم. اين شايد كار سختي باشد، شايد آزارنده باشد و عواقب نگرانكنندهاي در پي داشته باشد. اما فيلسوف تنها دلبسته حقيقت است و از اينكه به طعن و تحقير ديگران دچار شود يا به گوشه انزوا رانده، نميهراسد. خلاصه آنكه فلسفه دشمن حرف مفت است و از رسوا كردن ياوهسرايان و مزخرفنويسان باك ندارد. اگر همين يك كاركرد را هم داشته باشد، بايد آن را ستود و به آن توجه كرد، به ويژه در روزگاري كه گوشيهاي همه ما پر است از حرف مفت و چرند. پس روز جهاني فلسفه مبارك. با اميد.