نامه ابوالفضل فاتح به رییس جمهوری
با سلام وتقديم ادب و احترام
اين مكتوب را با سخنان ارزشمند شما در اهميت رسانه آغاز ميكنم كه بيان داشتهايد: انتظار ميرود خبرنگاران منادي حق باشند و... اگر رسانههاي ما مراقب حفظ اعتماد مخاطبان و افكار عمومي نباشند، مرجعيت رسانهاي تضعيف ميشود.
در جاي ديگري فرمودهايد: بايد به جوانان به عنوان فرصتهاي بينظير ملي بنگريم و به اين فرصتها توجه كنيم. آنها ميتوانند راههاي نو براي حل مشكلات كشور ارائه بدهند.
حضرتعالي به خوبي مستحضريد كه در دوران اصلاحات، خبرگزاري ايسنا به لطف خداوند و همت جوانان خلاق اين سرزمين تاسيس و عرصهها و اميدهاي جديدي به روي اطلاعرساني كشور گشوده شد. متاسفانه، اما ديري نپاييد كه در دولتهاي بعد، به جاي وسعت دادن به مجال كار، همت بر مهار آن گماشته شد و پديده درخشاني كه ميتوانست راهگشاي راههاي نرفته رسانهاي كشورمان باشد، متاسفانه امروز از 20 سال پيش عقبتر است.
داستان پرغصه اين خبرگزاري نمونهاي از آن چيزي است كه در اين دو دهه با تحميل راهبرد غلط «خنثيسازي و مهار به جاي ارتقا و پيشرفت» بر بسياري از سرمايههاي معنوي و مادي كشورمان رفته است.
به عنوان كوچكترين فردي كه از نزديك شاهد تلاش فداكارانه جوانان ميهن و آفرينش افتخار و غرور وصف ناپذيرشان بودهام و به عينه ديدهام كه چگونه در آن مقطع با دست خالي بر صدر رسانههاي داخلي ايستادند و مرجعيت رسانهاي را به كشور بازگرداندند، همان هنگام استدعا کردم كه مديران آتي اين رسانه كه ماهيتي متمايز، مدرن و «پايين به بالا» دارد، از درون و به انتخاب خبرنگاران و دبيران وسردبيران آن برگزيده شوند. شيوهاي كه راهحل ديگر رسانههاي كشور نيز هست اما به عمد ناديده گرفته ميشود. با همراهي استاد گرانقدرم آقاي دكتر منتظري، رييس وقت جهاد دانشگاهي، نخستين مدير عامل ايسنا پس از دوران تاسيس بر همين مبنا برگزيده شد. اما چيزي نگذشت با دخالت نهادهاي بيروني و تحميل به جهاد دانشگاهي و انفعال و تحفظات غيرموجه در اين نهاد (كه خود بعدها قرباني مداخلات و انتصاب برخي مديران بيرون از آن نهاد و برخلاف سنت پيشينش شد) مكررا، مديراني نامألوف و نامأنوس و غيرايسنايي بر ايسنا گمارده شدند و نتيجه آن شد كه ميدانيد. آنچه نيز از جوهر و جواهر اين رسانه باقي مانده، عمدتا محصول تلاش ايسناييان اصيلي است كه با خون دل كوشيدهاند، ثمره دوران جوانيشان در برابر چشمانشان خاك و خاكستر نشود و تا حد مقدور ميراث رسانهاي كشور بماند.
اين سرنوشت رسانهاي است كه به ياد ميآورم يك بار بزرگان كشور درباره آن پرسيدند، چگونه است كه ايسنا با اين عمر كوتاه، بر ايرنا و واحد مركزي خبر با آن همه امكانات پيش افتاده است و اين عضو كوچك به ايمان، عقلانيت، عاطفه، خلاقيت، صداقت و عطشناكي نسل جوان ايراني در ساختاري متناسب با شخصيت آنان براي تحقق «ايران به روايت ايران» و گشودن شتابان عرصههاي جديد رسانهاي اشاره داشتم.
اينك براي نجات و احيای يك رسانه مولف كه نقطه عطف و آغاز دوراني جديد در فضاي رسانهاي و الگوي خبرگزاريهاي بعدي كشورمان بوده و نسلي جديد از شريفترين خبرنگاران و دبيران و سردبيران را به عرصه رسانهاي كشور معرفي کرده است، از شما استدعا دارد كه همچون دوران تاسيس ايسنا كه دولت اصلاحات، نهايت حمايت را از استقلال تحريري اين خبرگزاري داشت، مساعدت فرماييد ترتيبي اتخاذ شود تا با ممانعت از دخالتهاي غيررسانهاي، مدير ايسنا به انتخاب اعضاي آن رسانه و از ميان ايسناييهاي دلسوز و اصيل انتخاب شود.
متاسفانه برخي انتصابهاي رسانهاي اين روزها بسي ناهمگون و نگران كننده است. نگذاريد در دوران شما و به نام دولت شما، با ايسنا نيز همان شود كه ناآشنايان يا مخالفان رسانه در دورانهاي پيشين كردند. اين توهين به ايسنا و شعور جوانان توانمند ميهن و برخاسته از نوعي بياعتنايي به حقيقت است كه بعد از 25 سال، به بهانههاي واهي، همچنان به هيچ يك از اعضاي رشيد اين خبرگزاري براي مديريت آن اعتماد نشود و هر بار با انتصابهاي نامأنوس، صرفا در مهار آن بكوشند و از آن عروس هزار داماد بسازند.