دگرگوني در سياست، بهبود روابط ايران و امريكا
بنابراين جامعه ايران نيز مستثنا از اين قاعده نيست و جولانگاه كنش اجتماعي گروهي اقليت از اشخاص نبوده و در حد و شكلي از سازمان اجتماعي بسته نيز نميتوان آن را كوچك كرد . جامعه ايران نخبگان ملي و مذهبي زيادي را به خود ديده كه در سياستشان نقش تفاهمي را بازي كردهاند چه با سياست موازنه منفي كه اولينبار توسط دكتر محمد مصدق ارايه شد كه اگرچه با كودتاي ۲۸ مرداد از نخست وزيري بركنار شد، اما دستاورد بزرگ آن ملي شدن صنعت نفت ايران را به دنبال داشت .حال پس از ۴۵ سال زمان آن رسيده كه در ژرفاي اين سياست و شعار نه شرقي و نه غربي تعمقي صورت پذيرد . آيا سياست نه شرقي و نه غربي كه همان موازنه منفي است، در حال حاضر هم پاسخگوي نيازهاي اقتصادي و سياسي كشور ميتواند باشد .آيا بهتر نيست با درسآموزي از گذشته و نگاهي به خرده حاكميتهاي حوزه خليجفارس و درسآموزي از نتايج سياسي اقتصادي و عرصه گاه بينالمللي، اين سياست را كه نتايجي جز تحريم و تنگناهاي بينالمللي براي مردم و كشور نداشته، طرحي ديگر انداخت؟
اكنون در غيرتسازي جامعه امروز ايران با جامعه جهاني و رويدادها و بحرانهاي سالهاي اخير آن را ميطلبد كه دولت پزشكيان نگاهي واقعگرايانه به ايجاد روابط با دنيا داشته باشد و همانگونه كه در شعارهاي انتخاباتي وعده حل مشكلات و مسائل جامعه را بارها و بارها تكرار كرده و از همه مهمتر شاهد اعتراضات بحق مردم بوده و نيز دريافته كه جامعه ايران در عصر نوتكنيكي قرار دارد و سالهاست كه پارينه تكنيكي را پشت سر گذاشته است.پس اين فرصت طلايي با ديپلماسي دم گاو ميتواند سايه جنگ را از سر خاورميانه كم كند و ايران را به آغوش جامعه جهاني بازگرداند.
دكتراي تخصصي علوم سياسي و تحليلگر مسائل سياسي