با روي كار آمدن دولت چهاردهم و انتخاب سيد عباس صالحي در مقام وزارت فرهنگ و ارشاد، سينماي ايران فصل جديدي از فعاليت مديران را تجربه ميكند و گويا قرار است همگام با تغيير و تحولات و نگاه جديد در سينما، مديران هم در شيوه مديريتي خود روشهاي نويني را براي ارتباط با هنرمندان و سينماگران اتخاذ كنند. اگرچه سختيها و دشواريهاي جامعه ايران در يكي، دو سال اخير، كام سينماگران و هنرمندان را تلخ كرده و آنها هم مثل مردم آرامش روحي و رواني مطلوبي ندارند، اما نگاه متفاوت و صداقت در گفتار دكتر پزشكيان در زمان انتخابات باعث دلگرمي -نه همه - بخشي از هنرمندان شد و نگاه آنها را به آينده و شرايط سينما تغيير داد.
بيتعارف سينماي ايران در يكي، دو سال اخير با انبوهي از مشكلات مواجه شده، تا جايي كه كارشناسان بروز و ظهور چنين مسائلي در سينما را در تاريخ 40 ساله سينماي ايران پس از انقلاب بيسابقه ميدانند.
البته از زاويه ديگر ميتوانيم چشم روي همه دشواريها و مسائل سينما ببنديم و صرفا با تكيه بر آمار فروش فيلمها فضا را گل و بلبل ترسيم كنيم همانطور كه مديران سينما در مصاحبههايشان هم ميگويند سينماي بحراني تحويل گرفتيم و در آرامش تحويل داديم، بله درست ميگويند نبايد فراموش كرد كه سينماي ايران در يكي، دو سال اخير به لطف چند فيلم كمدي، گيشه پرباري داشته و اصلا همين موضوع مانع تعطيلي و ورشكستگي آن بعد از كرونا شده، اما مگر سينما فقط گيشه و فروش و بيزينس است؟ قطعا با يك نگاه واقعبينانه و منطقي سينماي ايران موانع و چالشهاي حل نشده زيادي پيش رو دارد.
حالا چند روزي است آقاي صالحي وزير فرهنگ و ارشاد شده، البته كه قرار نيست در دوران مديريت ايشان و مديران زيرمجموعه شعبدهبازي صورت گيرد و به يكباره سينماي ايران فضاي مطلوب را تجربه كند خير، اما اميدواري به درايت و دورانديشي وجود دارد كه فضاي همدلي با ادبيات اقناعي براي حضور همه اهالي سينما در كنار هم شكل بگيرد.
بيشك اين مهم زير سايه انتخاب مديران باسواد، با تجربه و آشنا به امور شكل خواهد گرفت.
ما در اين گزارش به صورت اجمالي مروري داريم بر مهمترين چالشهايي كه سينماي ايران را در يكي، دو سال اخير به تنگنا رسانده است تا چراغ راهي براي مدير آينده سينما باشد.
مهمترين نكتهاي كه از آن ميتوان به عنوان چالش بزرگ سينماي ايران در يكي، دو سال اخير نام برد، تقابل ميان هنرمندان و مديران سينمايي است، البته كه التهابات اجتماعي و سياسي كشور نقش مهمي در اين شكاف داشته، اما نميتوانيم زاويه نگاه خودي، غيرخودي كه وزير ارشاد و مديران او براي رسيدن به فضاي يكدست و خالصسازي داشتند، ناديده بگيريم.
وقتي تفكر سينماگران با مديران سينما همسو نباشد و آنچه فيلمسازان ميخواهند در ساختههايشان نبينند، اين موضوع سبب كنارهگيري و خانهنشيني فيلمسازان قديمي و جوان ميشود. در يكي، دو سال اخير بارها و بارها در مصاحبههاي سينماگران ميشنيديم كه تعداد زيادي از كارگردانان بيكار هستند، نه لزوما به اين معنا كه نميتوانند كار كنند، بلكه تفاوت نگاه و تفكر ميان آنها و مديران باعث ميشود اجازه كار به اين دسته از فيلمسازان داده نشود يا اصلا خود فيلمسازان نخواهند كار كنند.
در جريان التهابات و اعتراضات سال 1401 مهمترين نكتهاي كه بازتاب آن را در سينما و محصولات هنري مشاهده كرديم، نوع پوشش بازيگران است. امري كه به خودي خود سرآغاز بسياري از تحولات در سينما شد.در جريان اعتراضات سال 1401عدهاي از بازيگران، نوع پوشش خود را عوض كردند، بعضي از سينما خداحافظی كردند، عدهاي هم ترجيح دادند تا اطلاع ثانوي بازي نداشته باشند، عدهاي هم از كار منع شدند. نوع پوشش در سينما و تفاوت آن با جامعه تا جايي پيش رفت كه بعضي از سينماگران هم دست از كار كشيدند.
باب شدن ادبيات تهديدآميز مديران يكي از مهمترين چالشهايي بود كه سينماگران در يكي، دو سال اخير با آن مواجه بودند، موضوعي كه بارها و بارها باعث تنش در سينما شد، اگرچه خانه سينما و در راس آن محمدمهدي عسگرپور و خود هنرمندان بلافاصله به ادبيات مسوولان واكنش نشان ميدادند، اما تفاوتي كه اين دوره مديريت در سينما با دورههاي پيشين شاهد بوديم به كارگيري جملات تهديدآميز و زور بود. حال آنكه به گفته بسياري از سينماگران اگر مديران از ادبيات اقناعي استفاده ميكردند و نگاه با گذشت از سر دلسوزي نسبت به سينماگران ميداشتند و چشم روي مشكلات ميبستند امروز سينما از بخش بزرگي از مسائلش عبور كرده بود.
اگر بگوييم بحث پوشش و حجاب در فيلمهاي سينماي ايران چالش بزرگي براي مديران سينما در دولت پزشكيان است بيراه نگفتهايم، به نظر ميرسد مديران آقاي صالحي قبل از هر چيز بايد تكليف اين مورد را حل كنند يا حداقل توضيحي در اين مورد داشته باشند، همين چند وقت پيش بود كه سيد ضيا هاشمي در گفتوگويي گفت: ۳۴ فيلم بدون حجاب و بدون مجوز در سينماي ايران ساخته شده (فيلم كوتاه، مستند و بلند) كه به جشنوارههاي برلين و كن رفتهاند. او در ادامه صحبتش به اين نكته تاكيد كرده كه فيلمسازي در ايران ديگر قابل كنترل نيست، ميشود فيلم ساخت و كسي متوجهش نباشد. به نظر ميرسد بحث چگونگي پوشش بازيگران در فيلمها نكتهاي است كه بايد سرفصل كار مديران قرار بگيرد.
بيشك بحث امنيت شغلي دغدغهاي جدي براي اهالي سينما و هنرمندان است كه حتي مديران سينمايي دولت سيزدهم هم تلاشهاي زيادي براي حل اين موضوع داشتند، بيكاري و از سويي اقتصاد ناپايدار و تورم افسارگسيخته در ايران، مشكلات زيادي را بر هنرمندان تحميل كرده است .
اگرچه بحث ممنوعالكاري، ممنوعالخروجي و ممنوعالمعامله بودن هنرمندان به كرات در نوشتهها و گزارش تكرار شده و موضوع جديدي نيست، اما آنچنان ابعاد گستردهاي داشته و موجبات دلخوري و ناراحتي سينماگران را فراهم كرده كه بعيد به نظر ميرسد تا سالهاي سال حتي از ذهنها دور شود، تصور كنيد شغلي كه سالهاي سال با آن خو گرفتيد و با آن رشد كرديد و زندگي خود را با آن سپري كرديد به يكباره از شما گرفته شود، به نظر ميرسد وزير فرهنگ و ارشاد و مديران او در اين بخش بتوانند باب گفتوگو براي حل مشكلات سينماگران ممنوعالكار را فراهم كنند و ما شاهد حضور دوباره هنرمندان در فيلمها و سريالها باشيم.
در يكي، دو سال اخير كه سينما از برخی هنرمندان اصيل خالي شد از سوي ديگر فضا باز شد تا انبوهي از افراد بدون سابقه حرفهاي مشخص و قابل اعتنا، در بخشهاي مختلف و حتي مهم مجوز ورود به سينما بگيرند. اين موضوع البته درباره صداوسيما هم صدق ميكند.
از ساخت فيلمهاي ارگاني حوصله سربر كه پولهاي كلان بيتالمال را ميبلعند و فرصت را از فيلمسازان خلاق ميگيرند چه ميتوان گفت كه حق مطلب ادا شود، اين فيلمها نه تنها آوردهاي براي سينما نداشتند كه به اذعان بسياري از كارشناسان و خود سينماگران متاسفانه سازمانها و نهادها پول بيتالمال را هدر دادند.
از بين رفتن سينماي اجتماعي حاوي نقد مسائل روز و همچنين گسترش سينماي زيرزميني يكي از مهمترين محصولات مديريت سينما در دولت سيزدهم بود. نظارتهاي سنگين و اعمال سانسور و مميزي و سختگيريهاي بيجهت، كار را به جايي رساند كه برخی فيلمسازان براي بيان حرفها و انتقاداتشان و نشان دادن مشكلات اجتماعي به سينماي زيرزميني روي آوردند.
سالها بعد در ارزيابي سينماي ايران و بيان ويژگيهاي آن در سالهاي 1401 تا 1403، نكتهاي كه ميان منتقدان و سينماگران يادآوري ميشود، حجم زياد فيلمهاي كمدي خالتوري مبتذل روي پرده اكران است. اين فيلمها اگرچه مانع تعطيلي سينماي بحرانزده كرونايي شدند، اما از سوي ديگر سهم زيادي از گيشه را به خود اختصاص دادند، حق فيلمهاي ديگر را خوردند، ذائقه مخاطب را تغيير دادند و باعث افت كيفي سينماي ايران شدند.