انحلال شعب استاني انجمن موسيقي آسيبشناسي شد
مديران با هر عملكردي حاشيه امنيت دارند
گروه ادب و هنر
در جلسه آنلايني كه به كوشش «ديدبان موسيقي ايران» و با حضور جمعي از فعالان موسيقي برگزار شد، چهرههايي مانند كيوان فرزين (موسيقيدان و منتقد موسيقي)، علي مغازهاي (پژوهشگر موسيقي اقوام)، سورج ياسايي (رييس سابق انجمن موسيقي كرمان)، جواد غلامي (رييس انجمن موسيقي قزوين)، فرشيد ذاكري (عضو سابق هياتمديره انجمن موسيقي فارس)، شهرام صارمي (رييس سابق انجمن موسيقي تهران)، ابراهيم بذرافكن (رييس انجمن موسيقي فارس)، هوشنگ جاويد (پژوهشگر موسيقي اقوام)، بابك رضايي (مديرعامل اسبق انجمن موسيقي ايران)، امين هنرجو (موسيقيدان) و علياصغر شعردوست (مدير اسبق انتشارات سروش)درباره تاثير حذف شعب استاني انجمنهاي موسيقي ايران به گفت وگو پرداختند.
به گزارش «اعتماد»، كيوان فرزين در ابتداي اين جلسه به تاريخچهاي از حدود دو سال پيش اشاره كرد و به بررسي طرحي وزارت فرهنگ پرداخت: آن زمان مطرح شد كه تمام انجمنهاي هنري در هم ادغام شوند كه همان زمان با اعتراض حوزههاي مرتبط مواجه شد و در ادامه مسكوت ماند. مدتي بعد از طرف ارشاد بحث جديدي مطرح شد كه طبق آن شعب انجمنهاي هنري و از جمله انجمن موسيقي غيرقانوني عنوان شدند كه بايد با يك سري موسسات فرهنگي - هنري جايگزين شوند. در همين راستا هم اساسنامهاي براي آن موسسات جديد مورد تهيه و پس از مدتي با اعمال تغييراتي در پاييز ۹۹ از سوي معاونت امور هنري و بدون طرح و تصويب در هيات امناي انجمنها به آنها ابلاغ شد تا نسبت به اعلام آن به شعب خود اقدام نمايند. اين طرح هم به واسطه محتوا و هم ايرادات اساسنامه موجود هم در خود انجمن موسيقي و هم در شعب و استانها با اعتراضهاي گستردهاي مواجه شد تا جايي كه به استعفاي مديرعامل وقت انجمن نيز انجاميد و ميدانيم تا ماههاي ابتدايي سال جاري حتي يك استان نيز نسبت به ثبت اين موسسات اقدامي نكرده بود.
دولت ميخواهد طرح خود را به سرانجام برساند
او ادامه داد: گويا با نزديك شدن به پايان كار دولت، عزم ارشاد بر اين قرار گرفته كه در همين روزهاي باقيمانده طرحش را به سرانجام برساند. چيزي كه در چند وقت اخير از استانهاي مختلف شنيده ميشود اين است كه مديرعامل جديد انجمن، دفتر موسيقي و معاونت هنري از طرق مختلف اعم از فشار بر روسا و هياتمديره شعب، مديران كل و معاونين هنري استانها و راههاي ديگري چون تهديد به قطع حمايتها و... فشارهايي را به انجمنها وارد آوردهاند تا حتما موسسات جايگزين زودتر در استانها ثبت و معرفي شود كه علتيابي، آسيبشناسي و بررسي تبعات اين اقدام به سبب اهميت آن و تاثير مهمي كه بر وضعيت موسيقي كشور بهخصوص هنرمندان و گروههاي بومي و نواحي در استانها ميتواند داشته باشد موضوع بحث اين جلسه تعيين شده است.
دولت بيتوجه به نظر كارشناسان عمل ميكند
علي مغازهاي با بيان اينكه در مواردي كه با جامعه و زندگي بسياري از مردم مرتبط است همهچيز بايد حسابشده انجام شود، اظهار كرد: باتوجه به يكسري از اتفاقاتي كه در نظام اداري حداقل وزارت ارشاد افتاده و ميافتد گويا انتقادات و آراي كارشناسان آن حوزه در تصميماتشان جايگاهي ندارد. ما ميبينيم كه در وزارت ارشاد تصميماتي گرفته ميشود كه براساس يك رويكرد مشخصي گرفته شده است. مثلا رويكرد اين است كه بودجه وزارت ارشاد ساماندهي شود؛ بعد كسي ميآيد و در اين راستا طرحي ميدهد كه ۱۰ درصد از كنسرتها را برگزار كنيم و بدهيم در زيرساخت مناطق محروم مصرف شود. نكاتي را مطرح ميكنند و تبديلش ميكنند به رويه قانوني و به راحتي هم ميبرند به مصوبه و اجرا ميكنند تا بدون اشراف و كار كارشناسي تمام صدر تا ذيل ساختار موسيقي و آن نظام موسيقايي ايران كه حداقل در دوران متاخر مبتني بر يك عقبه و پيشينه دويستساله است را يكشبه اصلاح كنند يا تغييرش بدهند. او ادامه داد: در اين بحث افرادي مثل من يا آقاي جاويد يا ديگراني كه در حوزه موسيقي اقوام فعاليت داريم به عينه ميبينيم كه چه تلفات، تبعات و آفتهايي را در نظام موسيقايي منطقه ايجاد خواهد كرد. شما الان آمدهايد انجمن موسيقي را كه در سي سال گذشته ساختارمند و داراي يك شبكه مويرگي در سراسر كشور شده، جمع ميكنيد، چه ميخواهيد جايش بگذاريد؟ يك شركتي را ميخواهيد بگذاريد كه اين قرار است در موسيقي منطقه فعاليت كند خب واضح است موسسان آن و خود ادارات ارشاد چهار تا رفيقشان را ميآورند بقيه را اصلا به حساب نميآورند.
مسائلي هست كه نميتوانيم عنوان كنيم
جواد غلامي به بحث ثبت انجمن موسيقي ايران به عنوان موسسه اشاره كرد و توضيح داد: بعدتر اساسنامه ناقصي به ما تحويل دادند و گفتند برويد بخوانيد و انجام دهيد. ما با پيگيريهايي كه كرديم به اين نتيجه رسيديم كه اين طرح اساسا همانطوركه گفته شد قبلا مطرح شده و هيچكدام از روساي انجمن يا اكثريت به اتفاق موافق نبودند و مسكوت مانده و حالا دوباره ميخواهند كه اجرايي شود. نگاه اول هياتمديره ما اول اينطور بود كه ميخنديديم كه چطور ممكن است انجمن مركز يا وزارتخانه يك كشور بيايد و همچين اساسنامهاي بنويسد و چنين طرحي پياده كند؟ بر همين اساس يكسري ايراداتي را كه بر اساسنامه وارد بود، نوشتيم و خدمت آقاي ثابتنيا مديرعامل انجمن و آقاي اسماعيلي مديركل قزوين ارسال كرديم و گفتيم كه ما مخالف هستيم. در گروه واتساپي مديران شعب هم اين بحث را مطرح كرديم و خيلي از دوستان هم مخالفت كردند و بحث جدي شد و وقتي از آقاي ثابتنيا پيگير شديم ايشان فرمودند كه مسائلي هست كه ما نميتوانيم اينجا عنوان كنيم. يك مدتي اين طرح با مقاومت مواجه شد و آقاي ثابتنيا هم مقاومت كردند و اين موضوع به استعفاي ايشان كشيد. مدتي مسكوت بود و خيلي پيگيري نشد. آقاي نيكنام هم كه آمدند يك نامه زدند و بعد پيگيري نكردند تا اينكه يك ماه اخير ناگهان با فشار عجيبي كه انگار اگر نشود چه فاجعهاي ميخواهد اتفاق بيفتد مواجه شديم.
ابتدا گفتند مستقل ميشويم اما...
او با بيان اينكه «در آغاز ارايه اين طرح گفتند كه با اين طرح ما مستقل ميشويم»، افزود: به ما گفتند انتخابات برگزار ميكنيم، تصميمگيري ميكنيم، خودمان آقاي خودمان ميشويم و ديگر نيازي نيست اين حسابرسيها را به انجمن موسيقي ايران بدهيم. روي مساله انتخابات خيلي تاكيد ميكردند كه مثلا ما را در منگنه قرار دهند كه اگر مخالفت كنيم اين مساله را به افكار عمومي ميرسانيم كه اينها درواقع براي منفعت خودشان است؛ چون ميخواهند خودشان اينجا باشند، مخالفند. در صورتي كه چند سال پيش يكسري از هنرمندان پيشكسوت قزوين آمدند، درخواستي دادند و يك دوره هم هياتمديره انجمن قزوين را به صورت انتخاباتي برگزار كردند تا آن دورهاي كه سامانه بامك و انتخابات از طريق آن مطرح شد كه شايد هم اگر به سرانجامي ميرسيد خوب بود، ما هم خيلي حمايت كرديم. اما همان سامانه ناقص بامك و وعده برگزاري انتخابات سراسري بهانهاي شد براي كساني كه دوست داشتند مهرههاي خودشان باشند تا همين را دستاويز قرار دهند كه چون بامك قرار است به زودي اين كار را انجام دهد پس فعلا ما خودمان اعضاي هياتمديره را اعلام ميكنيم تا ببينيم چه ميشود و انتخابات را منحل كردند.
بايد ببينيم پشت پرده چه ميگذرد؟
فرشيد ذاكري با طرح اين پرسش كه «ابتدا بايد ديد چرا بايد انجمنها تعطيل شود و جاي چه چيزي را تنگ كردهاند؟» بيان كرد: در جامعه ما متاسفانه وقتي يك جايي قدرت ميگيرد يا جايي ضعيف ميشود بايد ببينيم پشت پرده چه ميگذرد؟ در دوره پيشين كه عضو هياتمديره انجمن فارس بودم، تا جايي كه ميدانم ارشاد پيشنويس اساسنامه را براي بررسي به ادارات كل فرستاده بود ولي اداره به واسطه اختلافاتي كه در آن دوره با ما داشت به انجمن تحويل نداد و اين پيشنويس از طرف انجمن تئاتر به دست ما رسيد. بايد بگويم اتفاقي كه در اساسنامه جديد به عنوان انتخابات آمده در استان فارس رخ داده است. دو دوره انتخابات برگزار شد كه تقريبا با همين سيستمي بود كه در اساسنامه مورد بحث گفته شده؛ هر شهرستاني خودش انتخابات برگزار ميكرد و يك نماينده داشت و در شيراز هم اين انتخابات برگزار ميشد و نمايندگاني هم از شيراز ميآمدند به عنوان شوراي موسيقي استان كه اين شورا رييس انجمن را انتخاب ميكرد.او ادامه داد: ما اگر هنرمند يا صاحبنظريم و به عنوان هياتمديره يا رييس حكمي برايمان زده ميشود نشانه اين نيست كه بايد برده و مطيع آنجا باشيم. در انجمن فارس مديران اداره به ما ميگفتند: «چون شما را معرفي كردهايم و حكمتان را زدهايم بايد مطيع اداره باشيد!» در صورتيكه در يك سيستم سالم اين هنرمندان و متخصصين هستند كه به ادارات و مديران افتخار ميدهند و اتفاقا آنها در مسائل تخصصي موسيقي بايد به نظرات كارشناسان اولويت دهند. آن هم ادارهاي كه حتي يك كارشناس موسيقي ندارد و به اعضاي انجمنش يك ريال حقجلسه يا حقوق هم نميدهد. اكنون هم در اين تغييرات به نظر ميرسد دنبال سيستم و شركتي هستند كه بيهيچ پشتوانهاي مطيع ارشاد و ادارات كل باشد چون وقتي كه ما تحت فشار قرار ميگرفتيم به انجمن ايران مراجعه ميكرديم و رييسي مثل آقاي ثابتنيا از ما حمايت كرد كه اگر در آن دوره جشنوارههاي بزرگ برگزار شد، يك دليل مهمش وجود همين حمايت معنوي انجمن بود وگرنه اداره ارشاد استان كه سريع ما را جمع ميكرد و تمام ميشد و ميرفت.
انجمن موسيقي زماني قدرت داشت
شهرام صارمي اما نگاهي به گذشته داشت: دورهاي بود كه انجمن قدرتي داشت و مثلا تمام كنسرتهايي كه قصد برگزاري داشت از طريق انجمن برگزار ميشد. درخواستها به انجمن منتقل ميشد و شوراي موسيقي كنسرتها را درجهبندي و به نسبت آن سالنها را هم تعيين ميكرد. اما حدودا از دو دهه پيش كمكم قدرت انجمن را سلب كردند. اكنون اتفاق انحلال شعب انجمن در راستاي همان سلب قدرت انجمن موسيقي و آخرين تير تركش است و مثل تمام كارهاي ديگري كه در رابطه با موسيقي اتفاق ميافتد كاملا با تعجيل، بدون فكر و بدون گرفتن نظر كارشناسي بوده، حتي بدون يك جلسه با روساي انجمن يا هياتمديره انجمنها كه طرحشان را توضيح دهند و بگويند چرا و به چه دليل ميخواهند شعب را منحل كنند و اگر مشكل يا نقصي هست راهكار پيدا كنند. او خاطرنشان كرد: اينجاست كه بايد گفت با انحلال شعب استاني، راهاندازي موسسات فرهنگي - هنري كه بخواهند در هر استان كار انجمن را انجام دهند كاملا توجيه و پوششي است براي آن ضربه مهلكي كه خودشان هم ميدانند بر پيكر موسيقي استانها خواهد خورد. خود انجمنها در استانها چه ارتباطي با ادارات ارشاد داشتند كه حالا اين موسسات بخواهند چه ارتباطي داشته باشند و در اين مسير خدا ميداند چه فاجعههايي اتفاق ميافتد. صارمي تصريح كرد: درواقع تعطيلي شعب جزو يكي از ناكارآمدترين اقداماتي است كه وزارت ارشاد و مخصوصا معاونت هنري و مركز موسيقي با همين تعجيل و سرعت براساس يك اساسنامهاي كه همه اقرار دارند دهها اشكال دارد بهپيش ميبرند. در اين اتفاق مطمئنم كه موسيقي استانها لطمه بسيار شديدي خواهد خورد كه بخش اعظم آن در همين لحظه كوتاهمدت ديده نميشود و طي سالهاي آينده لطمات و تبعات آن را شاهد خواهيم بود.
اقتصاد برايشان مهمتر از هنر است
هوشنگ جاويد بيان كرد: فكر كنم شهرام صارمي گفتند كاري كه انجام ميشود بدون فكر انجام شده در حالي كه من معتقدم اين كارها اتفاقا مشخص است كاملا با فكر و برنامه انجام شده، به دليل اينكه گويا بحث اقتصادي براي ارشاد مهمتر از بحث هنر هست و از همان زماني كه مساله اقتصاد هنر مطرح شد اين گرفتاري سراغ انجمنهاي موسيقي آمد. يادتان باشد دو دوره قبل از مديريت آقاي ثابتنيا يك اتفاقي در انجمنها افتاد و يك بخشنامهاي تهيه شد با يكسري دستورالعملهاي سختگيرانه كه مثلا انجمنها اجازه ندارند كنسرت بدهند يا محدوديتهايي براي عقد قرارداد گذاشته شد و از اين دست مسائل و معلوم بود كه در دورههاي قبل يك كارهايي شده بود كه اينها آمدند مثلا از اين راه جلويش را بگيرند.اين كارشناس حوزه موسيقي تصريح كرد: فلسفه پديد آمدن انجمن موسيقي اين بود كه براي بزرگان موسيقي يك پاتوق درست كنند كه آنجا رفتوآمد كنند و اين باعث شود تا با جلب اعتماد و همكاري ايشان تحولي در موسيقي ايران صورت بگيرد. كمكم به اين فكر افتادند كه از انجمن موسيقي و انرژي و پتانسيلي كه از گرد آمدن استادان موسيقي پديد آمده استفادههايي هم كنند، اما بعدا اين قضيه بهطور كلي فراموش شد و بيشتر به جنبههاي مالي فكر كردند و قراردادها را هم به انجمن موسيقي سپردند. به مرور اين قراردادها خودش دچار مشكل شد و خيلي جالب بود كه در دورههايي اينها قراردادهاي سفيد مبلغ گذاشته بودند جلوي هنرمندان براي امضا كه بعدها مسائلي پيش آمد و يك عده آنجا مورد بازرسي قرار گرفتند و به خاطر همين اتفاقاتي كه افتاده بود يك بازنگري اقتصادي روي قضيه كردند. بعد آمدند و ديدند كه انجمنهاي موسيقي ميتوانند درآمدزايي خوبي داشته باشند كه كمكي براي ادارات هم باشد و باز دوباره دستورالعملها عوض شد. او افزود: اكنون هم كه اين اتفاق ميافتد معلوم است كه با فكر اين كار را كردهاند و آنگونه كه پيداست ميخواهند از انجمنهاي موسيقي مثل موسساتي كه بيرون ايجاد شده و درآمدزاييهاي جانانهاي هم دارند استفاده كنند؛ به اين صورت كه دستوري موضوعات را از بالا به آنها بدهند و فعاليتهايي بخواهند و هم آن درآمد ويژه را كسب كنند. يعني كاملا اقتصاد برايشان مطرح است و اصلا بحث هنر نيست كه بخواهند از اين طريق هنر موسيقي ايران يا موسيقي نواحي را ارتقا بدهند. همانطوركه اينها جشنواره موسيقي جوان را هم نميخواهند، چون موسيقي جوان درآمدزايي ندارد و بحث، اقتصادي است. بر چيزي كه بتواند درآمدهايي حاصل كند پافشاريهاي عجيب و غريب دارند و اگر در كميسيون فرهنگي نشد به كميسيون تلفيق ميروند. اين نشان ميدهد آن كساني كه در مجلس نشستهاند هم از پشت صحنه هنر ايران بهطور كلي بيخبرند و نميدانند كه هنرمندان در استانها چه نوع زندگياي دارند و فكر ميكنند كه همه هنرمندان مثل سلبريتيهاي مركز زندگي ميكنند.
كاش پنهانكاريها تمام شود
بابك رضايي گفت: اميدوارم در آستانه تشكيل دولت جديد شرايط به سمتي برود كه بشود مسائل و مشكلات موسيقي را تا يك حدي از اين شرايط پنهانكاري و پشت پرده خارج كرد و واقعيت هم همين است كه مشكلات از همان مباحث پشت پرده شكل ميگيرد. به گفته رضايي در سال ۸۵ صحبتهاي زيادي در خصوص انجمنها وجود داشت و بيشتر به دنبال اين بودند كه در ساختار انجمنها يك تغيير و تحولاتي ايجاد كنند. انجمن هنرهاي تجسمي در بدو امر به انحلال كشيده شد و بعد مشكلات انجمنهاي هنرهاي نمايشي نمودار شد و بحث به سمت تغيير اساسنامه و يك تغييراتي در شاكله كلي انجمنهاي نمايشي رفت. وقتي كه از ما خواستند در اين مسير حركت بكنيم توجيه من براي مديران وقت اين بود كه انجمن موسيقي ايران تا امروز حدود بيست و دو سال فعاليت كرده و عملا هيچ مشكل قانوني و مسالهاي به وجود نيامده است. اعتبارات زيادي انجمن دريافت كرده بود كه با امضاي ذيحساب وزارتخانه انجام شده بود و با استعلام از ذيحسابي وزارت ارشاد مبني بر بدون اشكال بودن دريافت وجه توانستيم تا حدودي انجمن را از اينكه در يك مسير باطل و غلط قرار گيرد دور كنيم. در همان دوره به خاطر اينكه نقش انجمن را از آن حالت ايستا و فرمانپذير يا به قولي همان حياط خلوت خارج كنيم يكي از مباني كه براي من اهميت داشت احياي شعب انجمن بود كه سالها ظاهرا به آنها توجهي نشده بود يا برايشان برنامهاي وجود نداشت.