با برگزاري سه نمايشگاه همزمان آيويوي در لسآنجلس
هيچ چيز در امان نيست
در تئاتر گالري وسيع بنياد هنري مارسيانوي لسآنجلس، اينستاليشن «تخمههاي آفتابگردان» آيويوي مثل فرشي كركدار پهن شده است. اين توده خاكستري پرزدار از ميليونها مجسمه ريز چيني ساخته شده كه اشارهاي به پروپاگانداي مائو زدونگ پير دارد؛ تخمهها نمايانگر مردم هستند و در نتيجه سياستمدار مرحوم چين، خورشيدشان است. هرچند نكته اصلي اين اثر اين است كه 1600 صنعتگر كارخانه چينيسازي بيش از دو سال وقت صرف ساخت اين دانهها كردهاند. دانستن اين نكته به بيننده كمك ميكند عظمتي را كه بر ريزهكاري دست صدها ميليون قلمزن متكي است، درك كند. بايد اضافه كرد كه توجه و دقتي كه تكتك صنعتگرها روي يك دانه تخمه صرف كردهاند، در حقيقت ارزش و مقام يك فرد را ارتقا ميدهد. آيويوي در سالن مملو از جمعيت موزه هنر شهر لسآنجلس «تخمههاي آفتابگردان» را «كوچكترين مجسمههاي قابل ساخت» توصيف كرد. او به شوخي گفت: «بنابراين لازم است تعداد دانهها را زياد كنيد» و با اين حرف موج خنده حضار در سالن پيچيد. اواخر ماه سپتامبر نخستين نمايشگاه خود در لسآنجلس را با سه نمايشگاه همزمان برپا كرد: «چرخه زندگي» كه ميزبان بازديدكنندگان «تخمههاي آفتابگردان» در بنياد هنري مارسيانوي لسآنجلس شده است؛ نمايشي با نام خودش كه براي گشايش مكان جديد جفري دايچ، گالريدار اهل نيويورك در لسآنجلس، اجرا شد؛ «كائو/ انسانيت» در گالرياي كه سرپرستياش بر عهده نمايندگان هاليوودي اتحاديه آژانس استعداديابي است. انتقادهاي تندوتيزي از نقض حقوق بشر اغلب در فرم كارهاي تكاندهنده و وسيع اجرا ميشوند كه شهرتي جهاني نصيب او كردهاند. در سال 2011 پس از اينكه دولت او را به فساد محكوم و استوديوي شانگهايش را با خاك يكسان كرد و سه ماه او را زنداني كرد به روزنامه گاردين گفت: «براندازي قدرت دولت، در چين جنايتي بزرگ محسوب ميشود.» پس از اين اتفاقات او چهار سال ممنوعالخروج شد. از سال 2014 كه آي گذرنامهاش را دريافت كرد به برلين نقلمكان كرد و روي بحران مهاجرت و جابهجايي كه دنيا را فراگرفته و آثاري كه مدافع حقوق پناهندگان است، تمركز كرد. در بنياد هنري مارسيانوي لسآنجلس پس از «تخمههاي آفتابگردان»، كار جديدي در معرض نمايش قرار دارد كه نام نمايشگاه نيز برگرفته از آن است؛ «چرخه زندگي» كه قايق بزرگ پناهندگان است و با شاخههاي بامبو ساخته شده است. همچنين مستند انتقادي «موج انساني» (2017) او تصويري شفاف از جابهجايي انسانها ارايه ميكند. آي ويوي با حضور در 23 كشور دنيا اين فيلم را به نمايش گذاشت و آخرين ايستگاه او براي تبليغ فيلم لسآنجلس بود. برخلاف برنامههاي فشرده و نمايشگاههاي بينالمللياي، او از مسوولان موزههاي لسآنجلس فراري بود تا اينكه هاليوود مداخله كرد. جاشوا راث، نماينده آژانس استعداديابي كه سرمايهگذاري مستند «موج انساني» را برعهده داشت، آي را براي برپايي آثارش در گالري دعوت كرد و او را به بنيانگذاران «گس جينز»، پاول و موريس مارسيانو كه به تازگي بنياد هنريشان را افتتاح كرده بودند، معرفي كرد.
افتتاحيه نمايشگاه آي با بحران همراه شد. راث چند هفته پيش از اين گشايش بر اثر عارضه قلبي درگذشت و حال وهواي اين بنياد را در غم و اندوه فرو برد. در آن برهه، آي پس از دوازده سال هنوز از دوري از استوديوي پكن رنج ميبرد. اوايل آگوست سال جاري، دستياران او در استوديو، فيلمهايي را كه در آن مقامات دولتي چين مشغول خراب كردن ساختمان استوديوي بودند، براي او فرستادند. اينبار اين استوديو را همراه با استوديوهاي هنرمندان ديگر و خانههاي كارگران مهاجر و با عنوان توسعه املاك شهري با خاك يكسان كردند. آي ويوي ميگويد: «اساسا در چين هيچگونه املاك خصوصياي وجود ندارد. همهچيز متعلق به دولت است. اگر دولت اجازه استفاده از آنها را به شما ندهد شما از قانون دولت تخطي كردهايد.» ويزاي سه ساله برلينش به زودي منقضي ميشود و او به زودي به هادسن نيويورك نقلمكان خواهد كرد. در پكن نيز، يكي از استوديوهايش كه در مجتمع محل سكونت سابقش باقي مانده هنوز براي او اميدي باقي گذاشته است. او ميگويد: «هيچ چيز در امان نيست. اگر آنها اين ساختمان را خراب كنند، آخرين كار من هم نابود ميشود.» برخلاف اينكه او در اروپا زندگي ميكند اما در حقيقت چين دفتر هماهنگي توليد كارهايش به شمار ميرود. او اساتيد و صنعتگراني را كه متخصص ساخت چيني، بامبو و ابريشم هستند استخدام ميكند كه از نظر خودش اين اقدام فقط و فقط اداي احترامي به تاريخ و سنت چين نيست بلكه او از دقت و مهارت كار دست اين صنعتگران اطمينان دارد. آي در توضيح اينكه چرا دستياران او با سختكوشي و دقت تمام 6 هزار تكه آنتيك شش ميليمتري را ساختهاند، ميگويد: «نميتوانم چيزي را كه ريزهكاريها در آن رعايت نشده، قبول كنم وگرنه احساس شرمساري ميكنم.»
قدرت هنر سياسي
اثر او يا هنرمند سياسي ديگري ميتواند چه نوع تغييري ايجاد كند، يكي از پرسشهاي مطرحشده در مورد فعاليتهاي اوست. بن ديويس، منتقد هنري در كتاب «9.5 نظريه در باب هنر و طبقه» ميگويد هنر سياسي قدرتي نيست كه در زندگي حقيقي و تحليل عميق خطمشي سياستها پذيرفته باشد. نقص و كمبودهاي ژستهاي زيباييشناسانه سياسي اين است كه در حالي كه آنها مشكلي را در ميان ميگذارند به ندرت راهحلي ارايه ميكنند. او با نقلقول از سوزان سانتاگ مينويسد: «شايد عكسهاي قساوت و بيرحمي راهي براي واكنشهاي معترضانه هموار كنند. يا سادهتر اينكه اين آگاهي درهموبرهم مدام با اطلاعات تصويري تغذيه ميشود و اتفاقي ناگوار را رقم ميزند.» در حال حاضر آگاهي ما از مهاجرتهاي گسترده، قحطي و امراض شايع جهاني براي حل آنها كفايت نميكند. آي با استراتژي خاص خودش ميگويد: «خيلي آسان است. فقط آگاه باشيد كه زندگي منحصربهفرد است. اگر در اين مورد هوشيار باشيم سپس همهچيز تغيير ميكند.» در زمانه بلاهت و سبكسري و زماني كه بشر بهشدت نيازمند آرامش خاطر است، آيويوي به جاي ارايه راهحل در آثارش، تسلايي شگرف به ما ميدهد.
The Guardian
اساسا در چين هيچگونه املاك خصوصياي وجود ندارد. همهچيز متعلق به دولت است. اگر دولت اجازه استفاده از آنها را به شما ندهد شما از قانون دولت تخطي كردهايد.
شايد عكسهاي قساوت و بيرحمي راهي براي واكنشهاي معترضانه هموار كنند. يا سادهتر اينكه اين آگاهي درهموبرهم مدام با اطلاعات تصويري تغذيه ميشود و اتفاقي ناگوار را رقم ميزند.
خيلي آسان است. فقط آگاه باشيد كه زندگي منحصربهفرد است. اگر در اين مورد هوشيار باشيم سپس همهچيز تغيير ميكند.