تينا جلالي
در روزهاي آينده وزير فرهنگ و ارشاد و همچنين رييس سازمان سينمايي در دولت چهاردهم انتخاب ميشوند و قرار است تغيير و تحولات جدي را در حوزه فرهنگ و هنر شاهد باشيم. حوزه فرهنگ و هنر خاصه سينما كه در دولت سيزدهم با مشكلات عجيبي همراه بود و اتفاقات زيادي را به خود ديد، كارشناسان و صاحبنظران عمده دليل حواشي و مسائل زياد براي هنرمندان را به ناكارآمدي مديران حوزه فرهنگ و هنر نسبت ميدهند و اينكه به افرادي مسووليتهاي سنگين و بزرگ داده شده بود كه قدرت و توانايي لازم در اداره امور نداشتند و معمولا به جاي همراهي با هنرمندان مقابل آنها قرار ميگرفتند . لجبازي توام با ايجاد تنش در سينما و عدم ارتباط درست با اهالي هنر يك نمونه از رفتار مديران در قبال سينماگران بود.
حالا با تمام تجربيات سه سال اخير، چه كساني قرار است بر كرسي رياست تكيه بزنند؟ اصلا چه افرادي شايستگي دارند تا مسووليت سنگين حوزه فرهنگ و هنر به آنها واگذار شود؟ وزير فرهنگ و ارشاد و رييس سازمان سينمايي خوب چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟
ما با تورج اصلاني مدير فيلمبرداري و فيلمساز سينماي ايران گفتوگويي انجام داديم و اين مباحث را با او مطرح كرديم .
جناب اصلاني اجازه داريم بحث را با سوال شخصي آغاز كنيم؟
بله. خواهش ميكنم
شما در انتخابات شركت كرديد؟
خير.
چرا؟
خاطرم هست يك بار به آقاي موسوي راي دادم كه تاوانش را ديديم، و يكبار هم در مرحله اول به آقاي روحاني راي دادم. ديگر در انتخابات شركت نكردم و دراين دوره هم راي ندادم، من جزو آن 60 درصد افراد خاموش جامعه هستم كه در انتخابات شركت نكردند، براي اينكه انقدر مطالباتمان را بيان كرديم و پاسخي نگرفتيم ترجيح داديم در انتخابات شركت نكنيم، هم نسل من و هم نسل قبلتر از من آنقدر از مشكلات كشور گفتيم اما با كمال تاسف به حرفهاي ما توجه نشد، انگار تنها نگاه آماري به انتخابات ميشود و از طرف ديگر آقايان در مراسمها و مقابل دوربينها بسيار خوش بيان هستند ولي وقتي انتخابات تمام ميشود و پيروز ميدان ميشوند ما فيلمسازها ميمانيم و وعده و و عيدهايي كه شكل اجرايي به خود نميگيرد. ترجيح دادم در انتخابات شركت نكنم.
نظرتان درباره شخص آقاي پزشكيان چيست؟
در مورد آقاي پزشكيان آن طوري كه از شواهد معلوم است او به تنوع عقايد اعتقاد دارد، درمناظرهها هم آنچه از منش و اخلاق او مشخص بود مرد راستيني است و اين در كنار مردم بودن او بسيار اهميت دارد. در همين چند روز كه ايشان عهدهدار مسووليت رياستجمهوري شدند زود است كه نظر بدهيم بايد مدتي بگذرد تا عملكرد او را قضاوت كنيم. اما آرزو ميكنم درحوزه فرهنگ مطالعه بيشتر داشته باشند و خودشان شنونده مشكلات اهالي فرهنگ و هنر باشند . تجربه ثابت كرده رييسجمهور ميخواهد مشكلات مردم را برطرف كند اما آن كساني كه به او گزارشهاي مشكلات ميدهند نكات را به او اشتباه ميگويند و در واقع مانعي ميشوند تا مسائل مردم حل نشود. معتقدم تشخيص درست بيماري باعث ميشود نسخهاي دقيق و مناسب براي بيمار تجويز شود، حالا كه آقاي پزشكيان خودشان پزشك حاذقي هستند ميتوانند با تشخيص درست مشكلات حوزههاي مختلف كشور راه چارهاي درست براي حل آنها بينديشند . حوزه فرهنگ ما دچار بيماري بدي است نه فقط سينما كه تئاتر، ادبيات، نقاشي، تجسمي و موسيقي هم دچار بيماريهاي زيادي است. آقاي پزشكيان با انتخاب هر متخصصي ميتواند باگهاي اين حوزهها را شناسايي كند، و در مرحله بعد از تشخيص مشكلات، نكته مهم اين است كه آيا گوش شنوايي براي حل مشكلات وجود دارد؟ به نظرم لازم است كه براي رفع اين مشكلات حتما حرف متخصصين حوزهها شنيده شود.اميدوارم تيم آقاي پزشكيان دراين مسير موفق باشند معتقدم ما هم بايد به آنها كمك كنيم تا بتوانيم دوره سخت را پشت سر بگذاريم.
جناب اصلاني مهمترين مشكلات سينما و مديران در دولت سيزدهم چه بود؟
ببينيد، صريح بگويم كه ما وزارت فرهنگ و ارشاد نميخواهيم، ما وزارت فرهنگ و هنر ميخواهيم، مهمترين مشكل مديران سينما در دولت قبل اين بود كه پاسخگو نبودند، بيشتر فعاليت درحوزه ارشاد، عقيدتي و ديني بود، در حالي كه اگر وزارت فرهنگ و هنر باشد و افراد متخصص پاي كار باشند، ما سينماگران حق داريم كه در صنعت فرهنگ و هنر فعاليت كنيم و بايد توليد اثرگذار داشته باشيم . متاسفانه دولت قبل مسائل سينما را با مباحث عقيدتي گره زده بودند، و اساسا با هر كسي كه با آنها و با عقيده آنها موافق بود كار ميكردند، كاملا مشهود بود كه متخصصان اين حرفه را كنار ميگذاشتند، بسياري از سينماگران كه بالهاي سينما در محافل سينمايي جهاني بودند كنار گذاشتند و يك كلوني داخلي آن هم براي خودشان راه انداختند، اين نكته مهمي است كه بسيار به سينماي ايران آسيب وارد كرد . نكته ديگر اينكه آنها با سياستهايشان خيلي از فيلمسازان را ساكت كردند، فيلمهاي مبتذل را رواج دادند، سينماي اجتماعي را تخريب كردند طوريكه امروز سينماي ايران از فيلم اجتماعي محروم است، اين در حالي است كه سينماي اجتماعي، مسالهاي كمتر گفته شده و مشكلات اجتماع را بيان ميكند تا مسوولان و وجدان آنها را در برابر مشكلات بيدار كند، گروه مديران قبلي نميخواستند ما از مشكلات اجتماع امروز حرف بزنيم. به نظر من تا زماني كه از فيلمهاي اجتماعي به عنوان سياهنمايي نام برده ميشود من فيلمساز حرفي براي گفتن ندارم، مدير و رييسي كه ارتباطش با جامعه و اجتماع قطع باشد متاسفانه آن مدير شايسته و مطلوب رياست نيست، اين در حالي است كه فيلمهاي اجتماعي فقط واقعيت اجتماع را ميگويند و وقتي اين به عنوان اصل در سينما پذيرفته شود ما فيلمسازها هم در زمينه بحرانها در زمينه آموزش و چه و چه حرفي براي گفتن داريم و ميتوانيم حرفمان را بزنيم و راهكار ارايه دهيم.فيلم تخيلي كه قرار نيست بسازيم .
بايد اذعان داشت كه سينماي اجتماعي در سالهاي اخير كاركرد خودش را ازدست داده بود.
تا وقتي كه به فيلمهاي واقعگرا برچسب سياهنمايي زده ميشود چه توقعي از من فيلمساز اجتماعي دارند؟ اصلا من معتقدم دولت قبل سينماي تماشاچي ميخواست نه سينماي مخاطب.
بيشتر توضيح ميدهيد؟
سينما را به شكل شهربازي براي مردم ميخواستند، اينكه فيلم توليد كنند و خانوادهها براي گذران وقتشان به سينما بروند حرفي در فيلمها خطاب به كسي گفته نميشد . سينماي مخاطب يعني وقتي مردم به سينما ميروند كه حرفي به آنها گفته شود و مورد خطاب واقع شوند و در پي تصحيح خودشان باشند و به فكر فرو بروند و مشكلات را بتواند در آينده ببينيد و حل كنند، به نظر شما خيل فيلمهاي كمدي در چند وقت اخيرحرفي براي مردم داشت؟ فيلم اجتماعي خوب چارهانديشي براي معضلات دارد و مسووليتي با خودش ميآورد، وقتي در حاشيه شهر فقر گريبان مردم را ميفشارد، بايد كرامت انساني آنها را حفظ كنيم، نبايد اين افراد ناديده گرفته شوند و صورت مساله را پاك كنيم و از مشكلات آنها حرفي زده نشود، اتفاقا ما بايد فيلم بسازيم فقط براي اينكه نمايندگان و مسوولان كشور ببينند حتي اگر مخاطب سينما اين فيلمها را نديدند. ولي مسوولان آنها ببينند و بدانند مردم چه ميكشند، من به شخصه نه به دنبال جايزه هستم و ميدانم همكارانم در حوزه اجتماعي كه كار ميكنند براي جايزه فيلم نميسازند، آنها براي اينكه مسائل و مشكلات كشور ديده شود فيلم ميسازند، نتيجه چه ميشود؛ در كشور ما به اين فيلمها اهميتي نميدهند اما در خارج اين نگاه را تشويق ميكنند و جايزه ميدهند.
نكتهاي كه كارشناسان زيادي به آن اذعان دارند اين است كه اگر فيلمسازان از مشكلات اجتماع نگويند و نكات انتقادي در فيلمها بيان نشود چه تصويري از زمان حاضر، براي نسلهاي بعد خواهيم داشت؟
من فكر ميكنم با نساختن فيلم مشكل اجتماعي و سد مقابل آن قرار دادن هيچ مشكلي حل نميشود، فيلم انتقادي كه براي بهبود اجتماع ساخته ميشود بايد ساخته شود. متاسفانه طرز فكر مسوولان اين است كه براي تخريب ميسازيم و جلوي آن را گرفتند. انگار ترسي از ساخت فيلم اجتماعي داشتند. در دوسه سال اخير كاملا محصولاتشان مشخص است، سينماي تكمحصولي، تكسليقهاي. گو اينكه فقط يك عده مخاطب خاص، اين سينما دارد، در حالي كه هر عقل سليمي ميداند سينما با گونههاي مختلف است كه نفس ميكشد، آنقدر سينما گران شده، آنقدر بخش خصوصي را ترساندند كه بخش خصوصي اصلا جرات توليد فيلم ندارد. از طرفي بخش دولتي كه هيچ كمكي به فيلمسازان مستقل نميكند، به نظر من مسوولي كه اجتماع خودش را ناديده ميگيرد و جلوي پروبال دادن فيلم اجتماعي را ميگيرد و اجازه تاثير سينماي اجتماعي را ميگيرد انگار كه ميخواهد ما فيلمسازان را از سينما دور كند و ما هم به اين نقطه ميرسيم كه حرفي براي گفتن نداريم. ميخواهم بگويم ما جزو 60 درصدي هستيم كه حرفمان شنيده نميشود ولي اينجا از آقاي پزشكيان ميخواهم مسوول باشد و براي پاسخ به شهروندان تلاش كند. ما رييس نميخواهيم.
جناب اصلاني به نظر شما رييس سازمان سينمايي خوب چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟
اولين و مهمترين مساله اينكه مدير خوب، سينما را با سياست نياميزد، اگر يك فرد متخصص براي رياست سينما انتخاب شود تكليف ما سينماگران با او مشخص است حرفهاي ما با او از جنس سينماست و نه چيز ديگر . به نظر من رييس سازمان سينمايي بايد جامعهاش را بشناسد، با طبقات هنر آشنايي داشته باشد، ادبيات بداند، هنرهاي تجسمي بداند، با هنر آميخته باشد و مهمترين نكته اينكه ارتباط جهاني بداند، ما كوپن بسيار گرانقيمتي در جهان داريم كه متاسفانه از اين كوپن گرانبها استفاده نميكنيم . ميتوانيم با حضور در مجامع جهاني و بينالمللي اعتبار سينماي ايران را بيشتر كنيم، اما ما فيلمسازان به خاطر همان فيلمها به جاي تشويق در ايران جريمه ميشويم اما در دنيا ارزش و اعتبار كارمان را ميدانند. از اين حيث معتقدم مدير سينمايي ما تنبيهگر نباشد توسعهگر باشد. متاسفانه مديران فعلي سينما تهديدگر هستند؛ هيچ كمك مالي كه به فيلمساز نميكنند تا ميتوانند فيلمسازان و هنرمندان را تهديد ميكنند چرا؟
به نظر من اولين كاري كه مدير سينمايي بعد از استقرار در سازمان سينمايي ميتواندانجام دهد، اينكه خط قرمزها را براي ما فيلمسازان مشخص كند، چه فيلمي در سينماي ايران ميتواند توليد شودكه پخش و حمايت ميشود، چه فيلمي در سينماي ايران توليد شود ولي به آن ويترين داده نميشود، چه فيلمي اصلا نبايد در سينماي ايران توليد و پخش شود و فاند سينما اصلا به آن تعلق نميگيرد.
متناسب با تحولات جامعه قوانين فيلمسازي را بيان كند.
من سينماگر نبايد تهديد شوم، من بايد خط قرمزها را بدانم ومتناسب با خط قرمزها با سرمايهگذار به نتيجه برسم و از بلاتكليفي رها شده و فيلم آگاهانه توليد كنم، وقتي سياستها را شفاف بدانيم مريض نيستيم كه سرمايه را دور بريزيم. نميشود كه يكبار پروانه ساخت بگيريم و بعد از توليد پروانه نمايش آن صادر نشود.آنقدر شرايط ساخت فيلم در سينما سخت شده كه ژانر در سينما از بين رفته است، فقط سينما يك طعم و يك سليقه را پوشش ميدهد و اين بسيار اسفبار است . اصلا مهمترين نكته اينكه بايد پروانه ساخت در دولت جديد برچيده شود. همين.
من سينماگر نبايد تهديد شوم، من بايد خط قرمزها را بدانم و متناسب با خط قرمزها با سرمايهگذار به نتيجه برسم و از بلاتكليفي رها شده و فيلم آگاهانه توليد كنم، وقتي سياستها را شفاف بدانيم مريض نيستيم كه سرمايه را دور بريزيم.
معتقدم مدير سينمايي ما تنبيهگر نباشد توسعهگر باشد. متاسفانه مديران فعلي سينما تهديدگر هستند هيچ كمك مالي كه به فيلمساز نميكنند تا ميتوانند فيلمسازان و هنرمندان را تهديد ميكنند چرا؟
به نظر من اولين كاري كه مدير سينمايي بعد از استقرار در سازمان سينمايي ميتواندانجام دهد، اينكه خط قرمزها را براي ما فيلمسازان مشخص كند، چه فيلمي در سينماي ايران ميتواند توليد شود كه پخش و حمايت ميشود، چه فيلمي در سينماي ايران توليد شود ولي به آن ويترين داده نميشود، چه فيلمي اصلا نبايد در سينماي ايران توليد و پخش شود و فاند سينما اصلا به آن تعلق نميگيرد.
فيلم اجتماعي خوب چارهانديشي براي معضلات دارد و مسووليتي با خودش ميآورد، وقتي در حاشيه شهر فقر گريبان مردم را ميفشارد، بايد كرامت انساني اين مردم را حفظ كنيم، نبايد اين افراد ناديده گرفته شوند و صورت مساله را پاك كنيم و از مشكلات آنها حرفي زده نشود. اتفاقا ما بايد فيلم بسازيم فقط براي اينكه نمايندگان و مسوولان كشور ببينند حتي اگر مخاطب سينما اين فيلمها را نديدند. ولي مسوولان آنها ببينند و بدانند مردم چه ميكشند.
صريح بگويم كه ما وزارت فرهنگ و ارشاد نميخواهيم، ما وزارت فرهنگ و هنر ميخواهيم، مهمترين مشكل مديران سينما در دولت قبل اين بود كه پاسخگو نبودند، بيشتر فعاليت درحوزه ارشاد، عقيدتي و ديني بود، دولت قبل مسائل سينما را با مباحث عقيدتي گره زده بودند، و اساسا با هر كسي كه با آنها و با عقيده آنها موافق بود كار ميكردند، كاملا مشهود بود كه متخصصان اين حرفه را كنار ميگذاشتند.