• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4881 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۶ اسفند

ناگهان چه مي‌شود؟

نيوشا طبيبي

حجم باورنكردني از اخبار و نوشته و فيلم و عكس، در پي هر حادثه‌اي مانند موج فضاي مجازي را فرا مي‌گيرد و در هم مي‌پيچد. اين امواج كه گاه ابعاد عظيمي هم پيدا مي‌كنند، ديگر منحصر به موضوعات زرد و و پيش پا افتاده و اخبار سلبريتي‌ها نيستند. كساني كه در اين عرصه فعاليت مي‌كنند، به اخبار جدي و افرادي توجه نشان مي‌دهند كه پيش از اين اصلا براي آنها موضوعيت نداشته‌اند. اين اتفاق سبب شده كه مرزهاي رسانه‌هاي جدي و رسمي و حرفه‌اي و صفحات شخصي اينستاگرامي و تلگرامي برچيده شوند. 
 در هفته گذشته، خبر بستري شدن آقاي علي دهباشي را آقاي ميلاد عظيمي همراه با متني از دكتر محمد لي موحد منتشر كرد. توجه اهل فرهنگ و كساني كه با سمرقند و بخارا علي دهباشي را مي‌شناختند، طبيعي بود. ده‌ها جلد كتاب با عنوان آشناي «به كوشش علي دهباشي» منتشر شده است، شب‌هاي بخارا و جمع‌هاي پنجشنبه‌اي كه با همت ايشان برپا شده، محافل بي‌نظيري بوده و هستند. ويژگي اصلي فعاليت‌هاي آقاي دهباشي، امتداد و تداوم و تمركز بوده است، صفاتي كه نظير آنها را حتي در فعاليت‌ها و سياست‌هاي فرهنگي دولتي هم كمتر مي‌توان پيدا كرد. به هر روي، خبر بستري شدن ايشان بر اثر بيماري شوم كرونا بسيار تلخ و نگران‌كننده بود. براي كساني مثل من كه از ميهن به دور افتاده‌اند و به ناچار فقط از روزنامه‌هاي برخط و اينترنت و تلگرام اخبار ميهن را دنبال مي‌كنند، نگراني دو چندان بود. تا لحظه نگارش اين متن، آخرين خبر مربوط به ايشان تاريخ شش روز گذشته را دارد!
 پس از آن موج اوليه و انتشار متن‌هاي پرشور از اهالي فرهنگ و مرور خاطرات مشترك‌شان با علي دهباشي، ناگهان همه سكوت كردند. تلاش من براي كسب خبر جديد از احوال ايشان به همان متن شش روز پيش خبرگزاري ايسنا منجر شد. بهبودي نسبي و اميدواري به درمان، محتواي اين متن بود. پس از آن ناگهان گويي همه علاقه خود را به موضوع از دست دادند و به دنبال سوژه‌هاي ديگري رفتند. همين اتفاق عينا درباره خبر بيماري و بستري شدن آقاي خرمشاهي افتاد.  قطعا كارشناسان مي‌توانند توضيح دهند كه چرا همه ما نسبت به خواندن و بازنشر اخبار بد شوق و ذوق و هيجان زيادي نشان مي‌دهيم. كار بررسي كارشناسانه بر عهده متخصصان، به نظر مي‌رسد انتشار مداوم اين نوع خبرها و برپايي موج‌هاي مداوم خبري، همه ما را دچار يك نوع بي‌حسي و بي‌تفاوتي كرده. ديگر جان انسان‌ها پشت اين متن‌ها ديده نمي‌شوند. متن متن است و در بهترين شرايط تا خبر بعدي ممكن است چند ساعتي ما را تحت تاثير قرار دهد. بعد مي‌رويم پي زندگي خود و بالا و پايين كردن صفحات خبري و پيدا كردن سوژه‌اي جديد.
شايد حجم زياد اخبار ابتلا و بيماري و مرگ، چنين بي‌حس و حالي را در همه ما به وجود آورده. اگر در مقابل شنيدن و خواندن گرفتاري‌ها حساسيت خود را از دست بدهيم - كه تا حد زيادي از دست داده‌ايم- آيا تاثيري در زندگي روزمره، تحمل، تفاهم و درك متقابل ما از همديگر نخواهد داشت؟ 
توصيه مي‌شود رمان بخوانيد. چون كسي كه رمان مي‌خواند يا خوانده است اين توانايي را پيدا مي‌كند كه خود را به جاي قهرمانان داستان بگذارد و با درك آنچه براي آنها پيش مي‌آيد، با داستان همراه شود. نتيجه رمان خواندن هم مي‌شود «گسترش توان درك متقابل» كه به تلطيف فضا و تقويت ارتباطات انساني و عاطفي مي‌انجامد. روشن است كه مهرباني شايع مي‌شود و مدارا و تحمل رايج. حالا كه گرفتار عكس اين وضعيت شده‌ايم، يعني خبر خواندن‌هاي مداوم حس همراهي و همدردي و همذات‌پنداري را در ما زايل كرده، به كجا خواهيم رفت؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون