فرهنگ ابهام، ايهام، طعنه، كنايه و رودربايستي
كوروش احمدي
وليالله سيف، رييس سابق بانك مركزي طي نوشتهاي به تاريخ 18 مهر كه سايت «عصر ايران» آن را منتشر كرده، واكنشي نسبت به سخنان احمد توكلي در كانال چهار تلويزيون نشان داده است. اين نوشته، صرفنظر از درستي يا نادرستي محتواي آن، شاهدي گويا بر شيوع فزاينده فرهنگ آلوده به ابهام، ايهام، كنايه، طعنه، رودربايستي و سخن سربسته در بين مسوولان حكومتي است. اين نوشته به گونهاي است كه من شهروند عادي كه در عين حال اهل پيگيري اخبار هستم، هيچ از آن دستگيرم نميشود. نويسنده در اين نوشته از توكلي سوال ميكند كه «براي تاديه ميلياردها تومان پول يكي از موسسات كه توسط افراد صاحب نفوذ ... چه اقدامي كرده.» كدام موسسه؟ كدام افراد صاحب نفوذ؟ تاديه كدام ميلياردها تومان؟ در كجاي كار تخلفي يا جرمي صورت گرفته؟ اگر تخلفي صورت گرفته آيا آقاي سيف مقامات قضايي را مطلع كرده؟ نقش آقاي توكلي اين وسط چه
بوده است؟
در جاي ديگر اين نوشته، آقاي سيف از كدام 90 نفر «از همكاران ايشان در مجلس قبل» سخن ميگويد؛ 90 نفري كه با امضاي توماري از «متخلفترين اين موسسات» دفاع كردهاند؟ و كداماند اين «متخلفترين موسسات؟» آيا آقاي سيف در دوران اشتغال گزارشي در مورد «اين متخلفترين موسسات» به دستگاه قضايي داده است؟ ايشان همچنين اشاره ميكند به دو نامه سرگشاده «دبير كل وقت بانك مركزي كه بخشهايي از آن منتشر شده» و آرزو ميكند كه كاش آقاي توكلي وقت كوتاهي براي پاسخ به آنها اختصاص ميداد. كدام نامهها؟ كدام دبيركل؟ چرا اين مقام رسمي مهم بايد نامه «سرگشاده» نوشته باشد و تازه بخشي از آن منتشر شده باشد؟ نامهها در چه موردي بوده؟ وقتي هيچي در نوشته آقاي سيف روشن نيست، آقاي توكلي چه چيزي را «مورد اجابت قرار دهند.» به علاوه آقاي سيف كه اين نامه را براي عموم در رسانهها منتشر كرده است، انتظار دارد مردم چه چيزي از اين نوشته دستگيرشان شود.
اين نوشته گوياي يكي از مشكلات اساسي كشور يعني تثبيت فرهنگ ابهام، ايهام، طعنه، كنايه، رودربايستي و سخن سربسته بين مسوولان و ملاحظهكاري آنها در قبال يكديگر در حوزه امور عمومي است. هيچ يك از موارد مطرح شده در اين نوشته جنبه شخصي و خصوصي ندارد و اشاراتي است، سربسته به وقوع جرايمي و اعمالي در جهت حيف و ميل اموال عمومي. اهميت اين نوشته آنگاه مضاعف است كه به ياد آوريم كه نويسنده طي سه، چهار دهه گذشته يكي از مقامات عاليه نظام بانكي بوده و به دليل ماهيت كار بانكي حتما بايد شخص دقيق و نكتهسنجي باشد. روشن است كه بخشي از اين گونه سخن گفتن و نوشتن مسوولان به اين معني است كه به بيان عاميانه به هم بفهمانند كه «ازت آتو دارم، زيادي حرف بزني حالتو ميگيرم»، به اين اميد كه نهايتا با هم كنار آيند. بخشي هم به اين معني است كه به طور سربسته به مردم بگويند من و ما مقصر نيستيم و ديگراني بينام و نشان مقصرند، اما از بيان صريح و دقيق اين معنا به خاطر «مصحلت» و شايد همان آتوها اجتناب ميكنند و اين يعني مسووليتناپذيري و مسووليتگريزي كه متاسفانه سكه رايج است و البته اين وسط آنچه فدا ميشود، حقوق عمومي و صلاح نظام سياسي است. متاسفانه اين نحوه برخورد به وجهه مهمي از فرهنگ سياسي و اجتماعي در جامعه ما تبديل شده و همچون بسياري خصايص فرهنگي ديگر از راس به سمت قاعده هرم شيوع يافته و اكنون ديگر منحصر به نخبگان حكومتي نيست، اما هر چه گذشته عمق و گستردگي بيشتري در بين نخبگان حكومتي پيدا كرده است. فعالان سياسي خارج از حكومت هم كم و بيش به اين بليه گرفتارند. مثلا اگر يكي از چهرههاي شاخص اصلاحات سخن ناصوابي بگويد يا مرتكب خلافي شود، اغلب ترجيح ميدهند، سكوت كنند. يا در رسانهها به ندرت شاهد نقدنويسي بر نوشتهها و گفتههاي
يكديگر هستيم.
اين وجهه از فرهنگ سياسي در كشور واقعا آسيبزاست و بايد آن را يكي از دلايل ادامه مشكلات و سكون موجود، زايل شدن سرمايه اجتماعي و كاهش اعتماد عمومي نسبت به مسوولان به شمار آورد. در كشورهايي كه من به اقتضاي شغل تجربه كردهام، روشن و صريح سخن گفتن و صراحت لهجه در نقد يك قاعده عمومي است. البته ابهام در معنايي متفاوت يكي از بحثهاي كلاسيك در حوزه علوم سياسي است. اما اينجا منظور ابهام عمدي يك سياستمدار در موضعگيريهاي انتخاباتي است. به اين معني كه يك سياستمدار در مواجهه با طيف گوناگوني از رايدهندگان تا حداكثر ممكن ميكوشد تا بيشترين اقشار اجتماعي را با خود همراه كند.
به اين دليل سياستمداران گاه در موضعگيريها متمايل به اتخاذ مواضعي كلي، چند پهلو و مبهم ميشوند؛ با اين اميد كه طيف وسيعتري از رايدهندگان را در مدار خود نگهدارند. اما در مقام اجرا و بين مسوولان اجرايي و در ارتباط با امور اجرايي و نيز اموري كه به جرم و تخلف و حيف و ميل اموال عمومي و مانند اينها پهلو ميزند، يا مشكلاتي كه سبب اخلال در انجام وظيفه مسوولان ميشود، ابهام، ايهام، مجامله، كنايه، طعنه، رودربايستي و سربسته سخن گفتن قطعا نبايد هيچ جايي داشته باشد.