وفاق، عامل تغيير يا مانع تغيير؟
از اين زاويه نگاه، بهتر است وفاق را بدون هدف اصليتر، يعني «تغيير» مطرح نكنيم كه نتيجه آن، برخلاف امر تغيير يا حتي مانعي براي آن خواهد شد. سوم) جا دارد جامعهشناسان ما، در كنار ارتباطيها و استادان روزنامهنگاري، مثلثي را در «يك حلقه و مكتب فكري» تشكيل بدهند و جدا از بررسي نظريات آگوست كنت درباره تغيير، ابعاد پردامنه امر تغيير را به همراه راهكارهاي عملي - در همين شرايط اكنون و موجود - بررسي كنند. اما از منظر اولويتهاي تغيير، شايسته است قدري بر اين نكته تامل كنيم: «اولويت تغيير فرهنگي» در كنار «اولويت تغيير معيشتي و اقتصادي» عملا در حال ناديده گرفته شدن است. به ديگر سخن، تصور كنيم شهريور ۱۴۰۴ يك سال پيشين را داريم مرور ميكنيم. بعيد است در طول اين يك سال، در سياست خارجي «برجام خاصي» رخ بدهد و مثلا ديوار سفارتخانهها از دست سفارتنوردها، در امان مانده باشد. بعيد است در طول يك سال، به جاي آنكه تنها تورم اوج نگرفته باشد، قيمتها نيز چنان تعديل شود كه بر قدرت خريد مردم بيفزايد. ميتوان اما در طول اين يك سال - به تعبير هابرماس - «فضاي عمومي» را تغيير داد و قدري اكسيژن به آن تزريق كرد. حال و هوا و عرصههای فرهنگي، هنري و رسانهاي را با قدري آزادي نرم و خوشايند ساخت تا مردم لااقل در سايه فضاي عمومي و تغيير يافته، ضمن افزايش اميد، مشكلات ديگر اقتصادي، معيشتي، سياست داخلي و سياست بينالملل را تحمل كنند. باز هم در اين باره سخن خواهيم گفت.
استاد دانشگاه، پژوهشگر ژورناليسم