پاسخ مسوولان درباره 5 بار تعويق در اجراي قصاص آرمان: يكي، دو هفته منتظر بمانيد
آرمان و غزاله، اپيزود 6
بهاره شبانكارئيان
«اين به تعويق افتادنها قلبم را از جا ميكند. اگر قلبم در حالت عادي صد ضربه به قفسه سينهام وارد ميكند، در زمان خبر تعويق در اجراي حكم دويست، سيصد ضربه. بعد از خبر منتفي شدن اجراي حكم ساعتها طول ميكشد تا اين قلبم از تكاپو بيفتد.» اينها صحبتهاي مادر غزاله پس از 5 بار به تعويق افتادن در اجراي حكم قصاص «آرمان عبدالعالي» است. حالا از حادثه دردناك خانواده شكور 8 سال ميگذرد. غزاله آن روز به دليل وقت قبلي كه از پزشكش داشت از خانه خارج شد، اما ديگر هرگز به خانه برنگشت؛ حتي جسدشم هم. غزاله يكي، دو هفتهاي ميشد كه تصميمش را به آرمان اعلام كرده بود. تصميمش چه بود؟
غزاله به آرمان گفته بود كه قصد ازدواج با او را ندارد و ميخواهد ايران را براي ادامه تحصيل ترك كند، اما آرمان زير بار نميرفت. چند روز قبل از روز حادثه تماس از آرمان و رد تماس از غزاله؛ تماسها به قدري از سوي آرمان تكرار شد كه غزاله وقتي متوجه شد يك ساعت تا ويزيت دكترش فرصت دارد، فرصت را غنيمت شمرد و با آرمان تماس گرفت. تماسي كه براي او سرنوشت تلخي را رقم زد. آرمان در جواب تماس غزاله از او خواست تا به خانه آنها برود. غزاله يك ساعت تا وقت ويزيت دكترش زمان داشت. بنابراين به سمت خانه آرمان رفت. جغد شوم در آن روز حادثه بر بالاي سر آرمان و غزاله پرسه ميزد. غزاله وارد خانه آرمان عبدالعالي شد، اما از برگشتش خبري نشد. همين موضوع باعث شد تا خانواده غزاله راهي كلانتري شوند و خبر مفقودي او را گزارش دهند. در پي بررسيهاي ماموران آگاهي مشخص شد، غزاله آخرين ساعات زندگياش را در خانه آرمان سپري كرده است. ساعاتي كه به سختي گذشت و چشمهاي غزاله را براي هميشه به روي دنيا بسته نگه داشت. آرمان پس از حضور در كلانتري اظهار كرد: «عيد پارسال در تركيه با غزاله آشنا شدم بعد از آن با هم در ارتباط بوديم در آنجا شماره همديگر را گرفتيم بعد از اينكه به تهران برگشتند بهطور كامل با هم در ارتباط بوديم. از طريق تلفن و پيامك با هم در ارتباط بوديم و بعضي وقتها همديگر را بيرون ميديديم.» آرمان در ادامه اظهارات روز حادثه گفته بود: «روز حادثه با من تماس گرفت تا همديگر را بيرون ببينيم. از او خواستم تا به خانه ما بيايد و بعد آن اتفاق افتاد.» آرمان در سال 98 اظهاراتش را تغيير داد و عنوان كرد: «غزاله موقع خداحافظي و در حين خارج شدن از خانهمان پايش روي پلهها سر خورده و سرش روي زمين خورده است.»
در سال 98 وقتي آرمان براي اولينبار، به خاطر اجراي حكم قصاص به سوييت برده ميشد توسط خانواده شكور به او فرصتي يك ماهه داده شد تا محل جسد غزاله را به آنها نشان دهد. اما پس از اين فرصت آرمان آن ادعاي سر خوردن غزاله از پلههاي خانهشان را مطرح ميكند.
هنوز با گذشت 8 سال از اين اتفاق جسد غزاله شكور پيدا نشده و آرمان عبدالعالي 5 بار به سوييت منتقل شده است تا حكم قصاصش اجرا شود. در اين مدت طولاني و پس از 5 بار تعويق در اجراي حكم قصاص آرمان عبدالعالي مادر غزاله شكور به «اعتماد» از حال و هواي روزهايي كه اجراي حكم به تعويق ميافتد، ميگويد.
علت تعويقها در اجراي حكم قصاص
مادر غزاله با سوال در مورد حادثه آن روز، بياختيار شروع به گريه كردن ميكند: «اين به تعويق افتادنها قلبم را از جا ميكند. اگر قلبم در حالت عادي صد ضربه به قفسه سينهام وارد ميكند، در زمان خبر تعويق در اجراي حكم دويست، سيصد ضربه. بعد از خبر منتفي شدن اجراي حكم ساعتها طول ميكشد تا قلبم از تكاپو بيفتد. اجراي حكم قصاص كاملا حق ماست و ما نميدانيم چرا اين اجراي حكم 5 بار به تعويق افتاده است. دقيقا بار چهارم كه دو ساعت به حركت ما به سمت زندان مانده بود با ما تماس گرفتند و گفتند؛ اجراي حكم به خاطر هفته وحدت يكي، دو هفته به تعويق ميافتد. نميدانم چرا ساعت 11 شب يادشان افتاد هفته وحدت است.»
او گريهاش را ميخورد تا بتواند صحبت كند: «من مطمئنم اگر غزاله هم زنده بود، ميخواست به حقش برسد.» دوباره بغضش ميتركد ولي ادامه ميدهد: «از دادستان پرونده طبق معمول قبل پرسيديم؛ علت اين تعويق براي بار پنجم چيست، اما باز چيزي نگفتند و باز اعلام كردند يكي، دو هفته منتظر بمانيد. من متوجه نميشوم اين همه جوان قتل كردند چطور حكمشان اجرا شد اما آرمان را حتي براي اجراي حكم قصاص تا پاي چوبه دار نميبرند. شايد باور نكنيد ما اول دلمان ميخواست به بخشش فكر كنيم، اما با اين تعويقها و رفتار خود آرمان و خانوادهاش از اين فكر منصرف شديم.»
او ناگهان صحبت را به دو سال پيش برميگرداند: «اگر من مرتكب چنين عملي ميشدم قطعا وقتي خانواده مقتول را ميديدم يك عذرخواهي ساده انجام ميدادم. باور كنيد سال 98 وقتي ما در دادسرا نشسته بوديم دو، سه بار آرمان از جلوي ما با دستبند رد شد اما حتي يك سلام ساده نكرد. خب ببينيد ديدن اين صحنهها دل ما را بيشتر تكان داد تا به حقمان برسيم.» او در خصوص اجراي حكم ميگويد: «ما ديگر دلي نداريم كه بگويم با اجراي حكم قصاص آرام ميشويم يا نه. حداقل اين است كه با اجراي حكم قصاص به حقمان ميرسيم. من حدود يكسال بعد از به قتل رسيدن دخترم با خانوادهاي كه چنين حادثهاي را تجربه كرده بودند و قاتل فرزندشان اعدام شده بود صحبت كردم. مادر مقتول ميگفت؛ وقتي قاتل فرزندم قصاص شد دلم آرام گرفت. خانواده آرمان نگران جان فرزندشان هستند طبيعي است، اما خب ما چه بگوييم كه فرزندمان نابود شد و حتي جسدش هم پيدا نشده است.»
كالبدشكافي روز قتل غزاله شكور
مادر غزاله شكور در خصوص روز حادثه اظهار ميكند: «10 اسفند سال 92 براي غزاله وقت دكتر گرفته بودم غزاله هم پيش خودم بود، در محل كارم. وقتي گفتم برو دكتر و رفت تا به وقت دكترش برسد. ولي خب بچهام آن بلا به سرش آمد. آرمان تا وقتي كه خودمان متوجه قضيه نشده بوديم هيچ اعترافي نكرد. از روي پرينت تماسهاي خط غزاله متوجه شديم آخرين نفري كه غزاله با او در ارتباط بوده آرمان بوده. تمام دوربينهاي ساختمان آن خانواده را از طريق نيروهاي آگاهي چك كرديم تا با چشم خودمان ديدم غزاله به خانه آنها رفته و بعد از مدت زماني كوتاه، آرمان چمدان به دست از ساختمان خارج ميشود. اينكه به كدام سمت ميرود در دوربينها مشخص نبود ولي بعد از چند دقيقه دوربينها لحظه برگشت آرمان با همان چمدان را به ساختمانشان ثبت كرده بودند.» او از برخي واژههايي كه رسانهها تا به حال براي آرمان به كار بردهاند، گلهمند است: «به من بگوييد كدام كودك ميتواند آدم بكشد؟ كدام كودك 50 كيلو وزن را در چمدان بلند ميكند و جابهجا ميكند؟ من خيلي از رسانهها گله دارم كه كلمه «كودك» را براي يك پسر 17 ساله كه مدال طلا هم آورده، استفاده كردند. اگر او كودك بوده، آفرين چه كودكي كه توانسته دختر 50 كيلويي مرا در چمدان بگذارد و سر به نيست كند؟» دوباره بغضش شكسته ميشود ادامه ميدهد: «فقط 10 درصد مردم ميخواهند ما ببخشيم. آن هم به شرطي كه حكم اجرا شود نه اينكه مرتب به تعويق بيفتد.»
و در آخر، قضاوت در مورد اين پرونده چگونه خواهد بود؟ چه كسي ميتواند جاي خانواده غزاله شكور يا جاي خانواده آرمان عبدالعالي و خود آرمان باشد. هيچكس. هنوز سرنوشت اين پرونده مبهم بعد از گذشت 8 سال مشخص نشده است، تنها آرمان ميداند كه روز 10 اسفند ماه سال 98 چه اتفاقي افتاده است.
13 آبان ماه مبني بر گزارش منتشر شده به شماره 5064 عبدالصمد خرمشاهي در گفتوگو با «اعتماد» در خصوص پرونده آرمان عبدالعالي گفته بود: «حكم در حد نهايي پرونده، اعاده دادرسي شده است و فكر نميكنم از منظر قانوني اين حكم به تعويق افتاده باشد. شايد به لحاظ ديگري اجراي حكم به تعويق افتاده باشد كه ارتباطي به نقض دادنامه يا رسيدگي مجدد پرونده نداشته باشد.
در ايران مشابه اين پرونده را تا به حال نداشتيم، اما مواردي بوده است مانند پرونده «كبري رحمانپور» كه حتي در صحنه اجراي حكم قصاص ما حضور پيدا كرديم ولي به دلايلي اجراي حكم متوقف شد و نهايتا به دلايلي از زندان آزاد شد. مورد ديگري هم كه ميتوان اشاره كرد «افسانه نوروزي» است كه دو بار اجراي حكم قصاص را در پروندهاش دارد. بار اول كه اولياي دم در صحنه اجراي حكم قصاص حضور نداشتند و بار دوم نيز اعاده دادرسي داديم و در نهايت ايشان از مرگ نجات پيدا كردند، ولي اينكه يك پروندهاي بدين صورت چهار بار به تعويق افتاده باشد، سابقه نداشته است.» خرمشاهي در خصوص نامشخص بودن وضعيت حيات و ممات غزاله شكور و روند اين پرونده نيز گفته بود: «نامشخص بودن وضعيت حيات و ممات غزاله در اين تعويقها بيتاثير نبوده است. شايد اگر جسد غزاله پيدا ميشد يا حتي مشخص ميشد زنده است يا نه، اجراي حكم قصاص با ترديد مواجه نميشد. اين موضوع خودش در روند اين پرونده بيتاثير نبوده است. چيزي كه مشخص است دستور توقف يا هر چيز ديگري تنها از جانب رياست قوه قضاييه امكانپذير است. هيچ شخص ديگري غير از رياست قوه قضاييه نميتواند دستوري در پرونده صادر كند.» حدود يك ماه پيش در مهرماه سال جاري، ناهيد شكوهي، مادر غزاله شكور با بيان اينكه در طول اين مدت زجرهاي فراواني متحمل شديم، گفته بود: «اگر قرار بود گذشت كنيم، سال اول يا دوم ميبخشيديم نه بعد از اينكه ۸ سال سختي اعلام گذشت كنيم.»
ناهيد شكوهي، در خصوص تعويق اجراي حكم آرمان عبدالعالي به ايلنا گفته بود: «ظاهرا حكم چندين نفر به تعويق افتاده است و دليل اين تعويق را نميدانم. به ما اطلاع دادند كه اجرا ندارند و گفتند كه به شما خبر ميدهيم.» مادر غزاله شكور عنوان كرده بود: «در طول اين مدت زجرهاي فراواني متحمل شديم و با وجود اين همه سختي كه به ما وارد شده، درخواست گذشت دارند؟ ۷ سال و نيم پيگير حقمان بوديم؛ الان بايد بگوييم بخشيديم؟ اگر قرار بود كه گذشت كنيم، سال اول يا دوم ميبخشيديم نه اينكه بعد از ۸ سال سختي اعلام گذشت كنيم.» او در ادامه اظهار كرده بود: «ما فقط به خاطر گرفتن حق خودمان و ساير غزالهها اين همه سختي را تحمل كرديم. ما كم زجر نكشيديم و ۷ سال و نيم است كه در حال پيگيري اين پرونده هستيم.»