عليرضا رحيمي؛ عضو هيات رييسه مجلس:
دولت فاقد استراژي تغيير است
امروز دقيقا 65 روز است كه دولت سخنگو ندارد. علاوه بر اين سطح ارتباط اعضاي كابينه و به خصوص رييس دولت با افكار عمومي و بدنه اجتماعي كاهش محسوسي داشته است. به نظر ميرسد كه در دوراني كه دولت دوازدهم و شخص روحاني ترجيح ميدهد سكوت كند، ساير نهادها از اين فرصت به خوبي استفاده و درمورد مسائل مختلفي صحبت ميكنند. در چنين شرايطي حتي كشورهاي ديگر به خصوص امريكا و شخص دونالد ترامپ هم تريبونها را به دست گرفته و در مورد بسياري از مسائل داخلي كشور ميگويند. نظر شما در مورد اين موضوع چيست؟
موضوع ديپلماسي عمومي هم در مناسبات بينالمللي مهم است و هم در سياست داخلي نقش مهمي دارد. ايران در سياست خارجي از اين ظرفيت استفادههاي حداقلي داشته است. با اين حال در پيشبرد اهداف و برنامههاي بينالمللي و حلوفصل چالشها در مجامع بينالمللي از ديپلماسي عمومي به عنوان پشتوانه ديپلماسي رسمي استفاده مثبت و مناسبي شده كه نميتوان گفت بيسابقه بوده اما كمتر اتفاق افتاده است. چنين نقدي در حوزه سياست داخلي، به رييسجمهوري و وزرا وارد است. مردم عادي هم احساس ميكنند كه مسوولان ارشد كمتر با آنها سخن ميگويند. اين نقص بزرگي است و وقتي دردناك ميشود كه مردم ميبينند در زمان بروز حادثه يا بحران، سطح اين ارتباط بيشتر كاهش پيدا ميكند. نمونه كاهش سطح ارتباط در موقع بحران هم اعتراضات دي ماه 96 است. در طول اعتراضات دي ماه سال گذشته؛ مسوولان در زمان بروز اعتراضات با مردم صحبت نكردند و پس از پايان اعتراضها اين ارتباط ميسر شد. اين درحالي است كه مردم انتظار دارند در چنين شرايطي روشنگريهايي اتفاق افتد. همچنين در مورد اتفاقاتي چون خروج ترامپ از برجام يا نوسانات ارزي و ... هم شاهد همين برخورد بوديم.
اين سكوت و انفعال سياسي اخير در دولت تقريبا از همان ديماه 96 آغاز شد. علت اين انفعال را چه ميدانيد؟
خلأ قابلتوجهي در مجموعه دولت وجود دارد. نگاه دولت به جامعه رسانهاي و افكار عمومي نيست. علاوه بر فقدان اين نگاه رسانهاي در بدنه دولت، ادبيات صحبت با مردم را با ادبيات دولتي اشتباه گرفتهاند. همان ادبياتي كه در جلسات هيات دولت به كار ميبرند، در رسانهها استفاده ميكنند. در صورتي كه معنا و پيام به مردم عادي بايد متفاوت باشد. بنابراين بايد تجديد نظري انجام شود گرچه مقداري دير شده است. بايد افرادي انتخاب شوند كه حس و نگاه و رويكرد رسانهاي داشتهباشند و ارتباط موثري با مردم برقرار كنند.
درست در زماني كه انتقادات بسياري به تيم اقتصادي دولت وجود داشت و هم در بدنه اجتماعي و هم ميان نخبگان درخواست براي ايجاد تغييرات در بدنه دولت زياد بود، تنها تغييري كه رخ داد رفتن سخنگو بود. گرچه اين تغيير نشان داد كه دولت به اين بخش از ضعف خود در اطلاعرساني و سخنگويي واقف است اما همچنان براي آن جايگزيني معرفي نكرد. چرا دولت از ايجاد اين تغيير و تحولات ابا دارد؟
بدون اينكه بخواهيم نگاه تخريبي به دولت روحاني داشتهباشيم، بايد به اين موضوع نگاهي انتقادي داشت. دولت استراتژي تغييرات ندارد. تغييرات نيازمند استراتژي جامع است و اين استراتژي جامع وجود ندارد كه اگر داشته باشد، بايد شامل سخنگو و وزرا، ستاد اطلاعرساني جديد و ديپلماسي عمومي در سياست داخلي شود. نداشتن استراتژي تغييرات نهتنها بر افكار عمومي تاثير ميگذارد و چرخ دولت را با كندي مواجه ميكند بلكه تعامل بين قوا را هم با مشكل روبهرو ميكند؛ به اين معنا كه نمايندگان مجلس با بيش از 200 امضا درخواست تغييرات در كابينه داشتند و رييسجمهوري بر همين مبنا ميتوانست تغييرات متعارف و متناسبي داشته باشد اگرچه بهانه رييسجمهوري اين بود كه منتظر لايحه تغيير ساختار دولت است كه يك جا تغييرات كابينه داشته باشيم اما تعيين سخنگو موضوعي نيست كه دو ماه بلاتكليف بماند. اين در شرايطي است كه جوانان بسياري در حوزه رسانه داريم كه با انگيزه بسيار ميتوانند به نفع مردم و كشور بدرخشند.
مساله اين است كه روحاني در مقايسه با خودش هم ساكتتر شده است. اين رويه در دولت نيز وجود دارد و در مقايسه دولت دوازدهم نسبت به يازدهم قابل مشاهده است. علت اين سكوت طولاني چيست؟
رييسجمهوري هم فرصت صحبت دارد و هم تريبون براي صحبت كردن. بازههاي زماني كه از تلويزيون با مردم صحبت كرد هم نتوانست از آن بهرهبرداري كند. در واقع نه مردم از سخنان راضي بودند نه نخبگان و گروههاي مرجع. لذا بايد روحاني تغيير رويكردي دهد. بدون اينكه وارد نقد مديريتي روحاني بشوم كه پشتپرده و محدوديتها و ملاحظات چه هست، ضرورت دارد كه اين نگاه تغيير كند. آقاي روحاني هم كه خود علت اين سكوت را مصلحت ملي و تامين منافع كشور و جلوگيري از شكاف داخلي و سياسي اعلام كرده و هم در جلسه فراكسيون اميد و هم در بعضي جلسات ديگر از اين دليل مهم صحبت كرده است.