مهدي بيكاوغلي
زير پوست مسيري كه پزشكيان از ابتداي كانديداتوري در انتخابات تا به امروز كه از سفر به ينگه دنيا بازگشته، حاوي نكات بسياري است كه بررسي و تحليل گام به گام آنها تصويري از آينده را براي ايرانيان نمايان ميكند؛ لايههايي كه محمدجواد حقشناس فعال سياسي و فرهنگي اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» بخشي از آن را كنار زده و نشانمان ميدهد پزشكيان و تيم همراه او براي آينده چه در سر دارند؟ حقشناس با تاكيد بر اينكه كه اصل تاييد صلاحيت شدن پزشكيان نشاندهنده ميل به تغيير در هسته سخت قدرت است، روي نشانههايي دست ميگذارد كه نشان ميدهد، هسته سخت قدرت در ايران متوجه بحرانهاي عميق جامعه شده است. اما مساله اصلي در اين ميان، درك درست پزشكيان از تعامل با هسته سخت قدرت است. پزشكيان برخلاف برخي روساي جمهور سلف كه بلافاصله پس از توفيق در انتخابات، علم مقابله و طعنهزني به اركان كشور را بر افراشتند، نه تنها دست به يك چنين اقدامي نزد، بلكه با درك كنشگري سياسي معقول، اضلاع تاثيرگذار قدرت را با خود همراه كرد. حقشناس با تاكيد بر اينكه پزشكيان با انتخاب معاون اول و ساير معاونان رييسجمهور، ابتدا جريان اصلاحات را با خود همراه كرد و سپس در جريان وزراي معرفي شده تلاش كرد تا مجلس و جريان اصولگرا را در اردوگاه خود صاحب وزن و سهم كند، همچنين تاكيد بر اينكه وزرا با هماهنگي و تاييد رهبري انتخاب شدهاند، نشان داد كه پزشكيان درك درستي از اهميت همراهي راس هرم داشته و آن را دنبال كرده است؛ روندي كه باعث شد ساير نهادهاي حاكميتي مانند دستگاه قضايي در آزادي زندانيان سياسي و عقيدتي، مطالبات دولت و جامعه را پاسخ دهند. رييسجمهور منتخب همچنين كانونهاي اثرگذاري چون زنان، جوانان، اهل سنت و... را نيز با خود همراه كرد سپس با عقبه قابل توجه خود راهي نيويورك شد تا ايده وفاق و تنشزدايي را در سطح بينالمللي دنبال كند. به اعتقاد حقشناس خالي ماندن هر كدام از قطعات اين پازل، پزشكيان را در كسب دستاورد از نيويورك ناموفق ميساخت. به همين دليل است كه رييسجمهور بلافاصله پس از پايان سفرش ميگويد، من به ايران آمدم، عراقچي ماند تا مذاكرات را دنبال كند! انگار كه مسيري باز شده و قرار است پيموده شود! اين فعال فرهنگي و سياسي در عين حال معتقد است، دستاورد آينده پزشكيان پايان دادن به برخي تابوها مانند ارتباط با امريكا خواهد بود كه ايران را در آستانه تحولي بزرگ قرار ميدهد.
سفر رييسجمهور به نيويورك به پايان رسيد و به نظر ميرسد فرصت مناسبي براي تحليل محتوايي اين سفر فراهم شده است. شما مسيري كه مسعود پزشكيان از ابتداي حضور در انتخابات تا سفر به نيويورك پيموده را چطور ارزيابي ميكنيد؟
به نظرم، بحثي كه دكتر پزشكيان در سفر به نيويورك دنبال كرد در تداوم ايده وفاق ملي است. ايدهاي كه به عنوان يك راهبرد اجرايي و عملي براي 4سال آينده مطرح شده و تلاش ميكند بتواند برآيند جمع نيروهاي درون نظام سياسي را در قوه مجريه گرد هم بياورد. توجه داشته باشيد گفتم برآيند جمع نيروهاي درون نظام سياسي و نه مطالبات اكثريت مشاركتكنندگان در انتخابات. در دور نخست انتخابات 40درصد مشاركت ثبت شد و در دور دوم اين رقم به 50رسيد. نهايتا 30درصد كل آراي جامعه به رييسجمهور منتخب رسيد. پزشكيان با هوشمندي متوجه شد، براي عبور از بحرانهاي عميق كشور مثل تحريمها، پرونده هستهاي ايران، رابطه با غرب عليالخصوص امريكا و... به تنهايي نميتواند پشتوانه لازم براي تغيير ريل سياسي را داشته باشد. بنابراين مرحله به مرحله تلاش كرد، پشتوانههاي لازم را ايجاد كند. به نظر ميرسد با مقدماتي كه در انتخابات شكل گرفت و تغييراتي كه در تاييد صلاحيتها صورت گرفت، عملا شاهد تغييراتي در كل ساختار سياسي هستيم.
اين تغييراتي كه شما معتقديد در ساختار سياسي كلان كشور شكل گرفته، شامل چه مواردي است. چرا فكر ميكنيد نظام متوجه ضرورت تغييرات شده است؟
از مسعود پزشكياني كه در انتخابات مجلس دوازدهم از تبريز توسط نهاد نظارتي ردصلاحيت ميشود تا پزشكياني كه در انتخابات رياستجمهوري در شمايل نماينده جريان اصلاحات وارد انتخابات ميشود و فاتح انتخابات نام ميگيرد، يك شتاب تحولي و تغيير ريل را در هسته سخت قدرت شاهديم. به نظر ميرسد اين تغييرات هم بدون مطالعه نيست و متكي بر بررسي مجموعه روندهايي است كه پس از شكلگيري روند خالصسازي در انتخابات پيشين شاهد بوديم. وضعيتي كه آسيبهايي به جايگاه نظام سياسي در افكار عمومي وارد ساخت و بحث مشروعيت نظام را به چالش كشيد. در انتخابات رياستجمهوري 1400 عملا آراي باطله، دوم شد و مشاركت در برخي مناطق مهم حتي به زير 20درصد رسيد. اين تحولات اعتماد به نفس نظام سياسي را بهشدت كاهش داد. عملكرد 3ساله دولت رييسي عليرغم همه حمايتهاي مجلس و حاكميت هم يكي از بدترين عملكردهاي قوه مجريه در دهههاي اخير بود.نه تنها وعدههاي رييسجمهور وقت براي مهار تورم، اشتغالزايي، ساخت 1ميليون مسكن و مقابله با فساد محقق نشد، بلكه براي نخستينبار 2وزير در يك پرونده فساد محكوم و چنيدن وزير براي سوءمديريت بركنار شدند. وضعيت به گونهاي بود كه ادامه اين مسير ميتوانست نظام سياسي را با مخاطرات جدي مواجه سازد. در واقع هسته قدرت متوجه شد كه ادامه وضعيت قبلي ممكن نيست.
چرا نظام سياسي نتوانست بدون انسجام در درون به حل مشكلاتش بپردازد؟ به هر حال برخي تئوریسينهاي راديكال جناح راست مدل چيني (در واقع مدل كره شمالي) را مثال ميزدند.
ببينيد، پيگيري برخي خواستهها و تحقق برخي ايدهها در مواجهه با پروندههايي كه نيازمند توسعه روابط با ساير كشورهاست، پشتوانهاي را طلب ميكند كه بايد از درون كشور شكل بگيرد. نظام براي حل مشكلاتش به حضور در بازارنفت، توسعه روابط با همسايگان و نقل و انتقال مالي نياز دارد كه بدون پشتوانه حتي مذاكرات هم به سرانجام نميرسيد.
در يك چنين شرايطی مسعود پزشكيان به عنوان منتخب ملت روي كار آمد. راهبرد پزشكيان براي بهبود وضعيت چه بود؟
پزشكيان تلاش ميكند، روند مشاركت و افزايش انسجام اجتماعي را بيشتر كند. او به دنبال آن است كه از مشاركت جريانات سياسي درون نظام بهره جويد. در اين مسير حتي از استفاده از افراد و گروههايي كه در انتخابات رقيب او، مخالف و حتي در مقابلش بودند، ابايي ندارد.پزشكيان در گام نخست و در انتخاب معاون اول و ساير معاونانش تلاش ميكند بتواند جريان حامي خود و جريان اصلاحطلب را با خود همراه كرده و پالس مناسب ارسال كند. در گام دوم نوبت به معرفي وزراي پيشنهادي ميرسد، پزشكيان به خوبي ميدانست كه به راي و تعامل نمايندگان نياز دارد. بنابراين به گونهاي عمل كرد كه بيشترين راي اعتماد تمام ادوار از مجلسي كه اكثريت آن در اختيار جريان اصولگراست، دريافت شد. پزشكيان در صحن مجلس با صداي بلند اعلام كرد كه در چينش كابينه هماهنگيهاي لازم با رهبري را نيز انجام داده است. حتي اعلام ميشود برخي اعضاي كابينه با تاكيد رهبري انتخاب شدهاند. اين اظهارات و عملكردها نشان ميدهد كه پزشكيان همه جوانب را مدنظر قرار داده است. او هسته سخت قدرت را با خود همراه كرد. جريان اصلاحات را با انتخاب برخي چهرههاي شاخص مانند ظفرقندي و ميدري و...نسبتا قانع كرد، همچنين مجلس را نيز با خود همراه و در مواجهه با طيفهاي اثرگذاري چون جوانان، زنان و اقليتهاي مذهبي و قومي كنشگري مناسبي انجام ميدهد. حتي برخي چهرههاي مناسب كه در كابينه رييسي حضور داشتند را نيز نگه ميدارد. اين نوع كنشگريها نشان ميدهد، پزشكيان حداقل توانسته بخشي از مطالبات 50درصد افراد مشاركتكننده را بهطور نسبي پاسخ دهد.
اما شما اشاره كرديد كه بيش از 50درصد ايرانيان در انتخابات شركت نكردند و لازم است كه به مطالبات آنها هم پاسخ داده شود؟
كاملا درست است، به نظر ميرسد پزشكيان در تلاش است حتي براي 50درصد عدم مشاركتيها هم انگيزه لازم را فراهم كند. البته بخش زيادي از اين روند به مساعدت و مشاركت دستگاه قضايي نياز دارد. يكي از مهمترين مطالبات اين قشر آزادي زندانيان سياسي و عقيدتي است. طبيعي است كه دولت به تنهايي نميتواند اين خواسته را محقق كند و دستگاه قضايي هم بايد به دولت كمك كند. البته روندي را كه پس از انتخابات در درون قوه قضاييه وجود دارد، بحث عفو رهبري كه در مناسبتهاي اخير داشتهايم و باعث عفو چهرههايي چون محسن برهاني، شروين حاجيپور و ياشار سلطاني شد نشان ميدهد كه دستگاه قضايي هم رويكرد مناسبي اتخاذ كرده است. از سوي ديگر بحث ديگري كه دولت در حال انجام آن است مانند انتصاب نخستين استاندار اهل سنت و كرد ميتواند بحث وفاق را در جامعه اهل سنت بهبود بخشد. بحث حضور چند بانوي ايراني در وزارتخانهها، معاونتها و ساختارهاي سياسي تصميم مهم ديگري است كه دولت آن را اتخاذ كرده است. پس از ماجراي مهسا اميني، زنان جايگاه و نقش ويژهاي را در عرصه عمومي كشور ايفا كردهاند و دولت با افزايش نقشآفريني زنان در واقع پالس تغيير را به فضاي عمومي جامعه ارسال ميكند. با يك چنين عقبه قوام يافتهاي است كه حضور رييسجمهور در نيويورك استارت ميخورد و منشأ تحولات قابل توجهي براي كشور ميشود. نماد برجسته اين تحولات هم در سخنراني رييسجمهور در مجمع عمومي هويدا بود.
يعني ميفرماييد رييسجمهور ابتدا كمربندهاي داخلي را محكم كرد و بعد سراغ اجراي ايدههايش در حوزه سياست خارجي رفت؟
بله، اين موارد پايههايي است كه رخداد نيويورك را پر رنگتر كرد. پزشكيان با يك عقبه حكومتي و حاكميتي و يك پشتوانه مردمي و سياسي با مشاركت مردم، اهل سنت، زنان، حتي احزاب رقيب، قوه قضاييه، مجلس و...راهي نيويورك شد. پزشكيان در نيويورك ديدار با 20رييس دولت را در دستور كار قرار داد كه يك ركورد است. اين قوام برآمده از گفتماني است كه پزشكيان از آن بهره ميجويد.
اين گفتمان از نظر شما واجد كدامين معنا و محتواست كه توجه جهانيان را هم جلب كرده است؟
رييسجمهور ميگويد كه در كشور نبايد دعوا كنيم، عملا اين روند و ضرورت را به جهان هم تسري ميدهد. حتي سخني كه اعتراض بسياري از تندروها را شكل داد و اعلام شد كه «با امريكا هم برادريم » ترجمه همين عبارت است. اينكه ايران به دنبال تنازع و جنگ با هيچ كشوري نيست و صلح، گفتوگو و تعامل را ميجويد.
با يك چنين عقبهاي آيا ميتوان تابوهايي چون ارتباط مستقيم با امريكا را نيز پشت سرگذاشت؟
چرا كه نه؛ رييسجمهور با سيانان و فريد زكريا گفتوگو كرد. صحبتهاي رييسجمهور با مردم امريكا و خطاب به مردم اين كشور اثرات بسيار زيادي دارد. در سفر آقاي خاتمي به امريكا هم گفتوگو با كريستين امانپور برگزار شد و اثرات قابل توجهي گذاشت. فريد زكريا دامنه مخاطباني به مراتب بيشتر هم دارد. فراموش نكنيد در آستانه انتخابات امريكا قرار داريم و بايد رويكردي در نظر گرفته شود تا منافع ايران محقق شود. ايران تلاش ميكند گفتمان عدم خشونت، تنشزدايي و تعامل و گفتوگو را ترويج كند. اين گفتمان به خصوص در شرايطي كه نيروهاي اسراييلي در غزه و جنوب لبنان رفتارهاي جنايتكارانهاي دارند، بسيار مهم است. اسراييل تمام تلاش خود را صورت داد تا ايران را وارد جنگ كند. ترور اسماعيل هنيه، حمله به غزه، حمله به جنوب لبنان، انفجار پيجرها و... بخشي از تلاشهاي اسراييليها براي شعلهور كردن جنگ در منطقه است. گفتمان رييسجمهور اين فضا را ايجاد ميكند كه ايران به دنبال جنگ نيست. هم اروپاييها، هم اعراب و هم حزب دموكرات امريكا به دنبال آن هستند كه راهي براي پايان دادن به وحشيگريهاي نتانياهو پيدا كنند .