• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5057 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۵ آبان

اجلاس تهران؛ دومین ایستگاه مذاکراتی ۱+۶

تلاشي منطقه‌اي براي نجات افغانستان

سارا معصومي

20 سال پس از حمله ايالات متحده و متحدانش به افغانستان، 40 كشوري كه روزي، روزگاري در قالب يك ائتلاف براي سرنگوني طالبان و القاعده به افغانستان رفته بودند بار و بنه را جمع و پس از پهن كردن فرش قرمز براي طالبان و فراهم ساختن زمينه براي فعاليت گروه‌هاي تروريستي چون داعش، مردم افغانستان را در وحشت، فقر و قحطي رها كرده و رفته‌اند. حالا بار بر زمين مانده در افغانستان را همسايگان و بازيگران منطقه‌اي بايد بر دوش بكشند. بازيگراني متعدد با اهدافي متنوع كه هركدام فاصله خود با طالبان را براساس منافع ملي خود تنظيم مي‌كنند و اولويت‌هاي هركدام با ديگري در افغانستان متفاوت است. پاكستان با رابطه تنگاتنگ و نزديكي كه از قديم با طالبان داشته بيشترين تعداد رفت‌و‌آمدها به كابل را در كارنامه سياسي افغانستان پس از فرار اشرف غني به اسم خود ثبت كرده و آنچنان عيان بازي سياسي خود را پيش برده كه همه مي‌دانند براي اسلام‌آباد هيچ‌چيز مهم‌تر از تسريع روند به رسميت شناختن طالبان توسط بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي نيست. روسيه نيز بيشترين استفاده را از خلأ قدرت در افغانستان كرده و تلاش مي‌كند نقش پيش‌ رو در معادلات چندوجهي در افغانستان را برعهده بگيرد؛ نقشي كه البته در ميان همسايگان افغانستان داعيه‌داران برحق ديگري هم دارد و در جريان نشست اخير مسكو شاهد رگه‌هايي از مخالفت هيات ايراني با هيات روس هم بوديم. 

فرار سياسي و نظامي ايالات متحده از افغانستان هرچند كه در توافق دوحه ميان ايالات متحده و گروه شبه‌نظامي طالبان پيش‌بيني شده بود اما سقوط زنجيره‌وار ايالت‌ها در افغانستان با فرار اشرف غني، رييس‌جمهور پيشين و بخش قابل‌توجهي از دولتمردان اين كشور عملا به فرش قرمزي براي طالبان مقابل دروازه كابل و ارگ رياست‌جمهوري تبديل شد. در روزهايي كه هواپيماهاي امريكايي بلند شده از فرودگاه قطر، خاك افغانستان را در شرايطي كه مردم از چرخ‌ها و بال‌هاي اين هواپيماها آويزان بودند، ترك كردند در ميدان نيز سفارتخانه‌ها و دفاتر نمايندگي كشورهاي متفاوت يك به يك درها را مهر و موم كرده و عطاي ماندن در افغانستان را به لقاي تامين امنيت خود واگذار كرده و رفتند. در چنين شرايطي برخي كشورهاي همسايه همچنان به فعاليت‌هاي ديپلماتيك خود چه در كابل و چه در ساير ولايت‌هاي مهم ادامه دادند تا بتوانند هم روند انتقال بخشي از مهاجران را تسريع و هم ارتباط خود با چهره‌هاي سياسي غيرطالباني باقي مانده در كابل را حفظ كنند.  هرچند كه در دو سال اخير توافق دوحه به مهم‌ترين و قابل‌توجه‌ترين روند سياسي و امنيتي درباره افغانستان تبديل شد اما به موازات اين روند ما شاهد شكل‌گيري تلاش‌هاي چندجانبه و روندهاي ديگري هم براي گفت‌وگوي منطقه‌اي درباره افغانستان بوديم. به عنوان نمونه، روسيه فرمت چندجانبه‌اي را با محوريت خود، چين و ايالات متحده تعريف كرده و البته از ايران و پاكستان نيز به عنوان اعضاي ثانويه براي مشاركت در اين روند دعوت كرده بود. در‌حالي‌كه حضور ايالات متحده در اين فرمت، مخالفت تهران با مشاركت در اين روند را قابل پيش‌بيني كرده بود، پاكستان به اين حضور تن داد. به نظر مي‌رسد كه تا پيش از فرار ايالات متحده از افغانستان، باور روس‌ها اين بود كه هر نقشه‌اي كه مسكو، پكن و واشنگتن براي افغانستان ترسيم كنند در نهايت در ميدان اين كشور اجرايي خواهد شد. پيش‌بيني‌اي كه البته درست از كار درنيامد و نماينده ايالات متحده حتي در نشست اخير تروييكاپلاس كه هفته گذشته در مسكو برگزار شد نيز شركت نكرد. 
اجلاس وزراي امور خارجه كشورهاي همسايه افغانستان
تبعات سياسي و امنيتي سقوط كابل به دست طالبان عملا افغانستان را به فوريتي براي كشورهاي منطقه و همسايه تبديل كرد. طالبان با راهيابي به ارگ رياست‌جمهوري هرچند تلاش مي‌كرد ظاهري متفاوت از خود نشان بدهد اما عملا اقليت‌هاي قوميتي را به حاشيه رانده و سخت‌گيري بر دختران و زنان را از سر گرفت. در كنار اين چالش‌هاي سياسي و اجتماعي، متلاشي‌شدن ساختار نيروهاي امنيتي، زمينه را براي قدرت‌گرفتن گروه‌هاي تروريستي متعددي نظر داعش هموارتر كرد. همزمان قطع كمك‌هاي نقدي و غيرنقدي بين‌المللي به افغانستان به علاوه مسدود‌سازي اموال اين كشور در ساير كشورها و نهادهاي مالي بين‌المللي به گسترده‌تر شدن فقر و گرسنگي در افغانستان منتهي شد. همزمان موج مهاجرت فزاينده افغان‌ها به بحراني براي كشورهاي همسايه به خصوص ايران و پاكستان تبديل شد كه به‌طور كامل اقدام به بستن مرزهاي خود نكردند. مجموع اين شرايط، نياز به شكل‌گيري تركيب‌هاي جديد همكاري چندجانبه ميان بازيگران منطقه‌اي و همسايه افغاستان را افزايش داد. 
جمهوري اسلامي ايران كه به درستي در سه سال اخير فاصله خود با روند دوحه را حفظ كرده بود تا پيش از سقوط كابل تلاش براي آغاز و پيگيري مذاكرات بين‌الافغاني را ادامه داد اما فرار اشرف غني عملا دولتمردان افغان غيرطالب را به حاشيه سياسي در كابل پرتاب كرد. در چنين شرايطي، نگاه جمهوري اسلامي ايران حول اين محور بود كه مساله افغانستان، پرونده‌اي است كه بازيگران منطقه‌اي مي‌توانند در سايه ابتكارهاي منطقه‌اي آن را حل‌و‌فصل كنند. برهمين اساس ايران با توجه به سيطره سياسي و نظامي طالبان بر افغانستان با تاكيد بر ضرورت تشكيل دولت فراگير ملي در افغانستان با حضور و مشاركت همه قوميت‌ها، شركت در روندهاي ديپلماتيك منطقه‌اي را آغاز كرد و البته خود نيز دست به ابتكارهايي براي به پاي ميز گفت‌وگو كشاندن همسايگان افغانستان زد. در نتيجه اين فضا، تقويت همكاري‌هاي منطقه‌اي جهت كمك به روند صلح در افغانستان به اولويت ايران در اين پرونده تبديل شد. 
در همين چارچوب، امروز (چهارشنبه) اجلاس وزراي امور خارجه كشورهاي همسايه افغانستان در تهران برگزار مي‌شود. دور نخست اين نشست به ميزباني پاكستان به صورت مجازي در چهاردهم شهريورماه در سطح نمايندگان ويژه و در هفدهم شهريورماه در سطح وزراي خارجه كشورهاي همسايه افغانستان برگزار شد. هرچند كه همسايگان افغانستان هركدام از دريچه متفاوتي تحولات اين كشور را نگاه مي‌كنند اما در بيانيه پاياني اجلاس نخست همسايگان افغانستان رگه‌هاي از تفاهم كلي ميان آنها درباره افغانستان به چشم مي‌خورد. در اين بيانيه با تاكيد بر حفظ حاكميت، استقلال و تماميت ارضي افغانستان بر ضرورت شكل‌گيري دولتي فراگير در افغانستان و عدم تهديد ساير كشورها از خاك افغانستان تاكيد شده بود. به گزارش «اعتماد»، در نشست امروز كه به صورت تركيبي (مجازي و حضوري) برگزار مي‌شود، وزراي خارجه شش كشور همسايه افغانستان، پاكستان، چين، ازبكستان، تاجيكستان، تركمنستان به علاوه روسيه شركت خواهند كرد. براساس اطلاعات منتشرشده تا زمان تنظيم اين گزارش، وزراي خارجه چين و روسيه به شكل آنلاين در اين نشست شركت مي‌كنند.
تفاوت اجلاس تهران با نشست مسكو: 
طالبان دعوت نشدند 
نشست تهران با فاصله كمتر از يك هفته پس از نشست چندجانبه مسكو پيرامون افغانستان با حضور ده كشور برگزار مي‌شود. يكي از مهم‌ترين نكته‌هاي متفاوت در نشست امروز عدم دعوت از هيات طالبان براي شركت در نشست تهران است. درحالي‌كه ايران يكي از معدود كشورهايي بود كه سفارتخانه و دفاتر نمايندگي خود در افغانستان (كابل، هرات، قندهار، مزارشريف و جلال‌آباد) را پس از سقوط دولت مركزي در اين كشور باز نگه داشت اما خط قرمز تهران، تعجيل در به رسميت شناختن حكومت خودخوانده طالبان است. روس‌ها با دعوت از هيات طالبان براي شركت در نشست مسكو عملا به حكومت خودخوانده‌اي كه مي‌گويد اعتقادي به صندوق راي ندارد، جايگاهي بخشيدند كه شبه‌نظاميان طالبان به آن بيش از هر چيز ديگري نيازمند هستند. در شرايطي كه موضع رسمي ايران و برخي ديگر از كشورهاي همسايه افغانستان و همچنين بازيگران مهم منطقه‌اي در اين كشور حاكي از آن است كه طالبان بايد دولت فراگير با مشاركت و حضور همه اقليت‌ها تشكيل دهد، هيات حاضرشده طالبان در روسيه تلاش كرد با زيركي تركيبي همه‌شمول از خود نشان بدهد. در هيات چيده‌شده طالبان در نشست مسكو، نماينده‌اي از هر قوميت حضور داشت و رييس هيات مذاكره‌كننده نيز در گفت‌وگوهاي دوجانبه خود با اشاره به اين تركيب مدعي بود كه خواست جامعه جهاني مبني بر تشكيل دولت فراگير در افغانستان تامين شده است. روسيه در بيانيه نهايي نشست مسكو نيز شيطنت نشان داده و بيانيه رياستي را به عنوان بيانيه مشترك منتشر كرد. مساله‌اي كه با مخالفت صريح رسول موسوي، دستيار وزير خارجه ايران و حاضر در هيات شركت‌كننده در نشست مسكو روبه‌رو شد. روس‌ها در اين بيانيه كه مورد اجماع نبود از لفظ دولت موقت براي اشاره به هيات طالبان استفاده كرد؛ لفظي كه مورد تاييد ايران و برخي ديگر از كشورهاي حاضر در اين نشست نبود. در بخش ديگري از اين بيانيه رياستي نيز روس‌ها به لحاظ كردن «منافع همه گروه‌هاي قومي» در افغانستان اشاره كرده بودند كه اين مساله نيز مورد تاييد ايران نيست و ايران تاكيد دارد كه بايد از عبارت «مشاركت همه گروه‌هاي قومي» استفاده شود. جمهوري اسلامي ايران تاكيد دارد كه هرچند سلطه طالبان و سقوط دولت اشرف‌غني بخشي از واقعيت‌هاي جاري در امروز افغانستان هستند اما شبه‌نظاميان طالبان چه در زمان انجام گفت‌وگوهاي بين‌الافغاني در تهران، چه پيش از آن در رايزني‌هاي دوجانبه با هيات‌هاي ايراني و چه پس از سقوط كابل تعهدات عمومي نظير رعايت مساله حقوق زنان و احترام به قوميت‌ها را داده بودند كه بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي نبايد از كنار تحقق آنها ساده عبور كنند. 
سياست ايران در قبال طالبان: 
پرهيز از رويارويي، مخالفت با شناسايي زودهنگام 
سياست جمهوري اسلامي ايران چه زماني كه محمدجواد ظريف، وزير خارجه دولت پيشين در تهران با چهره‌هاي طالبان ديدار كرد و چه زماني كه مقاومت احمد مسعود در پنجشير كليد خورد و تهران در ميدان فاصله خود را با آن حفظ كرد، مورد انتقادهاي بسياري قرار داشته است. با اين وجود، پرونده افغانستان در زمره پرونده‌هاي منطقه‌اي است كه وزارت خارجه بيشتر در آن نقش مجري سياست‌هاي تعيين‌شده توسط ساير نهادها را دارد و نه سياستگذار. كليت سياست نظام در قبال افغانستان و طالبان چند محور اساسي را به خود اختصاص مي‌دهد:  1- ايران به دنبال درگيري با طالبان نيست و آن را مطلوب سياست ايالات متحده مي‌داند. پرهيز از رويارويي، ارتباط محدود و عدم تعجيل در شناسايي طالبان، اولويت‌هاي ايران را شامل مي‌شوند.  2- در باور نهادهاي تصميم‌گيرنده، طالب تغيير نكرده و اگر در بلندمدت با همين شكل به كار خود ادامه بدهد يك تهديد راهبردي براي ايران خواهد بود. 
3- همكاري فشرده با همسايگان براي حل‌وفصل مشكلات سياسي، امنيتي و اقتصادي در افغانستان تنها راه براي رسيدن به راهكاري بادوام براي آينده افغانستان است. 
4- فعاليت گروه‌هاي تروريستي نظير داعش در افغانستان با 900 كيلومتر مرز مشترك، تهديدي براي امنيت ملي ايران است و دو حمله اخير اين گروه به شيعيان در قندوز و قندهار زنگ‌هاي خطر را براي ايران به صدا درآورده است. 
تمام كشورهاي همسايه افغانستان و بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي به‌رغم اين ادعا كه طالبان را به رسميت نمي‌شناسند، روند ارتباط گرفتن با اين گروه را آغاز كرده‌اند و به عنوان نمونه اخيرا شاهد اعلام آمادگي اتحاديه اروپا براي بازگشايي دفتر اين نهاد در كابل بوديم. در چنين فضايي طبيعتا برخي حقايق وضعيت ايران را از ساير مدعيان متفاوت هم مي‌كند. برخي مسائل پيرامون افغانستان مختص ايران هستند: مسائلي مانند هجوم پناهندگان يا روابط تجاري و اقتصادي بخش‌هاي خصوصي و فعال در مناطق مرزي دو كشور يا زبان مشترك فارسي كه طالبان پيش از اين نيز كمر همت به نابودي آن بسته بودند. به گزارش «اعتماد»، ايران در حال حاضر ميزباني از قريب به 4 ميليون مهاجر افغان را برعهده دارد و اين در حالي است كه براساس برخي آمار غيررسمي، 20 هزار نفر از اين جمعيت رسما پيوستگي با طالبان را تاييد مي‌كنند. از سوي ديگر هرچند كه دولت اشرف‌غني در افغانستان سقوط كرده اما قراردادهاي تاريخي ميان دو كشور و توافقنامه‌هاي موجود ميان تهران و كابل به قوت خود باقي هستند. به عنوان نمونه ميان ايران و افغانستان قرارداد آبي هيرمند (مصوب 1351) در جريان است كه بايد تعيين‌تكليف بشود. همزمان دو كشور در سه سال اخير در حوزه تدوين و جمع‌بندي سند همكاري‌هاي جامع به پيشرفت‌هاي خوبي دست يافتند كه از دست دادن آنها به سود تهران نيست.  هرچند كه تصاحب قدرت در افغانستان توسط طالبان، نگاه‌ها را به سمت عملكرد اين گروه چه در مواجهه با زنان يا اقليت‌هاي قومي معطوف كرده اما سايه داعش بر اين كشور هر روز پررنگ‌تر از پيش مي‌شود. در ميان كشورهاي همسايه افغانستان، ايران با جمعيت اكثريت شيعه و 900 كيلومتر مرز مشترك و همچنين سابقه مبارزه با اين گروه در سوريه و عراق بيش از سايرين از نفوذ بيش از پيش داعش آسيب مي‌بيند. داعش تهديدي براي امنيت ملي ايران است. ايران در افغانستان امروز با طالبان كانال گفت‌وگو و مذاكراتي دارد با داعش خير. داعش به دنبال حكومتي فراگيرتر از مرزهاي افغانستان است، ادعايي كه طالب فعلا نمايي از آن را به نمايش نگذاشته است. در چندماه اخير، ما شاهد تبليغات داعش براي مبارزه با طالبان هستيم. به عنوان نمونه تبليغاتي در فضاي مجازي پخش مي‌شود كه در آن به صراحت از داوطلبان خواسته مي‌شود براي مبارزه با طالب به داعش بپيوندند. در حال حاضر، معارض اصلي طالب در عرصه نظامي داعش است. اگر داعش به معارض جدي طالب تبديل شود، داعش شيعيان را هدف قرار خواهد داد. در اين ميان سياست ايران و ساير بازيگران منطقه‌اي در مقابل طالب و داعش مانند بندبازي روي آتش است. بايد مراقب بود كه در توجه به داعش نه داعش را دست‌كم گرفت و نه به طالب اجازه داد با استفاده از تهديد داعش براي خود منافع دست و پا كرده و خود را مشروع نشان بدهد.  در حال حاضر ايران در حال حركت بر مسير نسبتا حساب‌شده‌اي در شطرنج افغانستان است. سفير ايران در افغانستان اخيرا در كابل به درخواست طالبان با وزير خارجه اين گروه ديدار كرده است. اين در حالي است كه بخش اعظمي از رابطه اقتصادي ايران با افغانستان در اين سال‌ها بر دوش بخش خصوصي بوده و امروز نيز ايران به دنبال اعزام يك هيات تجاري به افغانستان است. نكته‌اي كه بايد به آن توجه داشت اين است كه فاصله همكاري ضروري با طالبان با شناسايي كامل اين گروه بسيار زياد است. 


اجلاس تهران و هنر مشاركت در فرآيندها 

اجلاس تهران در حالي با حضور وزراي خارجه كشورهاي همسايه افغانستان به علاوه روسيه به شكل فيزيكي و مجازي برگزار مي‌شود كه پس از مراسم تحليف ابراهيم رييسي در مردادماه اين نخستين‌بار است كه تهران ميزبان نشستي چندجانبه در اين سطح مي‌شود. اين اجلاس در شرايطي كه كشورهاي غربي و فرامنطقه‌اي، افغانستان را به حال خود رها كرده‌اند به نماد همكاري منطقه‌اي و تعامل كشورهاي كمك‌كننده به افغانستان با يكديگر تبديل شده است. 
آنچه به ايران در اين ميان وزن بيشتري مي‌دهد، توان گفت‌وگوي تهران با تمام بازيگران سياسي در افغانستان است. هيچ نيروي سياسي از طالب تا عبدالله عبدالله و حامد كرزي يا احمد مسعود در پنجشير نيست كه ايران نتواند با آنها وارد تعامل و گفت‌وگو شود. در حال حاضر، سياست ايران حول محور تقويت جريان‌هاي معتدل در افغانستان مي‌چرخد. 
ايران همزمان كه راه‌حل برون‌رفت افغانستان از چالش‌هاي سياسي و امنيتي جاري، تلاش همه طرف‌ها براي تشكيل دولتي فراگير با مشاركت همه گروه‌هاي قومي و مذهبي از طريق گفت‌وگوهاي بين‌الافغاني را بدون مداخله خارجي مي‌داند بر لزوم حفظ و تقويت ارتباط با مردم اين كشور هم واقف است. ايران در حال حاضر در ميان كشورهاي همسايه افغانستان بيشترين ميزان كمك به مردم افغانستان را در كارنامه خود دارد و از زمان سقوط دولت مركزي در اين كشور تاكنون بيش از ده محموله كمك به افغانستان ارسال كرده است.  تهران امروز در حالي ميزبان نشستي چندجانبه براي مقابله با بازگشت افغانستان به گذشته است كه همزمان از تمامي ابتكارات منطقه‌اي در موضوع افغانستان حمايت كرده و در آنها مشاركت فعال دارد. در نگاه ايران، همه پلتفرم‌ها در موضوع افغانستان بايد هر چه بيشتر فراگير بوده و اين مساله قطعا به نفع همه كشورهاي منطقه و افغانستان خواهد بود. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون