اشتباه استراتژيك رژيم كودككش
حمايتهاي دولت امريكا از اين اقدامات بهپا خاستهاند و در خيابان به اعتراض ميپردازند. رشد فضاي رسانهاي در شبكههاي اجتماعي و شكسته شدن ديوار انحصار از جمله دلايلي است كه باعث شده مردم آگاهي بيشتري نسبت به آنچه ميان فلسطين و اسراييل ميگذرد، پيدا كنند و برخلاف رسانههاي جريان اصلي و دولت موضع بگيرند. از نگاه مردم امريكا اين پذيرفتني نيست كه ماليات پرداختي آنان صرف كمك به رژيم صهيونيستي و به تبع آن تخريب خانههاي فلسطينيها و كشتار كودكان شود. آنها نميتوانند بيتفاوت باشند وقتي سالانه اين حجم از كمك مالي روانه اسراييل شود و همين نگاه در ميان افكار عمومي اروپاييها نيز در حال رشد است.
در دنياي امروز آنچه باعث شده رژيم صهيونيستي در گوشه رينگ قرار گيرد و تحت فشار باشد، همين فشار افكار عمومي در جهان است. تلآويو همواره هراس بسياري از بهپا خاستن افكار عمومي داشته و اين ترس در حال تحقق يافتن است.
از ديگر موارد قابل توجه در درگيريهاي رژيم صهيونيستي با گروههاي مقاومت، تغيير موازنه قدرت است. آغاز اين تغيير موازنه به سال 2006 بازميگردد. زماني كه اسراييل جنگ 33 روزه را آغاز كرد تصور سران اين رژيم بر اين بود كه با بهرهگيري از قدرت كلاسيك نظامي ميتوانند به سرعت پيروزيهاي مهمي كسب كنند اما در مقابل دريافتند كه مقاومت رشد بينظيري را در حوزه دفاع غيركلاسيك داشته و همين امر سببساز شكست اسراييل در آن جنگ شد. اكنون با گذشت سالها، گروههاي مقاومت پيشرفتهاي قابلتوجهي را در حوزه دفاعي تجربه كردهاند و به راحتي توان نظامي اسراييل را به چالش ميكشند. امروز محور مقاومت بسيار قدرتمندتر از سال 2006 است؛ محور مقاومت در حال حاضر علاوه بر توان فني و انساني در حوزه نظامي، يك گستره بزرگ و استراتژيك جغرافيايي هم دراختيار دارد. اين محور هم داراي سلاح است، هم نهادهاي نظامي دارد و هم از توان فرهنگي و تبليغاتي بالايي برخوردار است.
اين تغييرات اساسي باعث شده دوره پيروزيهاي راحت براي اسراييل به كلي پايان يابد و اكنون اين محور مقاومت است كه با سياستي مبتكرانه صحنه نبرد را
به نفع خود مديريت ميكند.