• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5857 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۶ شهريور

مساله سوم؛ رسانه‌هاي رسمي

«مهم‌ترين وظيفه ما در آموزش و پرورش، اقامه فرهنگ نماز، قرآن و ايثار و فداكاري در فضاي تعليم و تربيت است. اگر مي‌خواهيم جامعه سعادتمندي داشته باشيم بنا بر راهبردهاي قرآني، راهي نداريم جز اقامه نماز و اقامه فرهنگ ايثار.» 
شايد گمان شود كه اين اهداف و وظايف خوب است، چرا بيان آن را بايد عجيب دانست؟ به اين علت ساده كه مشكل با اين اهداف نيست؛ مشكل با تناسب كاركرد نهاد آموزش و پرورش با اين هدف است. ديندار كردن مردم جزو وظايف و كاركردهاي روحانيت و نهاد دين است و نه نهادهاي ديگر. به علاوه اين كاركرد بيش از آنكه آموزشي باشد، تربيتي است. مگر آموزش و پرورش نيرو يا ساختار مناسب را براي اين هدف دارد؟ به علاوه پس روحانيت چه كار بايد كند؟ روشن است كه اگر اين كاركرد براي آموزش و پرورش قابل تحقق بود تا حالا بايد همه دانش‌آموزان اين گونه تربيت مي‌شدند. اين نهاد حتي نتوانسته و نمي‌تواند كاركرد آموزشي دينداري را هم انجام بدهد، چه برسد به كاركرد تربيتي دينداري. در نتيجه دانش‌آموزان هر روز از گذشته دورتر از ارزش‌هاي ديني مي‌شوند، چون وظيفه‌اي و رسالتي را از آموزش و پرورش مي‌خواهيد كه در آن تعريف نشده است و مناسب آن نيست. مثل اينكه بگوييم ورزشگاه براي تربيت اخلاقي تماشاگران است!! مردم فرزندان خود را براي ديندار شدن و نمازخوان شدن به مدرسه نمي‌فرستند، آنجا وظايف ديگري دارد. اين وظيفه برعهده مسجد و روحانيت و ‌خانواده است؛ به همين علت است كه شكست مي‌خورند. پيش از انقلاب نهاد اصلي متولي دينداري يعني روحانيت و مسجد وظيفه خود را انجام مي‌دادند و جامعه هم‌ ديندار مي‌شد. حالا آن نهاد به كارهاي ديگري مشغول شده است بار خود را مي‌خواهند بيندازند روي دوش نهاد آموزش و رسانه رسمي و اين پاسخ نمي‌دهد. كاركرد رسانه در دنياي جديد نيز متفاوت از آن چيزي است كه صدا و سيما براي خود تعريف كرده است. رسانه بوق نيست؛ رسانه محصور در روايت نيست، هر چند روايت هم جزيي از آن است ولي نسبت به حقيقت امري درجه دوم محسوب مي‌شود.
هنگامي كه يك نهاد مدرن مثل رسانه در كشور در جايگاه كاركردي خويش قرار نگيرد، جامعه دچار اختلال ارتباطي مي‌شود. مردم از حقيقت دور مي‌شوند و حرف يكديگر را نخواهند فهميد و بصيرت اجتماعي شكل نمي‌گيرد. مرز حقيقت و مجاز مخدوش مي‌شود. اگر مولفه‌هاي قدرت جامعه را به‌مثابه يك حلقه زنجير در نظر بگيريم، قدرت هر جامعه از قدرت ضعيف‌ترين حلقه آن تبعيت مي‌كند. در ميان تمام مولفه‌هاي قدرت در ايران نهاد رسانه ضعيف‌ترين آنها است و به عبارتي با چنين ضعفي، يك مشكل امنيتي براي كشور ايجاد شده است. ضربه‌پذيري جامعه ايران در برابر رسانه‌هاي غيررسمي به‌ويژه فرامرزي بسيار آشكار است. رسانه‌هاي ديگر مي‌توانند روايت خود را در ذيل برخي از حقايق منتقل كنند، در حالي كه رسانه رسمي داخلي قادر به اين كار نيست. حتي نمي‌تواند حقايق مطلوب خود را هم منتقل كند. چرا؟ چون به جاي در بند حقيقت بودن، فقط روايت رسمي را معتبر مي‌داند. بخش مهمي از علت دو قطبي شدن جامعه، ناشي از دو قطبي شدن رسانه است. بسياري از مردم به كلي با رسانه رسمي قطع ارتباط كرده‌اند و در يك جهان موازي ديگر غير از جهان رسمي زندگي مي‌كنند. ساختار رسمي ايران دركي دقيق از كاركرد رسانه ندارد. رسانه‌اي كه همين دو روز پيش اخبار سخنان معاون اول رييس‌جمهور را ناقص منتشر مي‌كند و خودش را در مقام كنشگر سياسي قرار مي‌دهد، متوجه نيست كه اهميت آن رسانه به كنشگري سياسي نيست، بلكه به رسانه‌اي بودن آن است. اين مثل آن است كه با يك تريلي ۱۸ چرخ مسافر حمل و نقل کرده يا با يك مرسدس بنز آخرين مدل گچ و آهك و آجر جابه‌جا کنند!
حلقه رسانه‌اي قدرت جامعه و حكومت ايران بسيار ضعيف است. هم دركي از فلسفه و كاركرد رسانه در جامعه مدرن ندارند و هم نيروهايي كه بايد اين هدف را محقق كنند در آن به كار گرفته نمي‌شوند يا اگر هم باشند، استقلال كافي براي توليد محتواي مفيد رسانه‌اي را ندارند. بالاخره ارزيابي مستقل از عملكرد و اثرگذاري اين رسانه منتشر نمي‌شود و آنهايي هم كه در دسترس است، نشان از ناتواني فراوان آن است و خود را در برابر مردم و جامعه نيز پاسخگو نمي‌دانند. دولت آقاي پزشكيان نمي‌تواند در برابر اين مولفه مهم قدرت ملي بي‌تفاوت باشد. ممكن نيست كه يك حكومت يا دولت بدون يك رسانه كارآمد، موفقيتي در خور كسب كند. دنياي امروز، دنياي رسانه است. استقلال كشور با خروج مرجعيت رسانه‌اي به خارج از كشور نقض شده است. بدون احياي جايگاه صدا و سيما، ممكن نيست كه جامعه ايران از اين وضع نامناسب عبور كند. رسانه وظيفه مسجد و منبر را ندارد و نمي‌تواند جاي آنها را بگيرد. اگر چنين كند، هم آنها را حذف مي‌كند و هم خودش موفقيتي نخواهد داشت كه اكنون هر دو نتيجه محقق شده است. بنابراين ضرورت دارد كه رويكرد رسانه رسمي و تصوري كه از ماموريت و كاركرد خود دارد، تغيير كند. ابتداي اين كار سخت است ولي هنگامي كه رخ داد، متوجه آثار مثبت آن خواهند شد. برخي از مطالب و موضوعات به سود خودشان هم هست كه نمي‌توانند بيان كنند و اگر بيان كنند هم شنيده نمي‌شود، چون متهم به سوگيري هستند. وضعيت فعلي اين رسانه هم‌سو با دولت قبلي بود، ولي در دولت وفاق كه بايد آزادتر باشد اين رويكرد جواب نمي‌دهد و حتما به زيان دولت نيز هست. البته تغيير رويكرد، صفر و يك نيست؛ بايد گام‌هاي اوليه را بردارند تا اندكي هم مزه رسانه كارآمد را بچشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون